25-روزه مستحبى
قال الصادق (علیه السلام)
من جاء بالحسنة فله عشر امثالها من ذلک صیام ثلاثة ایام من کل شهر.
امام صادق علیه السلام فرمود:
هر کس کار نیکى انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ
ومُعادیاً لأعْدائِکَ
مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ
یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن.
خدایا قرار بده در این روز
دوست دوستانت ودشمن دشمنانت
و پیرو راه و روش خاتم پیغمبرانت
اى نگهدار دلهاى پیامبران
25-روزه مستحبى
قال الصادق (علیه السلام)
من جاء بالحسنة فله عشر امثالها من ذلک صیام ثلاثة ایام من کل شهر.
امام صادق علیه السلام فرمود:
هر کس کار نیکى انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد
تلاوت ترتیل جزء بیست و پنجم قرآن کریم
برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید
بار خدایا! من با امیدکه دارم قصد تو را کرده
و با حاجت خود رو به درگاه تو آوردم
و استغاثه ام را به درگاه تو قرار دادم
و دعاى تو را دست آویز خود کردم
بى آنکه مناستحقاق داشته باشم که تو از من بشنوى
و نه مستوجب آنمکه از من بگذرى
بلکه بدان اعتمادى که من به کرم تو دارم
و آن اطمینانى که به درستى وعده ات دارم
و اعتقادى که بر یگانگى تو دارم و یقینى که به معرفت
و شناسایى تو دارم که مى دانم پروردگارى غیرتو نیست
و معبودى جز تو وجود ندارد یگانه اى که شریکى برایت نیست
خدایا تو فرمودى و گفتارت حق و وعده اتراست است
وفرموده ای درخواست کنید خدا را از فضلش که براستى
او به شما مهربان است
و رسم تو چنان نیست اى آقاى من که دستور سؤ ال بدهى
ولى از عطا و بخشش دریغ نموده و خوددارى کنى
و تویى بخشاینده به عطایا بر اهل کشور خود
و متوجه بدانها به مهربانى و راءفتت
خدایا !مرا در خردسالى در نعمتها و احسان خویش پروریدى
و در بزرگى نامم را بر سر زبانها بلند کردى
پس اى که در دنیا مرا به احسان و فضل و نعمتهاى خود پروریدى
و براى آخرتم به عفو وکرم اشارت فرمودى
اى مولاى من شناساییم به تو راهنماى من بسوى تو است
و محبتى که به تو دارم شفیع من است به درگاهت
و من از راهنمایى کردن این دلیلم بسوى تو مطمئنم
و از پذیرفتن شفیعم از جانب تو آسوده خاطرم
بار خدایا! امشب دست های خالیم دخیل کرامتت
این دستها را که به آسمان رحمتت بلند شده خالی برمیگردان
آمین یا مجیب الدعوات التوابین
معارفی از جزء بیست و پنجم قرآن کریم
قانون اولیه خدا در پخش روزی
وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْاْ فىِ الْأَرْضِ وَ لَکِن یُنزَِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرُ
بَصِیرٌ(27- شوری)
اگر خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان مىکنند ولى به اندازهاى
که مشیت او اقتضاء کند نازل مىکند زیرا او به حال بندگانش آگاه و بیناست.
کلمه «قَدَر» به معناى کمیت و حجم هر چیز است. پس این که مىفرماید:«وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ
ما یَشاءُ» به این معنا است که خداى تعالى هر چیز را به کمیت و حجم و مقداری که مشیتش
اقتضاء کند نازل مىکند.
معناى آیه شریفه این است: اگر خداى تعالى رزق همه بندگان خود را وسعت بدهد و همه
سیر شوند، شروع به ظلم کردن در زمین مىکنند؛ چون طبیعت مال این است که وقتى زیاد
شد طغیان و استکبار مىآورد، همچنان که در سوره علق فرموده: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى أَنْ
رَآهُ اسْتَغْنى؛ این انسان هنگامى که احساس بىنیازى کند طغیان مىکند»(1) و به همین جهت
خداوند متعال رزق را به اندازه نازل مىکند و به هر کس به مقدارى معین روزى مىدهد؛
چون او به حال بندگان خود خبیر و بصیر است و مىداند که هر یک از بندگانش استحقاق
چه مقدار از رزق را دارد و چه مقدار از غنا و فقر، مفید به حال اوست؛ همان را به او مىدهد.(2)
یک سوال مهم در این بحث
چرا خدا به کسانی که با داشتن مال بیشتر گناه و ظلمشان هم افزون می شود باز هم مال
و ثروت می دهد؟
علامه طباطبایی(ره) در پاسخ به این سوال می نویسد: این آیه بیانگر قانون اولیه خدا در
توزیع ارزاق بین بندگانش است که حال هر کس را می بیند و به او روزی می دهد؛ اما
قوانین دیگری نیز دارد که در عالم حاکم است؛ یکی از آن قوانین قانون ابتلاء و امتحان
است(3) و دیگری قانون مکر و استدراج(4) است.(5) این دو قانون سبب می شود که
خدا به کسانی که در سوال مطرح شد با وجود کفر و طغیان باز هم مال و ثروت عطا کند.
این بحث نقطه مقابلی هم دارد و آن اینکه چرا برخی حتی به مقدار رفع ضروریات هم از
رزق و روزی الهی بی نصیبند که در پاسخ می توان به دو قانون الهی اشاره کرد؛ یکی همان
قانون ابتلاء و امتحان و دیگری قانون اثر گناه(6) که برخی با عمل خود مانند ظلم به دیگری یا
ظلم پذیری چنین نتیجه ای را برای خود رقم زده اند.
تلافی کار بد؛ کار بدی مثل آن است
جَزَاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلىَ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یحُِبُّ الظَّالِمِینَ(40- شوری)
پاداش بدى کار بدی است مانند همان؛ ولى هر که بگذرد و [میان خود و طرف مقابلش را] اصلاح
نماید؛ پاداشش بر عهده خداست؛ یقیناً خدا ستمکاران را دوست ندارد.
این آیه حکم کسی را بیان می کند که ظلمی در حق او شده است بر اساس این آیه چنین کسى
مى تواند در مقابل ستمگر رفتارى چون رفتار او داشته باشد و چنین تلافى و انتقامى دیگر ظلم نخواهد بود.(7)
نکته مهم و قابل توجه در آیه
همانگونه که در متن آیه ملاحظه می شود خداوند متعال آن کاری که برای تلافی صورت می گیرد
با اینکه مجوز آن را هم صادر کرده است اما آن را «سیئة؛ کاری بد و ناپسند» می نامد که سوال
برانگیز است.
در پاسخ به این سوال گفته اند: از این رو هر دو عمل را سیئه و بد خوانده چون با هر کس
چنین رفتار شود ناراحتش مىکند، ظالم با آن کار مظلوم را ناراحت کرد و مظلوم هم با انتقام و
تکرار آن کار ظالم را رنجاند، پس در آیه شریفه حقیقت معناى کلمه رعایت شده است.(8)
همانطور که این بزرگان فرموده اند مجوز انجام عملی آن از بد و آزار دهنده بودن به خوب
و گوارا بودن تبدیل نمی کند. کار بد، بد است. چیزی که در این آیه بین آن دو فرق گذاشته این
است که اگر ابتدایی و بدون مجوز باشد حرام است و عذاب و عقاب دارد و اگر با مجوز شرعی
باشد حلال است و چون حرام نیست عقابی هم ندارد.
باید توجه داشت که این تلافی با مجوز، «واجب نیست»؛ بلکه فقط «حلال است» و شاید برای
همین نکته بود که بلافاصله فرمود: «فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلىَ اللهِ؛ هر کس عفو و اصلاح کند
اجر و پاداش او بر خداست»
تعداد و جنسیت فرزندان، تنها به موهبت الهی است
لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یخَْلُقُ مَا یَشَاءُ یهََبُ لِمَن یَشَاءُ إِنَاثًا وَ یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّکُورَ(49)
أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَانًا وَ إِنَاثًا وَ یجَْعَلُ مَن یَشَاءُ عَقِیمًا إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ(50- شوری)
مالکیّت و فرمانروایى آسمانها و زمین فقط در سیطره خداست، هر چه را بخواهد مىآفریند،
به هر کس بخواهد دختر عطا مىکند و به هر کس بخواهد پسر مىبخشد؛ یا پسر و دختر را با
هم مى دهد و هر که را بخواهد عقیم مىکند و فرزند نمى دهد که او دانا و تواناست.
قرآن کریم براى نشان دادن این واقعیت که هر گونه نعمت و رحمت در این عالم از سوى
خدا است و کسى از خود چیزى ندارد به یک قانون کلى و یک مصداق روشن آن اشاره کرده
و مىفرماید: «مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین براى خدا است و هر چه بخواهد مىآفریند»
و به همین دلیل همه ریزخوار خوان نعمت او هستند و نیازمند به لطف و رحمت او؛ از این رو
نه غرور به هنگام نعمت منطقى است و نه یاس به هنگام مصیبت.
آنگاه به نمونه روشنى از این واقعیت که هیچ کس از خود چیزى ندارد و هر چه هست از
ناحیه او است اشاره کرده می فرماید: به هر کس اراده کند دختر مىبخشد و به هر کس بخواهد
پسر. یا اگر بخواهد هر دو آنها را مىدهد و هر کس را هم که مصلحت بداند عقیم و بى فرزند مى گذارد.
به این ترتیب مردم را به چهار گروه تقسیم کرد: آنهایى که تنها پسر دارند و در آرزوى
دخترى هستند و آنها که دختر دارند و در آرزوى پسرى و آنها که هر دو را دارند و گروهى
که فاقد هر گونه فرزندند و قلبشان در آرزوى آن پر مى کشد.
و این یک نمونه بارز از عدم توانایى انسان از یک سو، و نشانه روشن از مالکیت و
حاکمیت و خالقیت خداوند از سوى دیگر است. گر چه نقش بعضى از غذاها و داروها
را در افزایش احتمال تولد پسر یا دختر نمىتوان انکار کرد، ولى باید دانست که آن اثر
را هم خدا در آن دارو و روشها قرار داده است و هیچ کدام خارج از علم و قدرت خدا نیستند.
نکته دیگری که در آیه به چشم می خورد اینکه برای هر دو جنس از تعبیر «یهب؛ مىبخشد»
استفاده کرد و این دلیل روشنى است که هم دختران هدیه الهى هستند و هم پسران و فرق گذاشتن
میان این دو از دیدگاه یک مسلمان راستین صحیح نیست.(9)
آیاتی که هنگام سوار شدن خوانده می شود
لِتَسْتَوُاْ عَلىَ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْکُرُواْ نِعْمَةَ رَبِّکُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَ تَقُولُواْ سُبْحَانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا
هَاذَا وَ مَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ(13)وَ إِنَّا إِلىَ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ(14- زخرف)
که بر پشت آن استقرار یابید و چون بر آن استقرار یافتید، نعمت پروردگارتان را
به یاد آورید و بگویید: منزّه است خدایى که این را رام ما کرد که ما قدرت آن را
نداشتیم و ما به سوى پروردگارمان باز خواهیم گشت.
«استواء بر ظهر» به معناى استقرار بر پشت حیوان و یا هر مرکب سواری دیگر است.(10)
منظور از مرکب با توجه به آیه قبل (آیه 12) فقط چهارپایان نیست بلکه به قرینه «کشتی»
که در آیه آمده است هر گونه وسیله نقلیه را در بر می گیرد که در عصر حاضر ماشین،
قطار و هواپیما از رایج ترین آنهاست.
و «ما کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ» هم مفهومش این است که اگر لطف پروردگار نبود ما هرگز
قادر به کنترل و ادراه این مرکبها نبودیم. و اینکه در پایان دعای مومنین این چنین
دارد که: «وَ إِنَّا إِلىَ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ؛ و بی شک ما به سوى پروردگارمان باز خواهیم گشت»
برای آن است که آنها را به یاد قیامت بیندازد که امروز سوار بر وسیله ای گران قیمت شده
و در زمین جابجا می شویم به یاد داشته باشیم که بالاخره تابوتی هم هست که در انتظار ماست.
در حالات امیرالمومنین علیه السلام آمده است که هنگامی که پاى خود را در رکاب
گذاشت فرمود: «بسم اللَّه» و هنگامى که بر مرکب استقرار یافت این آیات را تلاوت کرد:
«سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ وَ إِنَّا إِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُون»(11)
از این رو مستحب است که انسان هنگام سوار شدن بر هر وسیله نقلیه ای با خواندن
این آیات هم شکرخدا را بجا آورد و هم به یاد قیامت افتاده و فراموش نکند که روزی سوار
بر تابوت به آن دیار باقی خواهد شتافت
روز بیست و پنجم:
دوستی و دشمنی
«اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ و مُعادیاً لأعْدائِکَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ
انْبیائِکَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن»
خداوندا مرا در این روز محب دوستانت و دشمن دشمنانت قرار ده
و در راه روش به طریقه و سنت خاتم پیغمبرانت
بدار ای عصمت بخش دلهای پیامبران.
تمام نظام خلقت بر پایه جاذبه و دافعه است.
اگر جاذبه مولکولی نباشد، هیچ چیزی در خارج وجود پیدا نخواهد کرد.
اگر قانون جذب و دفع در نباتات نباشد، گیاهان در تنفس
(گرفتن اکسیژن و پس دادن گاز کربنیک) دچار اختلال خواهند شد.
اگر قانون جاذبه و دافعه در بین حیوانات نبود، هیچ حیوانی به
بچه اش شیر نمیداد و حیوانات از دشمنان خود پرهیز نمیکردند.
اگر قانون جذب و دفع عمومیت نداشته باشد، خوبی، بدی، کیفر، پاداش
و بهشت و جهنم و بالاخره خلقت عالم عبث است.
انسان موجودی است متحرک و حرکت او نتیجه تعلق اوست، پس
به هرچه تعلق داشته باشیم نسبت به آن جاذبه خواهیم داشت و از ضد آن
گریزان خواهیم بود، لذا یاوران پیامبر اکرم در قرآن کریم با این
صفت بارز توصیف شده اند: «اشداء علی الکفار رحماء بینهم؛
[یاران پیامبر] بر کافران سختگیر و با خودشان مهربانند.» (1)
محبت اهل بیت علیهم السلام
رسول خدا صلی الله علیه و آله:
«لا یؤمن احدکم حتی اکون احب الیه من نفسه و یکون عترتی احب الیه
من عترته و یکون اهلی احب الیه من اهله و یکون ذاتی احب الیه من ذاته
کسی از شما مؤمن نیست مگر اینکه مرا بیش از خود دوستبدارد و خانواده من نزد
او محبوبتر از خانواده خودش باشد و اقوام مرا از اقوام خودش بیشتر دوست بدارد
و خود من محبوبتر از خود او باشم.» (2)
شرح دعای روز بیست و پنجم: اهل بهشت کسانی هستند که مؤمنان را دوست دارند
دعای روز بیست و پنجم:
اللّهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ ومُعادیاً لأعْدائِکَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ یا عاصِمَقُلوبِ النّبیین
خدایا قرار بده در این روز دوست دوستانت ودشمن دشمنانت و پیرو راه و روشخاتم پیغمبرانت ای نگهدار دلهای پیامبران.
* شرح فرازهای دعا
آیت الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللّهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ ومُعادیاًلأعْدائِکَ»می گوید:
خدایا کاری کن تا در ماه رمضان، خوبان را دوست بدارم و دشمن دشمنانت باشم!در مورد خودم، عملی که به من امید می دهد تا در قیامت جزو نجات یافتگان باشم،این است که خوبان و اشخاص با تقوا را دوست دارم و از بی تقوایان بی زاریمی جویم.
وی تأکید می کند: اگر پسرتان بی تقواست و نماز نمی خواند، نباید او را دوستداشته باشید. حدیث است که به حقیقت ایمان نمی رسید مگر آنکه نزدیک ترینخویشان خود را برای خدا دوست نداشته باشید، چون متدین نیست و دورترین افرادرا برای اینکه متدین است، دوست داشته باشید.
این استاد اخلاق در ادامه با بیان حدیتی دیگر اظهار می کند: امام باقر(ع) بهشخصی فرمودند؛ «اگر اراده کردی که بفهمی بهشتی و یا جهنمی هستی، به قلبتمراجعه کن، اگر دیدی اهل طاعت را دوست داری، اهل بهشت و اگر اهل گناه رادوست داری، اهل جهنم هستی و انسان در قیامت با کسی که او را دوست دارد،محشور می شود.»
وی همچنین به حدیث دیگری از معصوم(ع) اشاره می کند و می گوید:
در دوره آخرالزمان قلب مؤمن آب می شود؛ زیرا گناه را می بیند و استطاعتتغییر وضع ندارد.
وی با انتقاد از وضع موجود جامعه می گوید: الآن روزگاری شده است که مانمی توانیم امر به معروف و نهی از منکر کنیم.
آیت الله مجتهدی تهرانی می گوید: هر کس که مؤمنی را دوست دارد، حتی اگرمنحرف باشد پس از مدتی رستگار خواهد شد.
وی در شرح فراز «مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ» اظهار می کند:
در این بخش از خدا می خواهیم تا ما را یاری رساند برای اینکه به طریقه پیغمبردر مستحبات، دعاها و دستورات اسلام عمل کنیم. از خدا می خواهیم تا هر چهپیامبر(ص) به ما فرموده است، درباره مستحب و واجب عمل کنیم و مکروهات رااز خود دور و حرام را ترک کنیم.
این استاد بزرگ اخلاق در شرح «یا عاصِمَ قُلوبِ النّبیین» می گوید:
پیغمبران معصوم هستند؛ زیرا خدا قلب آنها را حفظ کرده است و در فراز پایانیدعایروز بیست وپنجم ماه مبارک رمضان می گوییم، ای خدایی که قلب پیغمبرانرا حفظ کردی، به حق این کاری که برای پیغمبران انجام داده ای، این دعا را درحق ما مستجاب کن!
عوامل کاهش ارزش روزه
سخن چینی
سخن چینی، از عوامل کاهش ارزش روزه است و پیامدهای خطرناکی دارد.
پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود:
«چهارچیز موجب تباهی روزه و بطلان کارهای خیر می شود
که یکی از آن چهار چیز، سخن چینی است».
در رهنمودهای پیامبر صلی الله علیه و آله به امیرمؤمنان
علی علیه السلام آمده است: «ای علی! از غیبت و سخن چینی بپرهیز؛
زیرا غیبت، روزه را از پا در می آورد و سخن چینی باعث عذاب قبر است».
عاق والدین
از کارهایی که باعث کاهش ارزش روزه در نزد پروردگار شده و
از گناهان کبیره شمرده می شود، آزار و اذیت پدر و مادر است.
خداوند ارزش و مقام ویژه ای برای والدین در نظر گرفته و در
قرآن می فرماید:
«حتی به آنها اُف نگویید و آنان را نیازارید. فروتنی خود را در برابرشان
اظهار کنیدو بگویید: خدایا! آنان را مورد رحمت خویش قرا ده، چنانکه
آنان مرا درکودکی مورد رحمت خویش قرار دادند».
با چنین شرایطی، روزه کسی که پدر و مادر از او ناراضی هستند، ارزشی ندارد.