17-پاداش روزه
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: قال الله تعالى
الصوم لى و انا اجزى به
رسول خدا فرمود خداى تعالى فرموده است:
روزه براى من است و من پاداش آن را مى دهم.
وسائل الشیعه ج 7 ص 294، ح 15 و 16 ; 27 و 30
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اهْدِنی فیهِ لِصالِحِ الأعْمالِ
واقْـضِ لی فیهِ الحَوائِجَ والآمالِ
یا من لا یَحْتاجُ الى التّفْسیر والسؤالِ
یا عالِماً بما فی صُدورِ العالَمین
صَلّ على محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین.
خدایا راهنمائیم کن در آن به کارهاى شایسته واعمال نیک
وبرآور برایم حاجتها وآرزوهایم
اى که نیازى به سویت تفسیر وسؤال ندارد
اى داناى به آنچه در سینه هاى جهانیان است
درود فرست بر محمد وآل او پاکیزگان.
17-پاداش روزه
قال رسول الله صلى الله علیه و آله: قال الله تعالى
الصوم لى و انا اجزى به
رسول خدا فرمود خداى تعالى فرموده است:
روزه براى من است و من پاداش آن را مى دهم.
وسائل الشیعه ج 7 ص 294، ح 15 و 16 ; 27 و 30
می وزد باز نسیم خوش ماه رمضان
می رسد عطرمحبت بمشام دل و جان
ماه رحمت که در این ماه بتابد زافق
باز لبریز کند برکه جان را هیجان
این چه ماهی است که مردم به سربام آیند
تا بصد شوق دهندش بسر انگشت نشان
ای عروس رمضان پرده بر افکن زجمال
روی بنمای و مکن روی خود از خلق نهان
شاکر رحمت آن زنده ی جاویدانیم
که نمردیم و رسیدیم به شهر رمضان
مثل یک رود شده عقد اخوت جاری
با علی بسته در این ماه محمد پیمان
می شود باز به روی همه ابواب بهشت
می کند مائده ای پهن خداوند جهان
سینه ها می شود از شوق شکفتن لبریز
تا که می آیداز این مائده حرفی به میان
شامگاهان که رسد بوی ملائک بمشام
بال بگشاید و پرواز کند روح و روان
روزه باچشم ودل وگوش وزبان بایدبود
روزه آن نیست که گیردمتضرر به دهان
حس همدردی اگر در تو نگردد بیدار
روزه تو به چکارآید از این روز و شبان
خوش بحال تو توان گفت در این مه که شود
ریزش نفس تو با رویش انفس جبران
با لب بسته بیا مصحف گل را بگشای
تا مشام دل و جان پرشود ازعطر جنان
دل صائم حرم امن خدا خواهد شد
گرمدد جوید ازآن خالق حی رحمان
یارب این نفس مرا در دل آتش بگداز
تا که دیگر نکند در سر راهم طغیان
چون غلامان سیه چرده بلطفم بنواز
بر سر خوان خود ای شاه مرا نیز بخوان
دعوتم گر نکنی اذن جلوسم ندهی
به کجا رو کنم و ازدر که جویم امان
روسیاهیم و بدرگاه تو روی آوردیمای دررحمت تو مامن عشاق جهان
معارف جزء هفدهم
ذکری برای نجات مؤمنین
وحی فعل یا ایجاد تمایل به کار خیر
وَ أَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیرَْاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَوةِ وَ إِیتَاءَ الزَّکَوةِ وَ کاَنُواْ لَنَا عَابِدِینَ(73- انبیاء ع)
و ما به آنها انجام کارهاى خیر و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات را وحى کردیم و آنها
تنهاما را عبادت می کردند.
هر چند این آیه در توصیف پیشوایان هدایت است ولی حالتی در آن آمده که مراتب ضعیف
ترش را می توان در دیگران نیز مشاهده کرد.
وحی همان الهام کردن و به دل انداختن است(1) چیزی که هست در وحی یا به دلیل سرعت
زیاد یا به دلیل رمزی و سری بودن(2) و یا به دلایلی دیگر، کسی جز موجود الهام شده از
این فرایند و نیز محتوای آن با خبر نمی شود.
وحی به دو صورت ممکن است رخ دهد؛ یکی وحی گزاره های علمی است که در این
نوع گیرنده به چیزی که نمی دانست عالم می شود. نوع دیگر وحی فعل عملی است به
این صورت که فرد گیرنده در خود میل و اشتیاق شدید به کاری را پیدا کرده و
درصدد انجام آن بر می آید.(3)
در آیه مورد بحث سخن از وحی فعل و کارهای خیر است. نمونه های قابل درک این نوع
وحی را همه می توانند در خود احساس کنند؛ زمانی که بدون مقدمه در خود میل شدیدی به
انجام کار خیری پیدا می کنید و به تکاپو می افتید تا به هرترتیب که شده آن را انجام دهید؛
مصداق و نمونه ضعیف شده ای از وحی فعل خیر است. وحی به مادر موسی برای رها کردن
او در آب(4) هم از نمونه های این نوع وحی است.
باید قدردان دانشمندان نظامی و هسته ای باشیم
وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّکُمْ لِتُحْصِنَکُم مِّن بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاکِرُونَ(80- انبیاء ع)
ما ساختن زره را به داود ع آموختیم، تا شما را در جنگهایتان حفظ کند. آیا شکر
آن را به جا مىآورید؟
«لبوس» بر اساس آنچه که صاحب تفسیر مجمع البیان مىگوید هر گونه اسلحه دفاعى
و تهاجمى؛ مانند زره، شمشیر و نیزه را شامل مىشود(5)؛ ولى عبارت « لِتُحْصِنَکُم؛ تا
شمارا حفظ کند» قرینه خوبی است که نشان مىدهد «لبوس» در اینجا به معنى زره است.(6)
نکته ای که در این آیه وجود دارد این است که خداوند متعال می فرماید ما به داود
علیه السلام یاد دادیم که چگونه زره بسازد بعد جمله ای دارد که معلوم می شود این تعلیم
برای نفع شخصی نبوده است چون نمی فرماید آموختیم تا با ساخت و پوشیدن زره از خود
محافظت کند بلکه می فرماید تا شما را از خطر حفظ کند این جمله نشان می دهد که تعلیم صنعت
زره و ساخت آن به دست داود علیه السلام برای منفعتی عام و حفظ مومنان از خطر دشمنان
بوده است. آنگاه در پایان در قالب سوالی به جامعه ایمانی توصیه اکید می کند که قدر
این نعمت را دانسته و نسبت به آن شکرگزار باشند.
زره امروز جامعه اسلامی ادوات نظامی و تدافعی و نیز هسته است که خداوند متعال دانش
ساخت و تجهیز آن را به دانشمندان ما عنایت می کند ما نیز وضیفه داریم بر اساس دستور
قرآن کریم قدردان آنها و سپاسگذار این نعمت الهی باشیم.
ذکر یونسیه نسخهای برای نجات همه مومنین
وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فىِ الظُّلُمَتِ أَن لَّا إِلَاهَ إِلَّا أَنتَ
سُبْحَانَکَ إِنىِّ کُنتُ مِنَ الظَّلِمِینَ(87)فَاسْتَجَبْ نَا لَهُ وَ نجََّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَالِکَ نُجِى الْمُؤْمِنِینَ(88- انبیاء ع)
و یاد کن صاحب ماهى (حضرت یونس) را زمانى که خشمناک از میان قومش رفت و
گمان کرد که ما زندگى را بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ پس در تاریکىهاى شب، زیر آب
و در دل ماهى، ندا داد که: معبودى جز تو نیست تو از هر عیب و نقصى منزّهى، همانا
من از ستمکارانم. پس ندایش را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم و اینگونه
مؤمنان را نجات مى دهیم.
«نون» در لغت به معنى ماهى عظیم یا به تعبیر دیگر نهنگ یا وال است.(7) مراد از ذو
النون (صاحب ماهى)، یونس پیغمبر علیه السلام است که از طرف پروردگار بر اهل نینوا
مبعوث شد و ایشان را دعوت کرد ولى ایمان نیاوردند. پس از مدتی که ایمانشان نا امید شد
نفرینشان کرد و از خدا خواست تا عذابشان کند.
یونس در حالی که از قومش غضبناک بود از میانشان بیرون شد و آنها را به عذاب خدا
سپرد و رفت بدون اینکه از ناحیه خدا دستورى داشته باشد. اما همین که نشانههاى عذاب
نمودار شد قوم او توبه کردند و ایمان آوردند. پس خدا عذاب را از ایشان برداشت و خداوند
صحنهاى به وجود آورد که در نتیجه یونس به شکم یک ماهى بزرگ فرو رفت و در آنجا
زندانى شد تا آنکه خدا آن بلیه را از او برداشته دو باره به سوى قومش فرستاد.(8)
جمله « کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ» نشان مىدهد نسخه ای که یونس علیه السلام آن را برای نجات
خود به کار بست و خداوند او را از گرفتاری رهایش کرد جنبه اختصاصی نداشته است.
بسیارى از حوادث غمانگیز و گرفتاریهاى سخت و مصیبتبار مولود گناهان ماست.
هر انسان مومنی می تواند با به کار بستن همان سه نکتهاى که یونس علیه السلام به کار
بست، نجات و رهایى حتمى خود را از خداوند متعال طلب کند: 1- توجه به حقیقت توحید و
اینکه هیچ معبود و هیچ تکیهگاهى جز خدای سبحان نیست.2- پاک شمردن و تنزیه خدا از هر
عیب و نقص و ظلم و ستم، و پرهیز از هر گونه گمان سوء در باره ذات پاک او 3-
اعتراف به گناه و تقصیر خویش.(9)
تصویری از لحظه وقوع قیامت
یَأَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شىَْءٌ عَظِیمٌ(1) یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ
عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَ تَرَى النَّاسَ سُکَارَى وَ مَا هُم بِسُکَارَى وَ لَاکِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِیدٌ(2- حج)
اى مردم! از پروردگارتان پروا کنید، بىتردید زلزله قیامت، واقعهاى بزرگ است. روزى را
مشاهده خواهید کرد که هر مادر شیر دهى از کودکى که شیرش مىدهد، غافل مىشود و هر زن
بارداری سقط جنین می کند و مردم را مست مىبینى در حالى که مست نیستند، بلکه
عذاب خدا بسیار شدید است.
این آیات تمام انسانها را از گناه و شکستن حریمهای الهی برحذر می دهد و به آنها هشدار
می دهد که صحنه ای بسیار سخت و عجیبی در پیش است که اگر اهل تقوا نباشند به تلخی
و رنج شگفت آور آن روز را با تمام وجود خواهند چشید.(10)
آنگاه صحنه هایی از آن واقعه را به تصویر می کشد:
1. در آن واقعه، تنها زمین نمی لرزد بلکه جهان به لرزه در می آید؛ آسمان و زمین، خورشید
و ستارگان، کرات و کهکشانها همه دگرگون می شوند.(11)
2. « مُرْضِعَةٍ » به زنی گفته می شود که در حال شیر دادن به کودک است و سینه اش در
دهان اوست. ذهول هم یعنی اینکه از روی ترس و دهشت از چیزی بگذری و بروی.(12) در
آن واقعه مادرانی که در حال شیر دادن به کودکان خود هستند با اینکه عاطفی ترین حالت و
قوی ترین دلبستگی عالم میان آن دو وجود دارد ولی با این حال کودک را از خود جدا کرده او را
رها می کند و می رود.
3. هر بارداری طفل خود را سقط می کند.
4. مردم هراسان و وحشت را که می نگری گمان می کنی که مست اند و عقل از سرشان پریده؛
اما اینطور نیست؛ عذاب شدید خدا آنها را به این روز انداخته است.
حالت توبه شکننان در قیامت
کُلَّمَا أَرَادُواْ أَن یخَْرُجُواْ مِنهَْا مِنْ غَمٍّ أُعِیدُواْ فِیهَا وَ ذُوقُواْ عَذَابَ الحَْرِیقِ(22- حج)
هر گاه بخواهند از دوزخ و غم و اندوههاى آن خارج شوند آنها را به آن باز مىگردانند،
و به آنان گفته مىشود، بچشید عذاب سوزان را از آنجائیکه قیامت ظرف ظهور باطن
اعمال است هر پاداش و عذابی که به انسان داده می شود در حقیقت چهره اخروی عمل
اوست(13) و جهنم در واقع صورت باطنی گناه است؛ بنابر این می توان گفت این حالتی
که آیه از آن سخن می گوید حقیقت و باطن همان حالت دنیایی این عده است که در دنیا
چون به گناه عادت کرده بودند هرگاه تصمیم به ترک آن می گرفتند باز دوباره به سمت آن
برگشته و جان به آتش گناه می سوزاندند؛ همین حالت یعنی فاصله گرفتن و برگشتن به گناه
در قیامت به شکل ظهور می کند که قرآن می گوید: هر گاه بخواهند از دوزخ و غم و اندوههاى
آن خارج شوند آنها را به آن باز مىگردانند.
وعده حتمی خداوند برای دفاع از مومنین
إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ (38- حج) ؛بدون تردید خداوند از اهل ایمان دفاع می کند.
این آیه نویدی به رسول خدا صلی الله علیه و آله است؛ به آن حضرت در برابر تهدیدها و
تعرضات دشمنان اسلام چنین بشارت می دهد: بگذار طوائف و قبائل عرب و یهود و نصارا و مشرکان
شبه جزیره دست به دست هم بدهند تا مؤمنان را تحت فشار قرار داده و به گمان خود نابود کنند،
ولى خداوند وعده دفاع از آنها را داده است.(14)
نکته قابل توجه این است که این وعده الهى مخصوص مؤمنان عصر پیامبر صلی الله علیه و آله در
برابرمشرکان نبوده؛ بلکه حکمى است که در تمام اعصار و قرون جریان دارد. مهم آن است که اگر
ما مصداق«الَّذِینَ آمَنُوا» باشیم؛ دفاع الهى از ما حتمى و تخلف ناپذیر خواهد بود.
روز هفدهم: توفیق عمل صالح
دعای روز هفدهم
«اللهمّ اهْدِنی فیهِ لِصالِحِ الأعْمالِ و اقْـضِ لی فیهِ الحَوائِجَ و الآمالِ
یا من لا یَحْتاجُ الى التّفْسیر و السؤالِ، یا عالِماً بما فی صُدورِ
العالَمین صَلّ على محمّدٍ وآلهِ الطّاهِرین»
بهترین اعمال
1 - «افضل الاعمال احمزها;(1)
2 - «افضل الاعمال ما اکرهت علیه نفسک;
بهترین اعمال چیزی است که انجام آن برایت ناگوار است» (2)
3 - «افضل الاعمال ما ارید به وجه الله;
بهترین اعمال عملی است که برای خدا باشد» (3)
4 - «افضل العمل ادومه و ان قل;
بهترین اعمال آنست که دوام داشته باشد ولو کم باشد» (4)
آثار عمل صالح
1 - رستگاری:
«فاما من تاب و آمن و عمل صالحا فعسی ان یکون من المفلحین؛
پس هر کس به درگاه خدا توبه کند و عمل صالح انجام دهد
امید است از رستگاران باشد» (5)
2 - حیات طیبه:
«من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة؛
هر کس از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا انجام دهد،
ما او را در زندگی سعادتمندانه زنده میگردانیم» (6)
3 - نشانه مؤمن:
علی علیه السلام: «العمل شعار المؤمن;
عمل شعار (نشانه) مؤمن است» (7)
شرح مرحوم آیت الله مجتهدی بر دعای روز هفدهم ماه رمضان؛
خودتان دعا را بخوانید، نه اینکه از رادیو گوش بدهید
* دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان
«اللّهم اهدنی فیه لصالح الاعمال و اقض لی فیه الحوائج و الامال یا من لایحتاج الی التّفسیر و السّؤال یا عالماً بما فی صدور العالمین صلّ علی محمدٍو آل الطّاهرین»
ای خدا! مرا در این روز به اعمال صالحه راهنمایی کن و حاجتها وآرزوهایم را برآورده ساز. ای کسی که نیازمند شرح و سوال بندگان نیستی،ای خدایی که ناگفته به حاجات و به اسرار خلق آگاهی بر محمد و آل اطهار اودرود فرست.
* شرح فرازهای دعا
آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللّهم اهدنی فیه لصالح الاعمال»میگوید: خدایا من را راهنمایی کن تا اعمال صالح انجام دهم. برخی در اینماه وقت سحر بلند نمیشوند و نماز صبح خود را اول وقت نمیخوانند. بایدسحر بلند شوید و دعا بخوانید، خودتان دعا را بخوانید نه اینکه از رادیو گوشبدهید. دعای افتتاح، دعای ابوحمزه ثمالی را بخوانید و از خدا بخواهید که شمارا با بلاهایی مانند سیل و زلزله عذاب ندهد.
وی در ادامه میگوید: عالمانی که به روی منبر برای مردم صحبت میکنند،باید قالالباقر و قالالصادق بگوید و کاری به اخبار رادیو و تلویزیون واتفاقاتی که در کوچه و خیابان میافتد، نداشته باشند.این استاد اخلاق همچنین در شرح «واقض لی فیه الحوائج و الامال» میگوید:خدایا احتیاجات و آرزوهای من را برآورده کن. هر چه احتیاجات و آرزوهایشرعی دارم را برآورده کن. مانند اینکه آرزو میکنم عروس یا داماد خوبپیدا کنم. خانهام کنار مسجد باشد و رفیق و هم مباحثه خوبی داشته باشم. اینهاآرزوهای شرعی است.
وی ادامه میدهد: اگر امید داری که کسی دیگری دعایت را استجابت میکند،دعایت مستجاب نمیشود. اگر میخواهی که دعایت مستجاب شود؛ ببین دردلت اگر به هیچ کس امید نداری، خدا را صدا بزنی، خدا حاجتت را میدهد.توسل هم پیدا کنید مخصوصاً به «نرجس خاتون» که مادر ولی وقت(عج)است. وقتی به پسرش بگوید که کسی به من متوسل شده، پسر مجبور استبه حرف مادرش گوش دهد. البته توسل به همه خوب است اما آنها مقداریطول میکشد.
آیتالله مجتهدی تهرانی در ادامه در شرح «یا من لا یحتاج الی التّفسیرو السّؤال» اظهار میکند: ای خدایی که احتیاج نداری من شرح بدهم. خداخودش همه چیز را میداند و احتیاجی ندارد که ما تفسیر کنیم. نه تنها خدا به تفسیرو سؤال احتیاج ندارد، بلکه ائمه ما هم به آن احتیاج ندارند و از احوال مابی خبرند
وی ادامه میدهد: در بخش بعدی دعا میخوانیم: «یا عالماً بما فی صدورالعالمین» یعنی «ای خدایی که ناگفته به حاجات و به اسرار خلق آگاهی»حالاچرا خدا احتیاج ندارد به سؤال و تفسیر؟ برای اینکه عالم است و به هرچیزی که در دل مردم عالم است، خدا آگاه است؛ اما باید با خدا باشیم تا کارما را درست کند.
آیتالله مجتهدی تهرانی در توضیح عبارت پایانی دعا میگوید:خدایا برمحمد و آل اطهار علیهم السلام درود بفرست .
الهی ، حسرتی دیرینه دارم
غمی سنگین درون سینه دارم
دلم امشب غمی محسوس دارد
هوای عشق « یاقدوس » دارد
میان پیله های غم ، اسیرم
خطا کارم ، گنه کارم ، حقیرم
در این آشفتگی های خیالی
در این دل بستگی های وبالی
در این فصل خزان ناامیدی
در این زخم زمان ناامیدی
فضایی باز و آهنگ توکل
نمازی تازه با قدقامت گل
هوس دارد دلم عاشق شدن را
به عشق آشنا لایق شدن را
خدایا از دلم آوار بردار
نگاهم را از این دیوار بردار
برای من فقط ، یک آشنا هست
که در دل نام او ، وقت دعا هست !
مقام رضا، ثمره نهایی روزه
در حدیث معراج داریم که پیغمبر اکرم(ص) وقتی به معراج رفت،
در آنجا خطاب شد «یَا أحْمَدُ هَلْ تَعْلَمُ مَا مِیرَاثُ الصَّومِ»؛
ای احمد، می دانی روزه چه اثری در پی دارد
و چه چیزی به ارث می گذارد؟
«قَالَ: لَا. ثُمَّ قَالَ: مِیرَاثُ الصَّومِ قِلَّةُ الْأکْلِ وَ قِلَّةُ الْکَلَامِ وَ
مِیرَاثُ الصَّمْتِ أنَّهَا تُورِثُ الْحِکْمَةَ وَ هِیَ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ
تُورِثُ الْمَعْرِفَةُ الیَقِینَ فَإذَا اسْتَیْقَنَ الْعَبْدُ لَا یُبَالِی کَیْفَ أصْبَحَ
بِعُسْرٍ أمْ بِیُسْرٍ فَهَذَا مَقَامُ الرَّاضِینَ»؛
روزه دو اثر دارد؛
یکی اثر ظاهری است که همان کم خوردن است
و دومی که بالاتر است، کم صحبت کردن و سکوت
است که ما به آن «صومِ صمت» می گوییم.
اگر جلوی زبانت را بگیری و مراعات زبانی داشته باشی، این
موجب می شود که حکمت پیدا کنی.
آن وقت میراث حکمت، معرفت است و معرفت هم یقین
را از خود به ارث می گذارد و ثمره یقین هم «مقام رضا» است
و این همان مقامی است که با آن می توانی حجاب ها را برطرف کنی.