سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار

  *** لحظه های ناب عشق و نیایش ***
*** ویژه نامه روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان
***

 


doaerooze24.gif


دعاى روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان


بسم الله الرحمن الرحیم


اللهمّ إنّی أسْألُکَ فیه ما یُرْضیکَ

وأعوذُ بِکَ ممّا یؤذیک

وأسألُکَ التّوفیقَ فیهِ لأنْ أطیعَکَ ولا أعْصیکَ
 
یا جَوادَ السّائلین.


خدایا من از تو میخواهم

در آن آنچه تو را خوشنود کند

و پناه مى برم بتو ازآنچه تو را بیازارد

واز تو توفیق می خواهم در آن

براى اینکه فرمانت برم

ونافرمانى تو ننمایم

اى بخشنده سائلان




آیه های انتظار


ارسال شده در توسط محب مهدی





تلاوت ترتیل جزء بیست و چهارم
قرآن کریم



برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید







ارسال شده در توسط محب مهدی



24-بهار مومنان


قال رسول الله (صلى الله علیه و آله)


الشتاء ربیع المومن یطول فیه لیله فیستعین به على قیامه
و یقصر فیه نهاره فیستعین به على صیامه.

رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:


زمستان بهار مومن است از شبهاى طولانى ‏اش براى شب
زنده ‏دارى واز روزهاى کوتاهش براى روزه دارى بهره مى ‏گیرد.

وسائل الشیعه، ج 7 ص 302، ح 3.






ارسال شده در توسط محب مهدی



من کیم؟ عبد گنه کار الهی العفو
من کیم؟ بنده ی سربار الهی العفو

منم آن کس که نمک خورد و نمکدان بشکست
نه که یک مرتبه، بسیار الهی العفو


نفس من ول کُنِ من نیست! خدایا چه کنم؟
خسته ام زین همه آزار الهی العفو

با گناهی که ز من سر زده، بین من و تو
چیده شد این همه دیوار الهی العفو


من زمین خورده ام و آمده ام توبه کنم
با چنین وضع اسفبار الهی العفو

بزنی یا نزنی مال تواَم جان علی
پس بیا رحم کن این بار الهی العفو


چیزی از سوختن من که نصیبت نشود
پس نجاتم بده از نار الهی العفو

مهربانی کن و این بار مرا نیز ببخش
ذوالکرم! حضرت غفّار! الهی العفو


زیر چتر کرمت آمده ام ربّ کریم
با علی ـ حیدر کرّار ـ الهی العفو

ای خدای علی و فاطمه! ای رحمت محض!
می زنم در همه جا جار الهی العفو


ذکر من بعد سلامی به حسین بن علی
می شود لحظه ی افطار: الهی العفو


 


ارسال شده در توسط محب مهدی
 



بارالها !بر مم منت گذار و در کار بخشش خود سخت میگر
از گناهم در گذر و مرا را از عذاب خود رهایی ده
که مرا طاقت عدل تو نیست
و بی بخشایش تو امیدی به نجات نباشد



بار خدایا !ای بی نیاز بی نیازان
اینک این منم که باسری افکنده در پیشگاه توام
سرافکنده و روسیاه مستغفر و توبه خواه



مهربانا !من از همه به تو محتاج ترم
پس به توانگری خویش تهی دستی ما را چاره ای ساز
و احسان خویش را از ما دریغ مدار
آن گونه که نومید گردیم


خدواندا !اگر ازمنروی بگردانی
آن کسی که از تونیک بختی خواسته بد بخت شود
و آن کس که چشم بخشش ازتو داشته تهی دست ماند



با چنین حال نومیدی پیش چه کسی روم ؟!
و روی نیاز به کدامین درگاه برم ؟!


رئوفا !تو منزهی و من از جمله بیچاره گانم
که بر آوردن خواست ایشان را واجب کرده ای
و ازجلمه رنج دیدگانیم که
برداشتن رنج ایشان را وعده فرموده ای



الهی ! آن دم که از شیطان فرمانبری کردم و از تو نافرمانی
شیطان به شادی پرداخت
و اینک که من او را برای خاطر تو رها کرده ام
و به سوی تو آمده امدیگر به گناه کردن من شادش مکن


بار الها!خواست تو را سزاوار تر و بزرگی تو را شایسته تر ان است
که بر خواستار خود رحمت خود رحمت آوری
و آن کس را که از تو یاری طلبد فریاد رس باشی
پس بر زاری و نیاز من رحمت آور
و اکنون که خویشتن را بر آستان تو افکنده ام
جز از خودبی نیازم فرما


امین یا رب العالمین


ارسال شده در توسط محب مهدی

 




معارفی از جزء بیست و چهارم قرآن کریم

دو شرط بهشت و تنها شرط جهنم

رفتار عجیبی که منکران قیامت دارند


وَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَةِ

وَ إِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ(45- زمر)


هنگامى که خدا به یگانگى یاد مى ‏شود دل‏هاى کسانى که به آخرت ایمان ندارند

گرفتار نفرت مى ‏شود و هنگامى که یاد غیر خدا مى‏ شود، شادمان مى‏ گردند.

آیه گزارشی از رفتار کسانی است که ایمانی به آخرت ندارند

و زندگی را خلاصه در همین چند روزه دنیا می دانند و بس(1).


این عده کسانی اند که وقتی در پیش آنها سخن از خدا و دین و احکام و معارف آن شود چندششان شده

و حالت تنفر سراسر وجودشان را می گیرد و اگر با آنها سخن از دنیا و راههای ارضای خواسته های نفس گفته شد

فورا شادمان گشته و سرور و خوشحالی وجودشان را در بر می گیرد.


سرچشمه بدبختى این گروه دو چیز بوده است انکار اصل توحید و عدم ایمان به آخرت

گاه انسان چنان به زشتی ها خو مى‏گیرد و از پاکی ها بیگانه مى ‏شود که از شنیدن نام حق ناراحت

و از شنیدن باطل مسرور و شاد مى ‏گردد، در برابر خداوندى که آفریننده عالم هستى است سر تعظیم فرود نمى ‏آورد،

اما در برابر قطعه سنگ و چوبى که خود ساخته و یا انسان و موجوداتى همانند خود زانو مى ‏زند و تعظیم مى‏ کند.

شبیه این معنى در آیه 46 سوره اسراء نیز آمده است:

«وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ نُفُوراً؛

هنگامى که پروردگارت را در قرآن به وحدانیت یاد مى ‏کنى فرار مى ‏کنند.»


از این آیه به خوبى استفاده مى‏شود که سرچشمه بدبختى این گروه دو چیز بوده است

انکار اصل توحید و عدم ایمان به آخرت.(2)



امان از انسان ناشکر و نمک نشناس

فَإِذَا مَسَّ الْانسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثمُ‏َّ إِذَا خَوَّلْنَهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ‏ عِلْمِ

بَلْ هِىَ فِتْنَةٌ وَ لَاکِنَّ أَکْثرََهُمْ لَا یَعْلَمُونَ(49- زمر) 



وقتى انسان گرفتار زیان مى ‏شود، ما را مى‏خواند و هنگامى که ما از جانب خود نعمتى به او مى‏ دهیم

[به جای شکر گزاری] مى ‏گوید: این با تلاش و درایت خودم به دست آمده است؛

در حالی که آن نعمت وسیله ای برای امتحان او بود و بیشتر مردم از واقعیت بی خبرند.


این آیه به یکی از ویژگیهای طبیعت انسانی اشاره می کند که به پیروى هواى نفس گرایش دارد

و به نعمت‏هاى مادى و اسباب ظاهرى پیرامونش مغرور است و فراموشکار نیز هست؛

که هر وقت دچار گرفتارى می شود رو به خدا کرده و او را به خلوص مى ‏خواند

ولی همینکه پروردگارش نعمتى به او داده و او را از گرفتاری خلاص می کند

فورا آن نعمت را به خودش نسبت مى‏ دهد و مى ‏گوید: «هنر خودم بود»

و پروردگارش را فراموش مى‏ کند و نمى ‏داند که همین خود وسیله ای است که با آن امتحانش مى‏ کنند.(3)

دو نکته:

1. انسان هم دارای طبیعت است و هم دارای فطرت. طبع و طبیعت او ریشه در جنبه مادی و خاکی او دارد(4)

ولی فطرت او متعلق به عالم بالا و آن جنبه ملکوتی اوست.(5)

بنابراین هر چه که برای انسان طبیعی و مربوط به طبیعت او می شود اگر تحت مدیریت وحی و فطرت در نیاید

عامل سقوط و هلاکت انسان می شود. یکی از این طبیعی ها همین حالت است که در آیه به آن اشاره شد.

2. انسان باید تمام داشته های خود را نعمت الهی دانسته و شکرگزار او باشد و نیز بداند

که داده های خدا جنبه آزمون و امتحان هم دارد که اگر با مصرف درست آنها در مواردی که

رضای الهی در آن است شکر آن را بجا آورد علاوه بر حل مشکل دنیائیش، بهشت خود را هم آباد کرده است

و اگر به محض دریافت نعمت، دهنده آن را فراموش کرد و در مسیر کفر و ناسپاسی قدم گذاشت؛

همان نعمت تبدیل به نقمت شده و جهنم او را شعله ور می کند.

بندگان خدا! از رحمت او مأیوس نشوید

قُلْ یَاعِبَادِىَ الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلىَ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ

إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ(53- زمر)

بگو: اى بندگان من که [با ارتکاب گناه‏] بر خود ستم کرده اید!

از رحمت خدا نومید نشوید که یقیناً خدا همه گناهان را مى ‏آمرزد زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است‏


خداوند متعال در این آیات راه بازگشت را توأم با امیدوارى به روى همه گنه کاران مى ‏گشاید

و با لحنى آکنده از نهایت لطف و محبت آغوش رحمتش را به رویشان باز کرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده است.

دقت در تعبیرات این آیه نشان مى‏دهد که از امیدبخش‏ترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است.

فراگیری و گستردگى آن به حدى است که طبق روایتى امیر مؤمنان على علیه السلام فرمود:

در تمام قرآن آیه‏اى وسیعتر از این آیه نیست.(6)

دو نکته مهم

1. با استناد به جمله « إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا» ثابت می شود که خداوند هر گناهی اعم از صغیره و کبیره را بخشیده و مشمول غفران خود می کند.

2. با مقایسه این آیه با آیه 48 سوره نساء که می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ؛

خداوند شرک را نمى ‏بخشد، اما کمتر از آن را براى هر کس که بخواهد مى ‏بخشد.»

فهمیده می شود که بخشش در آیه مورد بحث در صورتی است که گنهکار توبه کرده باشد که اگر فرد گنهکار

به واقع توبه کرد وعده خدا در حقش عملی شده و گناه او هر چه که باشد بخشیده می شود حتی اگر شرک باشد؛

اما اگر توبه ای در کار نبود خدا ممکن است از برخی گناهان او در گذرد که بی تردید شرک جزء آنها نخواهد بود.(7)

یکی را «بدرقه» ؛ یکی را «هِی» می کنند

وَ سِیقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلىَ‏ جَهَنَّمَ زُمَرًا ... وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ رَبهَُّمْ إِلىَ الْجَنَّةِ زُمَرًا ... (73- زمر)


« سِیقَ» ماضی مجهول فعل «سَاقَ» و از ریشه «سَوق» است و معنای آن حرکت دادن از پشت سر است.(8)

از این رو به کسی که حیوانات را از پشت می راند تا حرکت کنند «سائق» گفته می شود.(9)

«زُمَر» که نام همین سوره هم هست جمع «زُمرة» است و زمره به معنای جماعت و گروهی از مردم است(10)؛

بنابراین معنای آیات مورد بحث این می شود: که منکر شدند و کفر ورزیدند را به صورت گروه گروه به سمت جهنم می برند

و در مقابل کسانی که اهل تقوا و خداترسی بودند را هم دسته دسته ساماندهی کرده و به سوی بهشت حرکت می دهند.

نکته قابل توجه این است که برای هر دو دسته از فعل « سِیقَ» استفاده کرده است؛

آیا این بدان معناست که طرز حرکت و انتقال این دو گروه به بهشت و جهنم به یک سبک و سیاق است؟

یا هر یک از این دو طایفه را با سبک و سیاق متناسب با آنها به سمت جایگاه و محل استقرارشان حرکت می دهند؟


پاسخ روشن است؛ بی تردید در روزی که حقیقت ظهور می کند کسانی که عمری به دین خدا احترام گذاشتند؛

احترام خواهند دید(11) و آنان که تا توانستند دین خدا را مسخره کردند و از هیچ بی احترامی نسبت به آن دریغ نورزیدند،

جز خفت و خواری چیزی نصیبشان نمی شود(12)

پس معنای « سِیقَ» برای کافران و مؤمنان متفاوت خواهد بود. « سِیقَ» برای کافران یعنی آنها را همچون حیوان از پشت سر هِی کرده

و به جهنم می ریزند(13) و « سِیقَ» برای مومنان یعنی آنها را در کمال عزت و احترام بدرقه کرده

و با تشریفات خاصی تا بهشت مشایعت می کنند.

دو شرط بهشت در کنار تنها شرط جهنم

مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فَلَا یجُْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثىَ‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ

فَأُوْلَئکَ یَدْخُلُونَ الجَْنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیرِْ حِسَابٍ(40- غافر)

هر که بدى کند جز به مانند آن کیفر نیابد، و از مردان یا زنان کسانى که کار شایسته انجام دهند

در حالى که مؤمن باشند، آنان در بهشت درآیند و در آن بى‏ حسابْ روزى یابند.

پیام آیه این است: کسى که در دنیا عمل ناپسندی انجام دهد، در آخرت فقط مثل همان عمل جزای او خواهد بود؛

یعنى جزایى که او را بد حال و گرفتار کند و کسى که عمل صالحى انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن،

به شرطى که ایمان هم داشته باشد، در آخرت داخل بهشت گشته و در آن رزقى بى‏حساب خواهند داشت.(14)

اما برداشتی که از این آیه ممکن است و روا این است که ورود به جهنم و تحمل عذاب آخرت تنها یک شرط دارد

و آن اینکه انسان نافرمانی خدا را کرده و مرتکب گناه شود؛ ولی ورود به بهشت دارای دو شرط است:

یکی ایمان و دیگری عمل صالح و در تحقق این شروط هم به هیچ وجه جنسیت مطرح نیست.






ارسال شده در توسط محب مهدی


 




روز بیست وچهارم: رضای خداوند


دعای روز بیست وچهارم

«اللهمّ إنّی أسْئلُکَ فیه ما یُرْضیکَ و أعوذُبِکَ ممّا یؤذیک
و أسئلُکَ التّوفیقَ فیهِ لأنْ أطیعَکَ و لا أعْصیکَ یا جَوادَ السّائلین»








موجبات رضایت الهی

1 - زیاد استغفار کردن


2 - فروتنی

افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

3 - زیاد صدقه دادن:

علی علیه السلام: «ثلاث یبلغن بالعبد رضوان الله: کثرة الاستغفار
و خفض الجانب و کثرة الصدقة؛
سه چیز موجب رضای الهی می‏شود: زیاد استغفار کردن،
فروتنی و زیاد صدقه دادن.» (1)

4 - عدم تن‏ پروری:

علی علیه السلام: «من اسخط بدنه ارضی ربه؛
هر کس در راه بندگی بدنش را به سختی اندازد، خدا را راضی کرده است.» (2)

یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد


من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد

 






آیه های انتظار


ارسال شده در توسط محب مهدی




شرح دعای روز بیست و چهارم: اهل اعتراض به تقدیر الهی نباشیم

دعای روز بیست و چهارم:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فِیهِ مَا یُرْضِیکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِمَّا یُؤْذِیکَ وَ أَسْأَلُکَ التَّوْفِیقَ فِیهِ لِأَنْ أُطِیعَکَ وَ لاَ أَعْصِیَکَ یَا جَوَادَ السَّائِلِین [1]


ای خدا در این روز از تو درخواست می کنم آنچه را که رضای تو در آن است و به تو پناه می برم از آنچه تو را ناپسند است

و از تو توفیق می خواهم که در این روز همراه به فرمان تو باشم و هیچ نافرمانی نکنم، ای جود و عطا بخش.

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فِیهِ مَا یُرْضِیکَ

خدایا در این روز ماه مبارک رمضان من از تو چند درخواست دارم؛ اول اینکه به من چیزی عطا کنی که از من راضی بشوی، و این دعا دعای بسیار خوبی هست که انسان دارای کمالاتی بشود که خدا از انسان خشنود بشود.

وَ أَعُوذُ بِکَ مِمَّا یُؤْذِیکَ

خدایا پناه می برم به تو از اموری که مورد پسند تو نمی باشد و آن امور عبارتند از گناه و اطاعت شیطان، خدایا پناه می برم به تو تا مرتکب اعمال ناپسند نشوم که اگر این گونه شد خدا هم از ما راضی می شود.

ملاک رضایت خداست

در جلسات قبل هم گفتم که اگر می خواهید بدانید خدا از شما راضی هست یا نه؟ به قلب خودت مراجعه کن و ببین آیا تو از خدا راضی هستی یا نه؟ اگر دیدی از خدا راضی هستی معلوم می شود که او هم از تو راضی است. ولی اگر گفتی چرا فلانی مال و اموال آنچنانه دارد و من ندارم و ... معلوم می شود که خدا هم از تو راضی نیست.

خلاصه این «چراها ؟» در برابر تقدیر الهی نباشد، چرا که خداوند خیر و صلاح تو را می خواهد و آنچه به تو داده است بر اساس حکمت و مصلحت تو می باشد؛ در روایت هم آمده است که « أَنْتُمْ کَالْمَرْضَی وَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ کَالطَّبِیبِ » [2] اگر نان خالی هم می خوری باید بدانی که خداوند خیر تو را در آن قرار داده است. شما مثل مریض هستید و خداوند طبیب، به مریض هر چه بخواهد نمی دهند و نمی تواند از هر غذایی که میل دارد بخورد و طبیب هم اجازه به خوردن هر غذایی نمی دهد همان طوری که بیمار به دستور پزشک اعتراض نمی کند ما هم نباید اهل اعتراض به تقدیر های الهی باشیم، چرا که خداوند خیر و صلاح ما را می خواهد.

وَ أَسْأَلُکَ التَّوْفِیقَ فِیهِ لِأَنْ أُطِیعَکَ وَ لاَ أَعْصِیَکَ

خدایا از تو توفیق می خواهم تا در ماه رمضان اطاعت تو را کرده و گناه نکنم

* ویژگی های سه گانه مؤمن

امام جواد(علیه السلام) می فرمایند «لابد للمومن من ثلاث خصال » مومن باید سه خصلت داشته باشد، خصلت اول – «توفیق من الله » آدمی که توفیق ندارد بدرد نمی خورد، ملّا باید توفیق داشته باشد، اهل تدریس و کتابت باشد و نباید تنها به نماز جماعت خواندن و امثال این امور اکتفا کند شما ببینید که شیخ عباس قمی چه توفیقاتی داشته! یا ثروتمندانی هستند که توفیق خدمت به خلق دارند و باید متوجه این معنا هم باشیم که توفیق از جانب خداست.

شعر:

توفیق رفیق است که به هر کس ندهندش * هرگز پر طاوس به کرکس ندهندش

لذا از خدای متعال طلب توفیق کنید و سعی کنید تا جایی که می توانید در امور خیر سهیم باشید، بعضی ثروتمندان توفیق خرید مقداری گوشت برای فقرا را ندارند و مال و منال دنیا را برای ورثه روی هم انبار کرده اند، این کار را نکنید فرزندانتان را به خدا واگذار کنید نه به مال و اموال و تا جایی که می توانید اهل خیرات و مبرّات باشید.

* فرزندان خود را به خدا بسپارید نه به مال

من کسانی را سراغ دارم که فرزندان خود را به ثروت و دارایی خود واگذار کردند و الان اثری از آن مال و مکنت نیست، و آن ثروت را از بین رفته است و کسانی هم بودند که فرزندان خود را به خدا سپردند و ایشان ترقی کرده اند؛ در حدیث آمده است: چقدر جان می کنی برای دیگران، چقدر سختی و مرارت می کشی برای شوهر آینده همسرت، چرا که بعد از مرگت، همسر ت با دیگری ازدواج می کند و تمام مال و اموالت به شوهر جدید همسرت می رسد. [3]

در معراج السعادة آمده است که چقدر مال و اموال جمع می کنی برای شوهر زنت، از حرام جمع می کنی تا دیگران در آسایش باشند!

در حدیث آمده است: «اگر ورثه و اهل و عیال تو از خوبان هستند خدا ایشان را به حال خود رها نمی کند و اگر از بدان هستند و دشمن خدایند تو چرا برای دشمن خدا این قدر زحمت می کشی ؟! » [4]

ادامه حدیث امام جواد(علیه السلام)

پس مومن محتاج به سه امر است، یکی: توفیقی از جانب خدا دوم: « واعظ من نفسه » مومن باید خودش، خودش را موعظه کند و واعظ درونی داشته باشد.

* تغییر در نفس


یکی از اولیاء الهی جلوی آئینه ایستاده بود تا خودش را موعظه کند، وقتی به خودش نگاه می کرد دید که محاسنش سفید شده اند خطاب به خودش کرد و گفت: تو عمر بیشتری یا این محاسن، بعد گفت: تو از این محاسن بزرگتری – بخاطر اینکه انسان تا 15 سالگی ریش ندارد – سپس در ادامه نفس خود را مورد عتاب قرار داد و چنین گفت: فلانی این محاسن تو عوض شده اند ولی تو هنوز عوض نشده ای!؟

* آیا به فکر امتحان و نتیجه آن هستیم؟

شخص دیگری بود که وارد منزل شد، و فرزندخویش را ناراحت و تب دار در منزل دید و علت را جویا شد فرزند او گفت: فردا امتحان دارم لذا ناراحتم و از این غصه تب کرد ام؛ آن شخص با خودش گفت: فرزند من فردا امتحان دارد و امشب از ناراحتی تب کرده است که آیا فردا قبول می شود یا نه! اما من بیچاره که شبانه روز در معرض امتحانات الهی هستم اهل فکر و اندیشه نیستم.

لذا انسان باید خودش را موعظه کند

شعر:

ای که پنجاه رفت و در خوابی * مگر این پنج روزه دریابی [5]

لذا از همین الان برای آینده تان تصمیم جدی بگیرید

برگ عیشی به گور خویش فرست * کس نیارد زپس تو، پیش فرست [6]

پس مومن به سه امر محتاج است؛ 1- توفیق الهی 2- واعظ درونی 3- « قبولُ مَن یَنصحه» یعنی اگر کسی نصیحتت کرد نصیحت او را قبول کن [7]

یَا جَوَادَ السَّائِلِین

ای کسی که اگر از تو مطالبی درخواست می شود تو نسبت به آن بخشش داری

اگر گاهی به ظاهر دعای ما اجابت نشده است حتما صلاح ما در آن بوده است ولی در عوض در قیامت برای ما جبران می کنند ، در حدیث آمده است که در نامه اعمال انسانهایی که دعا کرده اند و مستجاب نشده است اعمالی نوشته می شود که آن شخص از آنها اظهار بی اطلاعی می کند؛ خطاب می رسد این ثواب ها در عوض دعا هایی هست که تو از ما خواستی و ما بخاطر مصلحت تو به تو ندادیم آنگاه شخص مومن آرزو می کند که ای کاش هیچ یک از دعا های او مستجاب نمی شدند و همه را در آخرت به او می دادند.

 

 


ارسال شده در توسط محب مهدی





افکار ناپسند


روزه ظاهری، همان خودداری ارادی از خوردن غذاها
و دیگرکارهای منع شده است؛

 


ولی روزه نفس، عبارت است از خودداری حواس پنجگانه از
افعال ناستوده و خودداری دل از نیت های پلید.

 


قلب انسان روزه دار، باید هم سو با خود او روزه دار باشد.
آنسان که روزه دار از انجام کارهای زیادی خودداری می کند؛

 


قلب او هم باید برای حفظ حریم روزه، از افکار آلوده و عصیان آمیز بپرهیزد
و هر گونه افکار ناپسند را از سر خود بیرون کند.

 


امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «
روزه قلب از اندیشه روی آوری به گناه، از روزه شکم از خوردن غذا برتر است».

 

همچنین آن حضرت فرمود:
«روزه قلب بهتر از روزه زبان، و روزه زبان بهتر از روزه شکم است».

 

 



ارسال شده در توسط محب مهدی

 


چه شب است یا رب امشب که شکسته قلب یاران
چه شبى که فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران


چه شبى که تا سحرگاه، زفرشتگان «الله»
برکات آسمانى، برسد به جان نثاران


شب انس و آشنایى است، شب عاشقان مهدى است
شب وصل هر جدایى است، شب اشک رازداران

شب تشنگان دیدار، شب دیدگان بیدار
شب سینه هاى سوزان، شب سوز سوگواران


شب قلب هاى لرزان، شب چشم هاى گریان
شب بندگان خالص، شب راز رستگاران

شب توبه و انابت، شب صدق و معنویت
شب گریه و مناجات، شب شور و شوق یاران

شب نغمه هاى یاربّ، شب ذکر «توبه» بر لب
شب گوش دل سپردن، به سرود جویباران

چه بسا که تا سحرگاه، سفر شبانه رفتیم
که مگر نسیم لطفى، بوَزَد در این بهاران

چه خوش است یا رب امشب، که خطاى ما ببخشى
ز کرم کنى نگاهى به جمیع شرمساران

تو خدایى و خطاپوش، تو بزرگ و اهل احسان
گنه از غلام مسکین، کرم از بزرگواران


تو انیس خلوت دل، تو پناه قلب خسته
تو طبیب چاره سازى، تو کریم روزگاران

دل دردمند ما را، تو شفایى و تو درمان
به تو مبتلا و محتاج، نه منم، که صد هزاران


به خدائیت خدایا، به مقام اولیایت
به فرشتگان، رسولان، به خشوع خاکساران

شب دلشکستگان را به سحر رسان، خدایا
ز فروغ خود بتابان، به دل امیدواران
 

(جواد محدّثى)

ارسال شده در توسط محب مهدی
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >