سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار




معارفی از جزء بیستم قرآن کریم

سه شرط کلیدی برای استجابت دعا


أَمَّن یجُِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ (62- نمل)


[آیا آن شریکان انتخابى شما بهترند] یا آنکه وقتى درمانده‏اى او را بخواند اجابت مى‏کند و آسیب و گرفتاریش را دفع مى‏نماید؟



قید «اضطرار» براى این است که در حال اضطرار، دعاى دعاکننده از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست؛ زیرا تا آدمی درمانده و مضطر نشود، دعایش آن واقعیت و حقیقتی که در حال اضطرار دارد را ندارد و این خیلى روشن است.


قید دیگرى که براى دعا آورده این است که فرموده: « إِذَا دَعَاهُ ؛ وقتى او (خدا) را بخواند»، و این براى آن است که بفهماند خداوند متعال وقتى دعا را مستجاب مى‏کند که دعا کننده به راستى او را بخواند؛ نه اینکه در دعا رو به خدا کند و دل به اسباب ظاهرى داشته باشد و این وقتى صورت مى‏گیرد که امید دعا کننده از همه اسباب ظاهرى قطع شده باشد؛ یعنى بداند که دیگر هیچ کس و هیچ چیز نمى‏تواند گره از کارش بگشاید. آن وقت است که حقیقتا متوجه خدا مى‏شود و در کمال صداقت تنها او را مى‏خواند.[1]

دو نکته ای که از آیه به دست می آید:



1. از شرایط استجابت دعا آن است که حال دعا کننده حال اضطرار باشد؛ یعنی تمام درهاى عالم اسباب به روى خود بسته ‏شده و کارد به استخوانش رسیده بیند و یقین داشته باشد تنها کسى که مى‏تواند قفل مشکلات او را بگشاید و بن‏بستها را بر طرف سازد، تنها و تنها ذات پاک خداوند است و نه غیر او.[2]


2. سه شرط «حالت اضطرار دعا کننده»؛ «توجه و خواندن اختصاصی خداوند متعال بدون توجه به غیر او» و نیز «سوء بودن وضعیت موجود»، سه شرطی هستند که بنابر همین آیه کریمه در صورت محقق شدن هر سه آنها با هم، دعا مستجاب خواهد شد.

تعیین تکلیف برای خدا ممنوع!


فَسَقَى‏ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلىَّ إِلىَ الظِّلّ‏ِ فَقَالَ رَبّ‏ِ إِنىّ‏ِ لِمَا أَنزَلْتَ إِلىَّ‏َّ مِنْ خَیرٍْ فَقِیرٌ(24- قصص)
پس موسى‏، دام‏های آن دو را آب داد؛ سپس به سوى سایه برگشت و گفت: پروردگارا! به آنچه از خیر بر من نازل مى‏کنى، نیازمندم‏.


وقتی موسی(ع) بعد از چند روز سفر با پای پیاده به شهر مدین رسید در بدو ورود اجتماع جمعیتی چوپان که برای آب دادن به دامهایشان بر سر چاهی تجمع کرده بودند توجه اش را جلب کرد. همانجا دو دختر جوان را دید که با فاصله ایستاده و در انتظار خلوت شدن دور چاهند تا برای گوسفندانشان آب بکشند. موسای خسته، گرسنه و بی جا و مکان برای رضای خدا به پیش رفت و برای آن دو از چاه آب کشید. بعد آمد و زیر سایه ای نشست و این جمله را به خدا عرض کرد که: «رَبّ‏ِ إِنىّ‏ِ لِمَا أَنزَلْتَ إِلىَّ‏َّ مِنْ خَیرٍْ فَقِیرٌ»؛ هر خیرى که بر من فرستى به آن نیازمندم‏.[3]


نکته قابل توجه در این دعا این است که موسی(ع) با وجود نیازهای متعدد اعم از مسکن، خوراک، همسر و از همه مهمتر محل امنی که بتواند از دست فرعونیان در امان بماند و نیازهای دیگر؛ اما هیچ کدام از اینها را بر زبان جاری نکرد و فقط از خداوند متعال طلب خیر کرد. که یعنی خدایا تو بهتر و بیشتر از من عالم به نیازمندیهای من و توانا به برآوردن آنهایی و نیز جز خیز از تو نازل و صادر نمی شود. حال که اینگونه است من نسبت به آنچه که به خیر و صلاح من است اعلام نیاز می کنم.


ادب دعای موسی این است که یک: تقاضایی از خدا نکرد؛ بلکه فقط اعلام نیاز کرد. دو: برای خدا تعیین تکلیف نکرد به اینکه اشاره به کار خاصی کند و از خدا بخواهد که آن را برایش انجام دهد. سه: در آن اعلام نیازی هم که کرد تنها نیازمندی اش به هر آنچه که برایش خیر است را به خدا عرض کرد.


پس ادب در دعا این شد که بگوییم: خدایا! ما سراسر نیازیم و تو عالم و توانا به آن نیازها؛ گر صلاح است هر چه خیر ماست به ما عنایت کن. نکته دیگر آنکه از تعیین مصداق و اصرار بر خواسته پرهیز کنیم چرا که « عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ» و حال آنکه «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏»[4] اگر ما کار را به خداوند عالم خیر واگذار کردیم یقین کنیم که جز خیر نصیبمان نخواهد شد.

عاقبت پیروی از دل


فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُواْ لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیرِْ هُدًى مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یهَْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ(50- قصص)
پس اگر پاسخ تو را ندادند بدان که آنها فقط تابع تمایلات نفسانى خویشند و هیچکس گمراه‏تر از آن نیست که پیرو هواى خویش است و از رشد و هدایت الهى محروم است. بی شک، خدا مردم ستمکار را هدایت نمى‏کند.



در این آیه رابطه گمراهی و هواپرستی با صراحت بیان شده و حتى گمراهترین مردم گروهى معرفى شده‏اند که رهبر خود را هواى نفس خویش قرار داده‏اند که این عده هرگز از هدایت الهى بهره نخواهند برد. علت این است که هوای نفس چون پرده ضخیمی مانع دید عقل می شود و قدرت درک حقایق را از او می گیرد.


در روایات، آیه فوق به کسانى تفسیر شده است که امام و رهبر الهى را نپذیرفته‏اند و تنها به آراى خویش تکیه مى‏کنند.[5]
این روایات که از امام باقر و امام صادق و بعضى دیگر از ائمه هدى علیهم السلام نقل شده در حقیقت بیان مصداق روشن این آیه است. به تعبیر دیگر، انسان نیازمند به هدایت الهى است؛ این هدایت گاهى در کتاب آسمانى منعکس مى‏شود و گاه در وجود پیامبر و سنت او و گاه در اوصیاى معصومش و گاه در منطق عقل و خرد. مهم آنست که انسان در خط هدایت الهى باشد و نه هواى نفس، تا بتواند از این انوار هدایت بهره‏مند گردد.[6]

روح قارونی در فرهنگ ما


قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ‏ عِلْمٍ عِندِى (78- قصص)
قارون با همان تکبرى که ناشی از ثروت بی حسابش بود چنین گفت: من این ثروت را به وسیله علم و دانش خودم به دست آورده ‏ام‏.


قرآن کریم ابتدا با ترسیم شخصیت قارون او را معرفی کرده و بعد دلیل انحراف او را بیان می کند تا ما و هر شنونده دیگر مراقب این خطر فکری بوده و خود را از آن حفظ کنیم.


در دو آیه قبل آمده: «إِنَّ قارُونَ کَانَ مِن قَوْمِ مُوسىَ‏ فَبَغَى‏ عَلَیْهِمْ وَ ءَاتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتحَِهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُوْلىِ الْقُوَّةِ »؛ قارون از قوم موسی(ع) بود که بر حقوق آنها تجاوز کرد، و ما آنقدر به او گنج و ثروت دادیم که حمل کلیدهاى آنها جماعتى نیرومند را خسته مى‏کرد.


آنگاه که مومنین قومش از در نصحیت وارد شده و به او گفتند: آنچه تو از مال و ثروت داری همه را خدا به تو داده و احسان و فضلى از او به توست در حالی که تو خود می دانی که استحقاق چنین ثروت هنگفت را نداشتی؛ پس تو هم با انفاق بخشی از آن به مردم نیازمند، خانه آخرتت را آباد کنی و با تکبر و طغیان در زمین، فساد نکنی.(مضمون آیه 77) او در پاسخ آنها اساس استدلال آنها را خطا خواند و گفت: به شما مربوط نیست که من با ثروتم چه می کنم. آنچه من دارم احسان خدا نیست تا در راه او خرج کنم؛ من همه اینها را من با علم و کاربلدی خود به دست آورده ام؛[7] من خودم زحمت کشیده ام، رنج برده‏ام، خون جگر خورده‏ام تا این ثروت را اندوخته‏ام. با این منطق بود که او سر به طغیان گذاشت و ضمن اعلام بی نیازی از خدای متعال، نهایت بی رحمی را نسبت به بندگان خدا روا داشت.

فکر قارونی در فرهنگ امروز

متاسفانه این فکر قارونی که من خودم زحمت کشیدم به اینجا رسیدم؛ تاجر شدم، دکتر شدم، مهندس شدم، کاره ای شدم و ... فکر رایجی است که مبنای برخی از عملکردها قرار گرفته و عده ای آن را مجوزی برای بخشی از تصمیم های نادرست خود می دانند.

راه درمان


تمام داشته های خود را نعمت و موهبت الهی بدانیم و در دل و با زبان بگوییم: «مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ؛ هر نعمتی که داریم از خداست »[8] و تلاش کنیم تا با مصرف آن نعمت در مسیری که رضای خدا در آن است شکر نعمتش را بجا آوریم که او وعده داده است: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ؛ اگر شکر نعمت را بجا آورید خدا افزونش می کند. »[9] و این همان نکته نابی است که فکر قارونی با آن بیگانه است و از نتایجش محروم.

ادعای ایمان، بی امتحان نمی ماند


أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن یُترَْکُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ(2) وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ(3- عنکبوت)


آیا مردم گمان کرده‏اند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها مى‏شوند و آنان [به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث‏] مورد آزمایش قرار نمى‏گیرند؟ در حالى که یقیناً کسانى را که پیش از آنان بودند، آزمایش کرده‏ایم [پس اینان هم بى‏تردید آزمایش مى‏شوند]، و بى‏تردید خدا کسانى را که [در ادعاى ایمان‏] راست گفته‏اند مى‏شناسد، و قطعاً دروغگویان را نیز مى‏شناسد.
آیه هشدار به کسانی است که گمان می کنند به صرف گفتن شهادتین و ادعای ایمان از امتحان الهی و سختی های آن رسته اند و بی زحمت بهشت در انتظار آنهاست. این آیه خط بطلان بر چنین تصور غلطی کشیده و می فرماید: آیا مردم گمان کرده‏اند به صرف اینکه بگویند ایمان آوردیم دیگر با بلاها و مصیبت‏ها آزمایش نمى‏شوند؟ آزمایشى که با آن آنچه در نهان دارند از صدق و کذب آشکار شود؟


این نوشته را با جمله ای معروف از شهید چمران(ره) که متناسب با این بحث است به پایان می بریم:
«وقتی شیپور جنگ نواخته می شود مرد از نامرد شناخته می شود.»


ارسال شده در توسط محب مهدی







رمضان را باغ‌باغ پیمودم
و امروز به بوستان بیستم رسیدم
از هر باغ گلی چیدم
و از لابه‌لای هر گل‌بوته نغمه‌ای شنیدم
جانم صفا گرفت و مشامم طراوت
روحم تازگی یافت و کامم حلاوت
در این پویش روحانی، اکنون به منزلی رسیده‌ام که
دروازه‌های بهشت پیشِ روی من است
و درآمدن بدان آرزوی من

بار خدایا !
شود آیا که امروز پنجره‌های مینوی بر من گشایی؟
و مرا به کاخ بلند آرزوی دیرینم رسانی؟

بار الها !
شود آیا که نسیمی از باغ بهشت نصیبم کنی؟
و مرا در کنار درگاهیانت بنشانی؟

بیست منزل پیموده‌ام
و هر روز از آتش سوزان دوزخ دور و دورتر شده‌ام
بیست منزل را پشت سر گذاشته‌ام
و هر روز از لهیب جَمَرات جهنم گریخته‌ام
اینک آرامشی یافته‌ام که پیش‌تر نمی‌انگاشتم
اکنون به امیدی رسیده‌ام که پیش‌تر نمی‌پنداشتم
شود آیا که امروز مرا به کرانه‌ای امن اندازی؟
و این آتش، یک‌سره از من دور سازی؟


ویژه نامه روز بیستم ماه مبارک رمضان درسایت آیه های انتظار






ارسال شده در توسط محب مهدی




ماه رمضان یه فرصته، یا بهتر بگیم، یه شروع دوباره؛

یه شروع برای سفره هایی که به رنگ نان و خرما!

شروع شنیدن نجوای زیبای «ربنا» سرسفره هامون!
یه شروع برای شب های استجابت دعا!

یه شروع برای پرواز، پروازی در ملکوت!
شروعی برای قرآن به سر گرفتن و الغوث الغوث سردادن!

یه شروع دوباره برای بندگی!
ای کاش بتونیم عظمت ماه رمضان رو درک کنیم.

رسول خدا(ص) می فرماید: « اگر بنده خدا می دانست که
ماه رمضان چیست، دوست می داشت که تمام سال، رمضان باشد.»(1)

واقعاً خوشا به حال کسانی که
عظمت این ماه رو درک می کنند.

 

ویژه نامه روز بیستم ماه مبارک رمضان درسایت آیه های انتظار





ارسال شده در توسط محب مهدی



هروز یک حدیث ناب


قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم :


من منعه الصوم من طعام یشتهیه کان حقا على الله
ان یطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها.

پیامبر اکرم که سلام و درود خدا براو و خاندانش باد فرمودند:


کسى که روزه او را از غذاهاى مورد علاقه ه‏اش باز دارد
برخداست که به او از غذاهاى بهشتى بخورانند
و از شراب هاى بهشتى به او بنوشاند.

بحار الانوار ج 93 ص 331


ارسال شده در توسط محب مهدی




*?* لحظات ناب مناجات *?*

? ویژه نامه روز بیستم ماه مبارک رمضان ?

 



تلاوت ترتیل جزء بیستم قرآن کریم



برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید

 

ویژه نامه روز بیستم ماه مبارک رمضان درسایت آیه های انتظار

 


ارسال شده در توسط محب مهدی




«کسی قدر علی علیه‏ السلام را ندانست»

سال‏هاست که علی علیه‏السلام به مرگ مشتاق است؛
از همان روزها که غم عالم را در چاه می‏گریست
و غریب و تنها، مردِ روز و عابد شب‏های تار، در
کوچه‏ های خلوت کوفه گام می‏ زد؛

آن‏قدر آهسته که صدای گام‏های مقتدر او
را کسی نمی‏ شنید و قامت بلند خلوصش را چشمی نمی‏ دید.

ضربه دستان یداللهی ‏اش بر در منزلگاه یتیمان و فقیران
را جز اهل خانه نمی‏ شناختند.

این هزارْتوی کفر و نفاق را باید روزی به حال خود گذاشت؛
وقتی به تاری و تیرگی خود انس گرفته است.


افسوس کسی قدر علی علیه‏ السلام را نشناخت!

 

ویژه نامه ضربت خوردن و شهادت مولی الموحدین در سایت آیه های انتظار




ارسال شده در توسط محب مهدی




آسمان شهر باید
صاعقه خون بر زمینیان بباراند.

و کوههای درهم و سخت ا
ز خون فرو بریزند.

بیدهای مجنون
سرهای خمیده را به زمین بیاسایند.

گلهای پَرپَر و شمعهای سوزان
گرد خانه حیدر به طواف برخیزند.

کودکان با چشمان اشکبار
و قلبهای درهم تپیده نالان،
سرهای یتیمی را به آستانه در می کوبند.

کاسه های شیر لبریز و چشمان منتظر،
در دل و دعایشان خدایا حیدر«پدر ما»؛

ای کاش هیچ کس به یتیمان نگوید
شیر خدا چشمانش را فرو بست.

ای کاش صدای ناله حسنین
و پسران ام البنین به بیرون برنخیزد.
کاش صدای ناله ها به آسمان برنخیزد.
دختر علی طاقت ندارد.

گاه مولا سرش را میان چاه فرو می برد.
و گاه غریبانه میان نخلستان های کوفه می گریست.

که نکند زینبش اشک چشمان
و سوز ناله دل غریبش را بشنود.

مولایم راز دلش،سلام های بی جواب!
چادر خاکی صورت نیلی و غریبی کودکانش را؛
با چاه همنوا می شد.

ای خدا دخت علی چه می بیند؟
آن روز دستهای بسته
و امروز فرق شکسته



صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین علیه السلام

 

ویژه نامه ضربت خوردن و شهادت مولی الموحدین در سایت آیه های انتظار

 



ارسال شده در توسط محب مهدی




آسمان شهر باید صاعقه خون بر زمینیان بباراند.
و کوههای درهم و سخت از خون فرو بریزند.

بیدهای مجنون سرهای خمیده را به زمین بیاسایند.
گلهای پَرپَر و شمعهای سوزان گرد خانه
حیدر به طواف برخیزند.


کودکان با چشمان اشکبار و قلبهای درهم تپیده نالان،
سرهای یتیمی را به آستانه در می کوبند.

کاسه های شیر لبریز و چشمان منتظر،
در دل و دعایشان خدایا حیدر«پدر ما»؛


ای کاش هیچ کس به یتیمان نگوید شیر خدا چشمانش
را فرو بست.ای کاش صدای ناله حسنین و پسران
ام البنین به بیرون برنخیزد.

کاش صدای ناله ها به آسمان برنخیزد.
دختر علی طاقت ندارد.


گاه مولا سرش را میان چاه فرو می برد.
و گاه غریبانه میان نخلستان های کوفه می گریست.

که نکند زینبش اشک چشمان و سوز ناله دل غریبش را بشنود.
مولایم راز دلش،سلام های بی جواب!

چادر خاکی صورت نیلی و غریبی کودکانش را؛
با چاه همنوا می شد.

ای خدا دخت علی چه می بیند؟
آن روز دستهای بسته
و امروز فرق شکسته



صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین علیه السلام

 

ویژه نامه ضربت خوردن و شهادت مولی الموحدین در سایت آیه های انتظار

 



ارسال شده در توسط محب مهدی



??**?? نماز عشق ??**??

?**?
ویژه نامه ضربت خوردن
?**?
 
?**?وشهادت مولی الموحدین?**?


??**?? حضرت علی علیه السلام??**??


ویژه نامه ضربت خوردن و شهادت مولی الموحدین در سایت آیه های انتظار

 

lalatolghar1.gif


ارسال شده در توسط محب مهدی




شب توبه و استغفار،
شب وعده با خداست.
و من آمده‌ام با چشمانی اشکبار
و دستانی تهی و کوله‌باری از گناه
که بر دوشم سنگینی می‌کند.

آمده‌ام تا همیشه نیازم را
با بی‌نیازی وجودش یک‌رنگ کنم.
آمده‌ام تا تسبیح توبه

و استغفار را دانه‌دانه بشمارم.
آمده‌ام تا وجودم را در اقیانوس
بی‌کران رحمت الهی غرق کنم.

آمده‌ام ای خوب‌ترین!
ای بهترین!ای مهربان‌ترین!
تا در میهمانی بندگانت مرا نیز بپذیری
و بخشش گناهان را بدرقه راهم کنی.
آمده‌ام تا به چهارده نور پاک،قسَمت دهم
و والاترین کتاب را بر سر بگیرم و بالاتر روم.

مرا به خویش وامگذار
و در این شب،با بهترین دوستانت هم‌نشین کن
و از خویش مران که بی‌تو حیرانم و سرگردان.





ارسال شده در توسط محب مهدی
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >