الهی به حرمت آن نام که تو خوانی
و به حرمت آن صفت که تو چنانی،
دریاب که می توانی.
الهی، عمر خود به باد کردم
و بر تن خود بیداد کردم؛
گفتی و فرمان نکردم،
درماندم و درمان نکردم.
الهی، اگر تو مرا خواستی
من آن خواستم که تو خواستی.
الهی، بهشت و حور چه نازم،
مرا دیده ای ده که از هر نظر بهشتی سازم.
الهی، در دل های ما جز تخم محبت مکار
و بر جان های ما جز الطاف و مرحمت خود منگار
برکشت های ما جز باران رحمت خود مبار.
به لطف، ما را دست گیر و به کرم، پای دار،
الهی حجاب ها از راه بردار
و ما را به ما مگذار
شرح دعای روز پنجم در بیان آیت الله مجتهدی(ره)؛
مال حرام با استغفار پاک نمی شود
دعای روز پنجم:
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ أَوْلِیَائِکَ الْمُقَرَّبِینَ بِرَأْفَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین. (1)
خدایا مرا در این روز از توبه و استغفار کنندگان قرار ده و از بندگان صالح مطیع خود مقرر فرما و هم در این روز مرا از دوستان مقرب درگاه خود قرار ده به حق لطف و رأفتت ای مهربانترین مهربانان عالم.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ
خدایا در روز پنجم ماه رمضان من را از مستغفرین قرار بده.
استغفار شرایط دارد؛ کسی که مال حرام خورده با استغفار درست نمی شود، بلکه باید صاحبان مال را راضی کند تا استغفار او پذیرفته شود ؛ اگر بدنت از مال حرام فربه و چاق شده است باید با روزه و کم خوردن، آن گوشت های حرام را آب کنی ؛ اگر فردی قبلا شب تا به صبح در مجلس طرب و گناه به سر می برده؛ الان که می خواهد توبه کند باید شب ها عبادت کند و احیاء بگیرد تا جبران گذشته بشود. (2)
پس این که می گوییم ؛ خدایا من را از مستغفرین قرار بده به این معناست که واقعا از گذشته خویش پشیمان باشم و حقوق مردم را ادا کنم ؛ طوری نباشد که اگر گناهی کرده ام حالا که به آن گناه فکر می کنم از فکر کردن به آن گناه لذت ببرم ؟! باید توبه راستین کرد.
* استغفار زبانی هم تاثیر دارد
اگر مقید باشید هر روز به تعداد مشخصی استغفار زبانی بکنید خوب است؛ به طوری که هفتاد مرتبه استغفار کردن بعد از نماز عصر خوب است که در روایت هم وارد شده است. (3)
* خواص استغفار
الف- رهایی از غم و غصه
مَن اَکثَر الاستغفار جَعلُ الله مِن کلِ هَمٍّ فرجاً (4)
کسی که زیاد استغفار کند چهار چیز بدست می آورد؛ خدا غم و غصه را از دل و جان او بر می دارد؛ گاهی بدون هیچ دلیلی احساس غم و غصه کرده ام؛ و استغفار که می کنم؛ حالم خوب می شود شما هم این مطلب را امتحان کنید.
ب- احساس امنیت
وَ مِن کُلِ خوفٍ اَمناً
انسان از خبرهای هولناک می ترسد مثلا؛ می گویند زلزله ای در راه هست ؛ یا آمریکا می خواهد به ایران حمله کند و ... اینجا استغفار کن؛ که آن ترس و خوف را برطرف می کند و هیچ اتفاقی هم نمی افتد ؛ آمریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند. (5)
ج- نجات از تنگنا های زندگی
و مِن کُلِ ضِیقٍ مَخرَجاً
اگر در زندگی به بن بست خورده ای و مشکلاتت زیاد شده است استغفار کن؛ ازدواج کرده ای و صاحبخانه جوابت کرده؛ هرچی می گردی جا پیدا نمی کنی؟! برو استغفار کن، خدا به دل یکی می اندازد تا مشکل تو را حل کند و ... پس اگر در مشکلات و گرفتاری ها هستی و حاجتی داری استغفار کن! البته؛ شرایط استغفار را هم رعایت کن.
د- زیاد شدن روزی
وَ یَرزقُهُ مِن حیثُ لا یَحتَسِبُ (6)
اگر استغفار کنی ؛ خداوند روزی تو را از محلی که گمان نداری می فرستد ؛ مثلا شمای طلبه هم مباحثه خوب نداری اگر اهل استغفار باشی خدا یک هم بحث خوب به شما می دهد ؛ زن خوب نصیبت می شود؛ همسفر خوب پیدا می کنی و ... !
این را هم بدانیم که منظور از رزق تنها مال و ثروت دنیا نیست؛ فقط پول نیست! بلکه رزق شامل امور معنوی هم می شود، رفیق خوب رزق است؛ همسفر خوب رزق است.
وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ
خدایا من را از بندگان صالح خودت قرار بده؛ من را فرمانبردار خودت قرار بده اگر انسان اهل اطاعت خدا باشد؛ خدا هم او را دوست خواهد داشت.
وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ أَوْلِیَائِکَ الْمُقَرَّبِینَ
خدایا من را از دوستان نزدیکت قرار بده! خداوند دوستان و بندگانی دارد که مقربین درگاه الهی هستند ایشان «فِی مَقعَدِ صِدقٍ عِنَد مَلیکٍ مُقتدر» (7) هستند در مقام حضور الهی هستند ، در بهشت خاص الهی وارد شده اند، خود بهشت مراتب دارد این گروه که عاشقان الهی بوده اند و عبادت ایشان بخاطر خدا بوده مخاطب به این آیه قرآن هستند « فَادخُلی فی عِبادی وَ ادخلی جَنَتی ». (8) اگر داخل در بندگان خدا شدی آنگاه در بهشت خاص الهی هم وارد خواهی شد.
بِرَأْفَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین
خدایا این دعاهای ما را به رأفت و مهربانی خودت مستجاب کن؛ ای کسی که رحمتت از همه رحم کنند گان بیشتر است.
* در آغوش رحمت الهی قرار بگیریم
در روایت آمده است که مهربانی و رحمت صد جزو است و در وجود پدر و مادر یکی از آن صد تا قرار دارد، پس ببینید خداوند چقدر مهربان و رحیم است؛ فقط کافی است بگویی «خدا» تا در آغوش رحمت الهی جای بگیری؛ تو اگر یک قدم به سوی خدا قدم برداری خدا ، دوان دوان به سوی تو قدم بر می دارد «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ » (9)
ماه برگزیده خدا
ماه خدا و ماه بنده خدا، بار دیگر نیاز مخلوق است در برابر
غنای خالق و عجز عابد است و بخشش بی دریغ معبود.
روزه، چه ارتباط عجیبی می آفریند! در برابر جبروتش زانو می زنی،
قلب می تپد و قفس چشم، پرنده اشک را می رهاند؛
آن گاه، شبنم حسی عجیب در پیشگاه معبود می چکد و
احساس می کنی عاشقی را درک کرده ای.
وقتی جسم آرام می گیرد، روح در تکاپوست و روزه، مجال تصفیه
روح است تا برای داشته ها و نداشته هایش برنامه ریزی
کند و قلعه قلب زیبایی، به همت او فتح شود.
ثانیه های آن را باید دریافت؛ وقتی نفس های روزه دار
تسبیح است و خوابش عبادت.
رمضان ماه برگزیده خداست.
روز پنجم: بندگی
دعای روز پنجم
خدایا مرا در این روز از توبه و استغفار کنندگان قرار ده و از بندگان صالح
مطیع خود مقرر فرما و هم در این روز مرا از دوستان مقرب درگاه خود قرار ده ،
به حق لطف و رأفتت ای مهربانترین مهربانان عالم
گام اول در بندگی
امام رضا علیه السلام میفرماید: «اولین گام بندگی، شناخت
خدا و اصل شناخت او به توحید است.» (1)
جایگاه عبادت و بندگی
1 - هدف خلقت:
خداوند متعال فرمود:
«جن و انس را خلق نکردم مگر برای اینکه مرا بپرستند.»
2 - رستگاری:
حضرت علی علیه السلام:
«العبادة فوز ؛ عبادت رستگاری است.» (3)
3 - نشانه عنایت خداوند:
حضرت علی علیه السلام:
«اذا احب الله عبدا الهمه حسن العبادة; وقتی خداوند بندهای را دوست
بدارد خوب عبادت، کردن را به او میآموزد.» (4)
4 -بهترین وسیله تقرب به خدا:
حضرت علی علیه السلام:
«هیچ چیز مانند عبادت انسان را به خدا نزدیک نمیکند»(5)
شرایط عبادت
1 - فهم دین:
امام سجاد علیه السلام:
«لا عبادة الا بالتفقه; عبادت کامل نیست مگر با فهم و معرفت دینی.» (6)
2 - آگاهی:
حضرت علی علیه السلام:
«عبادتی که با آگاهی همراه نباشد، خیری در آن نیست.» (7)
3 - حضور قلب:
رسول خدا صلی الله علیه و آله:
«اعبد الله کانک تراه فان کنت لا تراه فانه یراک; خدا را آن گونه عبادت کن
که گویا او را میبینی و اگر تو او را نمیبینی او تو را میبیند.»(8)
آمده ام پاک شوم
«اِلهی جُودُکَ بَسَطَ اَمَلِی».
وعده های شیرین تو، مرا گستاخانه و بی پروا به این
درگاه، وصل کرده است؛ دست هایم را خالی برنگردان.
آمده ام در پرتو رمضان، تمام اجابت نشده های قدیم را
برایم مستجاب کنی. آمده ام که بار دیگر بر من منت بگذاری.
آمده ام که به رغم این همه گناه، باز روبه رویت بنشینم
و تو دست های مهرت را بر سرم بکشی و آن گاه، پاکدامن و بخشوده
به سوی سرنوشت بازگردم؛ این وعده ازل تا ابد توست.
«مُنَّ عَلَیَّ بِفَکاکِ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ...»
واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ
وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ
واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْکَ وسِتْرِکَ یـا أبْصَرَ النّاظرین.
خدایا نیرومندم نما در آن روز به پا داشتن دستور فرمانت
و بچشان در آن شیرینى یادت را
و مهیا کن مرا در آنروز راى انجام سپاسگذاریت
به کـرم خودت نگهدار مرا در این روز به نگاهداریت
و پردهپوشى خودت اى بیناترین بینایان.
تلاوت ترتیل جزء چهارم قرن کریم
برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید
تبریک بگویید به هر مرد و زن این ماه
پروانه شـده دور جمال حسن این ماه
خوانید همه سور? فرقان و تبارک
گویید که میلاد حسن باد مبارک
از گلشن توحید، گل تازه بچینید
آیات خدا را بـه شب قدر ببینید
مانند علی بر سر سجاد? طاعت
بیـدار بمانیـد کـه بیدار نشینید
ذکـر علی و آل، هـمآهنـگ بگیرید
از خون سر و روی علی رنگ بگیرید
رو سوی خدا کـرده ز شیطـان بگریزید
با نفس به هر خلوت و جلوت بستیزیـد
هر گاه که گردد ز عطش حنجرتان خشک
بـا یـاد حسینبـنعلـی اشـک بریزیـد
آن کشته که خون گلویش خون خدا شد
سـر از بـدنش بـا دو لـب تشنه جدا شد
وقتـی کـه نشینید سـر سفـر? افطـار
سوزیـد همـه در غم آن طفل عـزادار
آن طفل که جان داد به ویرانه گرسنه
آن طفل که در سلسله گردیـد گرفتار
آن طفل که قوتش همه شب خون جگر بود
بـر روی دو دستش سـر خـونین پـدر بـود
وقتی به دهان دانـ? خرمـا بگذارید
بـر آل پیمبر همگـی اشک ببـارید
آریـد همـه روی بـه درواز? کوفـه
از کوفی و ظلم و ستمش یاد بیارید
کوفی که ز سر تا به قدم بود تملق
خرما بـه عزیزان خـدا داد تصـدق
فریاد! که در کوفه و در شام چه کردند
با عترت پیغمبـر اسـلام چـه کردند
بـا عتـرت قـرآن و نـوامیس الهـی
یا فاطمـه! در گردش ایام چه کردند
باید کـه بسوزیـم و بسـوزد همـه عـالم
ریزد همه شب خون دل از دید? «میثم»
حاج غلامرضا سازگار
معارفی از جزء 4 قرآن کریم
فراز اول: رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون
یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ کَفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ(106) وَ أَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِى رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ(107- آل عمران)
روز قیامت چهرههایى نورانى و چهرههایى تاریک خواهد بود. به آنان که چهرههایشان تاریک است گفته مىشود: چرا بعد از اینکه ایمان آوردید کافر شدید؟! پس اکنون به خاطر آن کافری که ورزیدید طعم عذاب را بچشید و به آنان هم که چهرههایشان نورانى است در رحمت الهى مقیم می شوند و براى همیشه در آن مىمانند.
این یک اصل قرآنی است که حالت و نوع زندگى انسان و نیز پاداش و کیفرهاى او در جهان دیگر در حقیقت تجسمى از اعمال و روحیات و افکار او در این جهان است.(1) به عبارت دیگر: هر کارى که در این جهان از انسان سر می زند آثار وسیع و گستردهاى در روح انسان باقى گذاشته و کم کم چهره جان او را صورتگری می کند. درک این تغییرات در دنیا برای اکثر مردم امری ناممکن است؛ ولى در قیامت که روز ظهور حق و حقیقت و آشکار شدن باطن افراد است(2) آن واقعیت نهفته در جان که در حقیقت چهره واقعی جان انسانهاست رونمایی شده و پدیدار می گردد.
روسفیدى و روسیاهى در قیامت هم که این آیات به آن اشاره می کنند در حقیقت تجسّم همان حالات و روحیّات انسان در دنیاست. کسانى که در دنیا ولایت خدا را پذیرفته و تابع دستورات او بودهاند؛ خداوند آنها را از ظلمات به نور مىبرد(3) و در آن روز با چهرهاى نورانى حاضر مىشوند؛ ولى آنان که به ولایت طاغوت گردن نهادهاند، طاغوتها آنان را از نور به ظلماتِ هوس و تفرقه و شرک و جهل سوق مىدهند(4) و در قیامت با چهرهایی سیاه و تاریک محشور مىشوند.
فراز دوم: استقامت و تقوا رمز دفع شر دشمنان
وَ إِن تَصْبرُِواْ وَ تَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیًْا (120- آل عمران)؛ اگر شکیبایى ورزید و پرهیزکارى کنید، نیرنگشان هیچ زیانى به شما نمىرساند.
در این آیه شریفه دو رمز پیروزی و دفع شر دشمنان به صراحت مطرح شده که یکی پایداریست و دیگری رعایت تقوا. از این فراز قرآنی استفاده مىشود که امنیت مسلمانان در برابر نقشههاى شوم دشمنان، مشروط به استقامت و هوشیارى و داشتن تقوى آنهاست و تنها در این صورت است که امنیت آنها تضمین می گردد.(5)
در پنج آیه بعد قدری پرده را کنار زده و گوشه ای از اسرار این فرمول را بر ملا ساخته است که چگونه خدا دفع شر می کند و مسلمانان را پیروز می گرداند؛ آنجا که روز بعد از شکست در جنگ احد(6) به رزمندگان اسلام می فرماید: آرى؛ اگر امروز استقامت بخرج دهید و به رویارویی سپاه دشمن بشتابید و تقوا را پیشه کنید و مانند روز گذشته با فرمان پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله مخالفت ننمائید؛ اگر در این حال، مشرکان به سرعت به سوى شما برگردند؛ خداوند بوسیله پنج هزار فرشته که همگى داراى نشانههاى مخصوص هستند شما را یارى خواهد کرد.(7)
فراز سوم: چند وصف ممتاز برای متقین
الَّذِینَ یُنفِقُونَ فىِ السَّرَّاءِ وَ الضرََّّاءِ وَ الْکَظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یحُِبُّ الْمُحْسِنِینَ(134) وَ الَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یُصرُِّواْ عَلىَ مَا فَعَلُواْ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ(135- آل عمران)
قرآن کریم در این آیات، پنج ویژگی برتر متقین را بیان می کند که عبارتند از:
آنها در همه حال انفاق مىکنند چه موقعى که در راحتى و وسعتند و چه زمانى که در پریشانى و محرومیتند که در این حال به مقدار ممکن دست نیازمندی را می گیرند.
آنها بر خشم خود مسلطند و آن را کنترل می کنند.
آنها از خطاى مردم مىگذرند و در دل کینه به دل نمی گیرند؛ البته این گذشت و عفو از کسانى است که شایسته آنند نه کسانی که گذشت و عفو باعث جرأت و جسارت بیشتر آنها مىشود.
آنها نیکوکارند. که این مرحله عالی ترین درجه مراتب تکاملی گذشته است؛ مراتبی که از فروبردن خشم شروع می شود و به نیکی کردن در برابر بدى (البته آنجا که شایسته است) ختم می شود.
آنها اصرار بر گناه نمىکنند. پرهیزگاران علاوه بر اوصاف مثبت گذشته اگر مرتکب گناهى شوند بزودى به یاد خدا مىافتند و توبه مىکنند و هرگز با علم و آگاهى بر گناه خویش اصرار نمىورزند و آن را تکرار نمىکنند.(8)
فراز چهارم: روزگار می گردد تا ...
تِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَینَْ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ ... وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ یَمْحَقَ الْکَفِرِینَ(140و 141- آل عمران)
در این آیات به چند حکمت از اسرار گردش ایام و دست به دست شدن نام و نشانها، پست و مقام ها اشاره شده است :
یکی اینکه سره از ناسره مشخص شود. دوم آنکه گوهر وجود مردان خدا از ناخالصی ها پاک شده و عیارش بالا رود و آخر اینکه بی خدایان به تدریج نابود شوند.(9) برای همین فرمود: ما این روزهاىِ پیروزى و ناکامى را در میان مردم مىگردانیم تا خدا کسانى را که از روى حقیقت و خلوص ایمان آوردهاند، مشخص کند ... و نیز این پیروزىها و ناکامىها براى آن است که کسانى را که از روى حقیقت، ایمان آوردهاند از عیوب و آلودگىها پاک کند و کافران را به تدریج نابود نماید.
فراز پنجم: فرصت هایی که سوزنده است
وَ لَا یحَْسَبنََّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ خَیرٌْ لّأَِنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ لِیزَْدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ(178- آل عمران)
همیشه فرصت داده شده سازنده نیست؛ گاهی هم سوزنده است مانند فرصت دادن به کسی که اصرار به خود سوزی دارد که این فرصت، کمک به نابودی اوست. در این دنیا کسانی که پیام دین و ندای فطرت را شنیدند و آن را نادیده گرفتند ابتدا با سختی هایی مواجه می شوند تا به آن فطرت الهی برگردند و آن نداهای حیاتبخش را لبیک گویند(10)؛ اما اگر با لجبازی، دست خود را از دست راهنمایان الهی کشیدند و بر هلاکت خود اصرار ورزیدند از آن پس به آنها فرصت و امکانات داده می شود که در جاده گمراهی بتازند و جهنم خود ساخته را لحظه به لحظه شعله ورتر کنند. این در حالی است که این نگونبختان فرصت و امکانات پیش آمده را عنایتی برای خود تلقی کرده و شادمانند که ناگهان بانگی برآمد خواجه مُرد و در جهنم وارد شد.
فراز ششم: خوشبخت کیست؟
فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ (185- آل عمران)
از نظر قرآن کسی سعادتمند است و عاقبت به خیر که بتواند خود را از جاذبه های گناه و معصیت که حقیقتی جز آتش ندارند رهانده و قدم در بهشت گذارد.
«زحزح» در اصل به معنى این است که انسان خود را از تحت تاثیر جاذبه و کشش چیزى به تدریج، خارج و دور سازد و«فاز» در اصل به معنى نجات از هلاکت و رسیدن به محبوب است.(11) بر این اساس آیه مورد بحث می گوید: کسانى که از تحت تاثیر جاذبه آتش دوزخ، دور شوند و داخل در بهشت گردند، نجات یافته و محبوب و مطلوب خود را پیدا کرده اند.
سه نکته:
1. جاذبه عجیبی که در هوسهاى زودگذر، لذات جنسى نامشروع، مقامها و ثروتهاى غیر مباح وجود دارد همان جذبه آتش دوزخ است که هر انسانی را به سوی خود می کشاند.
2. اگر مردم نکوشند و خود را از تحت جاذبه این عوامل فریبنده، دور ندارند، تدریجا به سوى آن جذب خواهند شد.
3. آنها که با تربیت و تمرین و آموزش و پرورش الهی، خود را به تدریج، کنترل مىنمایند و به مقام نفس مطمئنه (روح آرام شده) مىرسند نجات یافتگان واقعى محسوب مىشوند و احساس امنیت و آرامش مىکنند.
فراز هفتم: وضع خوب بی دین ها شما را فریب ندهد!
لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُواْ فىِ الْبِلَادِ(196) مَتَاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَأْوَئهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المِْهَادُ(197- آل عمران)
یکی از رایج ترین سوالاتی که مومنین پس از مقایسه وضع به ظاهر خوب بی دینان با وضع ضعیفتر دینداران می کنند (که البته همیشگی هم نیست) این است که اگر دینداری باعث نزول خیرات و برکات دنیایی می شود پس چرا وضع بی دینان بهتر از ماست؟
قرآن می فرماید: فریب این زندگی مرفه و پر زرق و برق بی خدایان را نخورید و وضع به ظاهر خوب آنها را دلیل بر عنایت خدا به آنها قلمداد نکنید. آنچه در دست آنهاست مال ناچیز و زودگذر دنیاست که خداوند به دلیلی در اختیار آنها قرار داده است؛ یا خواسته در همین دنیا با آنها تسویه حساب کند تا در آخرت بهره ای از بهشت نبرند(12) و یا قانون مهلت که در فراز پنجم گذشت را در مورد آنها اجرا کرده است. در هر صورت اینها در قیامت جایگاهی جز حهنم نخواهند داشت.
فراز هشتم: حقیقت حرام خواری
إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکلُُونَ فىِ بُطُونِهِمْ نَارًا وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا(10- نساء)
عمل به مانند خود ما انسانها ظاهری دارد که با حواس درک می شود؛ باطنی هم دارد که جز با چشم باطن قابل رویت نیست. چون این هنر در همه نیست که روح عمل را ببنند و از طرفی هم دانستن این موضوع اثر تربیتی فوق العاده ای دارد در بخشی از آیات و روایات آن چهره ملکوتی برخی عبادات و معاصی بیان شده است.
یکی از آیاتی که به این مهم پرداخته نمونه ای از تجسم اعمال را مطرح کرده است همین آیه مورد بحث است که حقیقت و چهره باطنی مال حرام(13) را اینگونه بیان می کند: کسانى که اموال یتیمان را به ناحق تصرف می کنند در حقیقت آتش می خورند و به زودی در جهان دیگر هم داخل در آتش برافروختهاى می شوند که آنها را به شدت می سوزاند. پس حرام خواران علاوه بر اینکه در این دنیا آتشی را وارد بدن خود می کنند در قیامت هم وارد جهنم شده و به شدت خواهند سوخت.(14)
فراز نهم: شما که نمی دانید چه کسی برای شما مفید تر خواهد بود
لَا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکمُْ نَفْعًا فَرِیضَةً مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ کاَنَ عَلِیمًا حَکِیمًا(11- نساء)
برخی مومنین هنگام وصیت با توجه به شناختی که نسبت به ورثه خود دارند قانون خدا (احکام ارث) را نادیده گرفته و مال خود را به گونه ای دیگر تقسیم می کنند. در این تقسیم بندی ورثه ای که به نظر برایش مفیدتر خواهند بود سهم بیشتری می برند و کسانی که امید چندانی به نفعشان نیست سهم کمتری عایدشان می شود.
در این فراز خداوند متعال بعد از بیان احکامی در تقسیم ارث این طرز تفکر را خطا خوانده و می فرماید: شما که نمی دانید کدام یک از این ورثه برای شما مفیدتر خواهد بود. شما که از آینده خبر ندارید شاید همین کسی که امروز مال بیشتری به او داده اید فردا خودش یا فرزندانش با همین اموال شما لعن و نفرین برای شما بخرد و در عوض آن دیگری با تمام قوا برزخ و قیامت شما را آباد کند شما چه می دانید پس اموالتان را بر اساس آنچه که خدا مقرر کرده است بین ورّاث خود تقسیم کنید.(15)