چه شب است یا رب امشب که شکسته قلب یاران
چه شبى که فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران


چه شبى که تا سحرگاه، زفرشتگان «الله»
برکات آسمانى، برسد به جان نثاران


شب انس و آشنایى است، شب عاشقان مهدى است
شب وصل هر جدایى است، شب اشک رازداران

شب تشنگان دیدار، شب دیدگان بیدار
شب سینه هاى سوزان، شب سوز سوگواران


شب قلب هاى لرزان، شب چشم هاى گریان
شب بندگان خالص، شب راز رستگاران

شب توبه و انابت، شب صدق و معنویت
شب گریه و مناجات، شب شور و شوق یاران

شب نغمه هاى یاربّ، شب ذکر «توبه» بر لب
شب گوش دل سپردن، به سرود جویباران

چه بسا که تا سحرگاه، سفر شبانه رفتیم
که مگر نسیم لطفى، بوَزَد در این بهاران

چه خوش است یا رب امشب، که خطاى ما ببخشى
ز کرم کنى نگاهى به جمیع شرمساران

تو خدایى و خطاپوش، تو بزرگ و اهل احسان
گنه از غلام مسکین، کرم از بزرگواران


تو انیس خلوت دل، تو پناه قلب خسته
تو طبیب چاره سازى، تو کریم روزگاران

دل دردمند ما را، تو شفایى و تو درمان
به تو مبتلا و محتاج، نه منم، که صد هزاران


به خدائیت خدایا، به مقام اولیایت
به فرشتگان، رسولان، به خشوع خاکساران

شب دلشکستگان را به سحر رسان، خدایا
ز فروغ خود بتابان، به دل امیدواران
 

(جواد محدّثى)