جوانی شور است و اشتیاق، امید است و آرزو؛
شوری که باید آن را جهت داد تا چون عقربه ای شناور
در ناملایمات و توفان های زندگی، رهنمون سعادت گردد
که مردان بزرگ، عظمت نام خویش را ثمره جوانی می دانند
و رمز موفقیّت را در شناخت آن.
جوانی نردبانی است که پله هایش را با دست های خویش
باید ساخت، و با گام های خویش، می بایست
به سمت بلندترین نقطه آسمان گام برداشت
همچون اشتیاق جاری در خون جوانانی که خون خویش
را به خاک ریختند، تا «جوان» زنده بماند و امام
جوانان، در خلوت اشک و غربت، تنها نماند.
سلام بر جوانانی که در جوشش زندگانی و در اوج جوانی
لبخندهای پیر مراد خویش را، ره توشه نمودند و کشته شدن
در جوانی را بهتر از پیر شدن در حسرت و خسران برگزیدند
و رفتند، تا فراموشی سال های دور از خانه را به یاد ما بیاورند
رفتند، تا همراه با قافله جوانان کربلا، در روشنایی سرسبز
حضور، بال های یکدست خویش را رها نمایند.