ادامه مطلب
چه قدر شیرین است ساعت ها در بر دوست نشستن
و زمزمه «الهى الهى» بر لب داشتن؛ ساعت ها بر کرانه اقیانوس
معرفت دعاى عرفه نشستن و پاى در خنکاى آب زلالش شستن!
چه قدر زیباست بازگشت همگانى بندگان فرارى به
آغوش مهربان خدایى که همه را خواهد پذیرفت؛
مگر نه آنکه خود فرموده:
«اگر روى گردانان از من شدت شوق مرا به بازگشت شان
مى دانستند، از نهایت شعف جان مى دادند»؟!
الهى! این کهکشان بى نهایت رحمت تو و این
بندگان کوچک شرمسار؛
شاید دیر آمده ایم، ولى آمده ایم.
به زلال اشک هاى جارى بندگان صالحت در صحراى
عرفات قسم، ما دور افتادگان از حریم عشق و عرفان را بپذیر!
شنبه 93/7/12
تلاوت سوره مبارکه مجادله آیه 22 و
سوره مبارکه حشر آیات 1 الی 3 - صفحه 545
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای لبیک با موضوع
گنجینه های اخلاق به مدت 40 دقیقه
2) سخنرانی حجة الاسلام آقای سابقون با موضوع
اشخاص و شاخصه ها در قرآن به مدت 40 دقیقه
یکشنبه 93/7/13
تلاوت سوره مبارکه حشر آیات 4 الی 9 - صفحه 546
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای شوشتری با موضوع
دانشنامه طب ائمه اطهار علیهم السلام به مدت 40 دقیقه
2) سخنرانی حجة الاسلام مهیار با موضوع
همسفره با علی علیه السلام((خطبه متقین) به مدت 40 دقیقه
دوشنبه 93/7/14
تلاوت سوره مبارکه حشر آیات 10 الی 16 صفحه 547
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای طاهری با موضوع
راههای کسب آرامش( ذکر) به مدت 40 دقیقه
2) سخنرانی حجةالاسلام آقای زلال احکام با موضوع
بیان احکام شرعی و پاسخ به سوالات احکام به مدت 40 دقیقه
سه شنبه 93/7/15
تلاوت سوره مبارکه حشر آیات 17 الی 24- صفحه 549
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای جمالی فرد تحت عنوان
شناخت راه خدا ( اخلاق اجتماعی/ ایثار)به مدت 40 دقیقه
قرائت دعای توسل
چهارشنبه 93/7/16
تلاوت سوره مبارکه ممتحنه آیات 1 الی 5- صفحه 550
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای مبین تحت عنوان
سبک زندگی اسلامی ( آرامش و عاطفه درخانه) به مدت 40 دقیقه
2) سخنرانی حجة الاسلام آقای مهیار تحت عنوان
همسفره باحضرت علی علیه السلام (خطبه متقین) به مدت 40 دقیقه
پنج شنبه 93/7/17
تلاوت سوره مبارکه ممتحنه آیات 6 الی 11 - صفحه 551
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای طاها با موضوع
بررسی اختلافات موضوع شرور به مدت چهل دقیقه
قرائت دعای کمیل
جمعه 93/7/18
تلاوت سوره مبارکه ممتحنه آیات 12 و 13 و سوره
مبارکه صف 1 الی 5 - صفحه 552
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای شوشتری با موضوع
وظایف منتظران نسبت به امام زمان (عج) به مدت 40 دقیقه
«ارتفاع شهادت»
کوچه بود و ازدحام سکوت؛
کوچه بود و مسافری غمگین؛
با نگاهی از ستاره ها لبریز، تکیه داده به دیوار تنهایی.
مرد، خسته از نبردی سخت، با تمام غربتش اندیشید:
وایِ من! اگر با او نیز چنین کنند، چه خواهد شد؟!
دیروز، همه با او بودند و امروز، حتی کوچه های خالی او را همراهی نمیکردند.
جدایی گمان کرده بودم و لیکن نه چندان، که یک سو نهی آشنایی
رسالت عشق بر دوش او سنگینی میکرد و بار امانت، تمام نگاهش
را به آسمان دوخته بود.
کاروان در مسیر بهار گام برمیداشت و عطر گلهای سرخ، تا
ابدیت جاری میشد. گویی آفتاب، تواضع کنان، در سایه سار کاروان حرکت
میکند و ستارگان به دنبال رصدِ تبسّمی از نگاه کودکان هستند.
عشق، منزل به منزل میگشت و سالکان گم کرده را راهنمایی میکرد.
حادثه ای در راه بود؛ این را تمامِ پرندگان، درختان، کوه، دشت و
دریا، میدانستند و اضطرابی شگرف آنها را فراگرفته بود.
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب کآشوب در تمامیِ ذرات عالم است
... و این مسلم بن عقیل علیهالسلام بود که درس شهادتِ
عاشورایی را زودتر از دیگران فرا گرفته بود؛
شهادت در اوج غربت و عشق، شهادت در نهایت ایمان، در
کارزاری که گویی تنها یک مسلمان در مقابل کفر میجنگد.
انبوهِ شمشیرها به غربت و تنهایی اش هجوم آوردند و او مثل
آفتاب، صفوف تیره ی آنها را در هم ریخت.
آه، ای کوفه! آه از مرامت که همیشه همسنگ با خیانت است،
هیچ به یاد داری با حیدر کرّار علیهالسلام چه کردی؟!
فرومایگی هایت را عجب نیست؛
وقتی دست به سفره ی رنگین یزید فرو برده باشی.
«ابن مرجانه هایت فراوان مباد»!
که همیشه عرصه بر مردان تنگ کرده ای.
آن روز، آفتاب بود و ارتفاع شهادت؛
شهادتی که قامت حضرت مسلم علیهالسلام را به «سدرة المنتهی» پیوند میزد.
کاش میشد، باز، دستی از گلوها میگشایید
حجم حجم بغضها را، در فضای این تراکم
غربت اندوهتان، در چشم هستی، دیدنی نیست
کوفه را، تا پیش رویم میکنم امشب تجسّم
سیدعلی اصغر موسوی
هنوز تنم از بوى سیب سرشار است.
هنوز زمزمه روشن تو در جانم طنین دارد.
لحظه وداع، چنان اشک بر افق دیدگانم شتافت که سیماى مهربانت
در پرده خیس چشمانم شناور ماند. وعده دادى
که سرانجام کارم، رستگارى همراه با شهادت است
و آرزو کردى که من و تو به درجه شهیدان نائل شویم.
آن لحظه دانستم که دیگر روى گشاده و صورت دوستداشتنى
تو را نخواهم دید و وعده دیدارمان به بهشت خدا موکول شده است.
اما مولاى من!
اکنون بر بالاى دارالاماره کوفه، تمام
دل نگرانى مسلم براى توست؛
براى تو که نکند همراه خانواده و اهلت
به دعوت این نامردمان، به سمت بىوفایى کوفه حرکت کرده باشى!
شهادت سفیر با وفای حضرت امام حسین علیه السلام
اولین شهید قیام امام حسین (ع) حضرت مسلم بن عقیل
را برای شیعیان تسلیت عرض میکنم
ای حسین!
تو در این دشت، چه خواندی که هنوز
سنگ های «جبل الرّحمه» از گریه تو نالانند؟
در دعای عرفه،
تو چه گفتی، تو چه خواندی که هنوز
تب عرفان تو در پهنه این دشت به جاست؟
ای حسین!
عشق را هم ز تو باید آموخت
و مناجات و صمیمیت را
و عبودیت را.
دشت از نام تو عرفان دارد.
و شب، از یاد تو عطرآگین است.
دستان لرزانم را به آسمان بلند میکنم.
سرم را در آسمان میچرخانم. جز نور نمیبینم.
فریاد میزنم و پژواک صدایم را نمیشنوم.
چشمه چشمه اشتیاق از چشمانم جاری میشود.
زمین میچرخد، آسمان میچرخد و من...
من که تو را سالهاست در طوافم
و تو ای قبله گاه راستین من که
«یا مَن هو اَقربُ إِلیّ من حَبلِ الوَرید»ی،
چگونه خویش را از تو دور ببینم؟!
خود را از بیابانهای غفلت، به سوی سرزمین نور میکشم؛
به مکانی که بهترین بندگان، در این روز پرالتهاب،
تو را میخوانند. صدای عشق میآید.
صدا، صدای حسین علیه السلام است
و منکه چون سنگریزهای ناچیز،
دل به اوج کلمات او بسته ام،
آسمان و زمین، با حسین علیه السلام میخوانند
و تمام صحرا تکرار میکند. فوج فوج فرشتگان،
صحرای لم یزرع عرفات را پوشانده است.
بی سپاس، چگونه لب به سخن بگشاید،
وقتی حسین علیه السلام ،
نعمتهای تو را میشمارد و سپاس میگوید؟!
الهی!
چگونه به درگاه تو روی آورم،
وقتی خویش را آلوده پست ترین عصیانها میبینم
و در توشه عملم جز زشتی و سیاهی نیاندوخته ام؟
دعای امام را شامل این ذرات ناچیز و بی ارزش عرفات کن
که بر زمین، به امید عنایت تو نشستیم
و حسین علیه السلام را شفیع قرار دادیم.
تمام اجزای این خاک اشک میریزند
و تمام ذرات این صحرا فریاد میزنند:
«اللهم انی ارغب الیک و اشهدُ بالرّبوبیّ
ة لکَ مُقراً بِانکَ رَبّی و الیک مَرَدّی».
علی خالقی