مگر ما در طول سال، چقدر فرصت "تجدید دیدار" با "فطرت" داریم؟
مگر در طول سال، چند "شب قدر" داریم؟
ماهی جان، دردریای "یاد خدا" است که حیات می یابد.
وگرنه، دلهای جدا از خدا، مشتی گوشت است و سخت تر از سنگ!
"بیا، بیا، که بشوییم خانه دل را، چرا گناه، چرا غفلت و فراموشی؟
بیا که چهره دل را،به آب "توبه" بشوییم و پاکتر گردیم.
بیا به فطرت بی عیب خویش، برگردیم.
در شب قدر، رو به آینه محاسبه می نشینیم و چهره جان را بی غبار
می بینیم و با باران اشک، دل را در سحر رحمت و مغفرت، شستشو می دهیم.
شب قدر، شب گشودن سفره دل و ریختن اشک نیاز و فصل گریستن
چون ابر بهار در دل آستان آفریدگار غفار است.
شب قدر، شب احیای خویش، با دم مسیحایی دعاست.
شبی است که باید قدر خویش را بشناسی، تقدیر خویش را رقم بزنی
و… "خویشتن جدید" را با قلم توبه و جوهر اشک، ترسیم کنی.
ویژه نامه لیالی نورانی قدر در سایت آیه های انتظار
فرا رسیدن ایام شهادت جانگداز مولای متقیان?
امیر مؤمنان? حیدر کرار ? حضرت علی بن ابی طالب
علیه السلام را به مقام والای ولی الله الاعظم ارواحنا فداه
و تمام شیعیان و پیروانش تسلیت عرض می کنیم .
عظم الله اجورکم بشهاده مولانا امیر المؤمنین علیه السلام
ویژه نامه ضربت خوردن و شهادت مولی الموحدین در سایت آیه های انتظار
زمینیان در ماتمند و آسمانیان
چشم انتظار و علی چون همیشه مظلوم…
حسن، نمیداند از غم فراق پدر بگرید
یا بر این وصال ابدی غبطه خورد
و حسین همچنان به پدر مینگرد،
پدر که غریبانه در بستر جهل کوفیان خفته.
علی را در محراب عشق کشتند،
فرق عدالت را در شام سیاهی شکافتند
و نخواستند آفتاب، ظلمت شبهایشان را روشن کند.
علی غریب و تنها، شکوه در چاه میکرد،
نخلستانهای کوفه هیچگاه نالههای شبانهاش را
از یاد نخواهد برد.
دل آسمانیاش پر بود از عشق خدا
و همین عشق او را به عرشیان پیوند میزد
و امشب عرش را در مقدمش، آذین بستهاند
علی رهسپار است و دلها در پی او روان،
او میرود و حسرت ابدی جهان را فرا میگیرد،
چرا که علی یگانه بود ..........
ویژه نامه ضربت خوردن و شهادت مولی الموحدین در سایت آیه های انتظار
معارفی از جزء بیستم قرآن کریم
سه شرط کلیدی برای استجابت دعا
أَمَّن یجُِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ (62- نمل)
[آیا آن شریکان انتخابى شما بهترند] یا آنکه وقتى درماندهاى او را بخواند اجابت مىکند و آسیب و گرفتاریش را دفع مىنماید؟
قید «اضطرار» براى این است که در حال اضطرار، دعاى دعاکننده از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست؛ زیرا تا آدمی درمانده و مضطر نشود، دعایش آن واقعیت و حقیقتی که در حال اضطرار دارد را ندارد و این خیلى روشن است.
قید دیگرى که براى دعا آورده این است که فرموده: « إِذَا دَعَاهُ ؛ وقتى او (خدا) را بخواند»، و این براى آن است که بفهماند خداوند متعال وقتى دعا را مستجاب مىکند که دعا کننده به راستى او را بخواند؛ نه اینکه در دعا رو به خدا کند و دل به اسباب ظاهرى داشته باشد و این وقتى صورت مىگیرد که امید دعا کننده از همه اسباب ظاهرى قطع شده باشد؛ یعنى بداند که دیگر هیچ کس و هیچ چیز نمىتواند گره از کارش بگشاید. آن وقت است که حقیقتا متوجه خدا مىشود و در کمال صداقت تنها او را مىخواند.[1]
دو نکته ای که از آیه به دست می آید:
1. از شرایط استجابت دعا آن است که حال دعا کننده حال اضطرار باشد؛ یعنی تمام درهاى عالم اسباب به روى خود بسته شده و کارد به استخوانش رسیده بیند و یقین داشته باشد تنها کسى که مىتواند قفل مشکلات او را بگشاید و بنبستها را بر طرف سازد، تنها و تنها ذات پاک خداوند است و نه غیر او.[2]
2. سه شرط «حالت اضطرار دعا کننده»؛ «توجه و خواندن اختصاصی خداوند متعال بدون توجه به غیر او» و نیز «سوء بودن وضعیت موجود»، سه شرطی هستند که بنابر همین آیه کریمه در صورت محقق شدن هر سه آنها با هم، دعا مستجاب خواهد شد.
تعیین تکلیف برای خدا ممنوع!
فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلىَّ إِلىَ الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنىِّ لِمَا أَنزَلْتَ إِلىََّّ مِنْ خَیرٍْ فَقِیرٌ(24- قصص)
پس موسى، دامهای آن دو را آب داد؛ سپس به سوى سایه برگشت و گفت: پروردگارا! به آنچه از خیر بر من نازل مىکنى، نیازمندم.
وقتی موسی(ع) بعد از چند روز سفر با پای پیاده به شهر مدین رسید در بدو ورود اجتماع جمعیتی چوپان که برای آب دادن به دامهایشان بر سر چاهی تجمع کرده بودند توجه اش را جلب کرد. همانجا دو دختر جوان را دید که با فاصله ایستاده و در انتظار خلوت شدن دور چاهند تا برای گوسفندانشان آب بکشند. موسای خسته، گرسنه و بی جا و مکان برای رضای خدا به پیش رفت و برای آن دو از چاه آب کشید. بعد آمد و زیر سایه ای نشست و این جمله را به خدا عرض کرد که: «رَبِّ إِنىِّ لِمَا أَنزَلْتَ إِلىََّّ مِنْ خَیرٍْ فَقِیرٌ»؛ هر خیرى که بر من فرستى به آن نیازمندم.[3]
نکته قابل توجه در این دعا این است که موسی(ع) با وجود نیازهای متعدد اعم از مسکن، خوراک، همسر و از همه مهمتر محل امنی که بتواند از دست فرعونیان در امان بماند و نیازهای دیگر؛ اما هیچ کدام از اینها را بر زبان جاری نکرد و فقط از خداوند متعال طلب خیر کرد. که یعنی خدایا تو بهتر و بیشتر از من عالم به نیازمندیهای من و توانا به برآوردن آنهایی و نیز جز خیز از تو نازل و صادر نمی شود. حال که اینگونه است من نسبت به آنچه که به خیر و صلاح من است اعلام نیاز می کنم.
ادب دعای موسی این است که یک: تقاضایی از خدا نکرد؛ بلکه فقط اعلام نیاز کرد. دو: برای خدا تعیین تکلیف نکرد به اینکه اشاره به کار خاصی کند و از خدا بخواهد که آن را برایش انجام دهد. سه: در آن اعلام نیازی هم که کرد تنها نیازمندی اش به هر آنچه که برایش خیر است را به خدا عرض کرد.
پس ادب در دعا این شد که بگوییم: خدایا! ما سراسر نیازیم و تو عالم و توانا به آن نیازها؛ گر صلاح است هر چه خیر ماست به ما عنایت کن. نکته دیگر آنکه از تعیین مصداق و اصرار بر خواسته پرهیز کنیم چرا که « عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ» و حال آنکه «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون»[4] اگر ما کار را به خداوند عالم خیر واگذار کردیم یقین کنیم که جز خیر نصیبمان نخواهد شد.
عاقبت پیروی از دل
فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُواْ لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیرِْ هُدًى مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یهَْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ(50- قصص)
پس اگر پاسخ تو را ندادند بدان که آنها فقط تابع تمایلات نفسانى خویشند و هیچکس گمراهتر از آن نیست که پیرو هواى خویش است و از رشد و هدایت الهى محروم است. بی شک، خدا مردم ستمکار را هدایت نمىکند.
در این آیه رابطه گمراهی و هواپرستی با صراحت بیان شده و حتى گمراهترین مردم گروهى معرفى شدهاند که رهبر خود را هواى نفس خویش قرار دادهاند که این عده هرگز از هدایت الهى بهره نخواهند برد. علت این است که هوای نفس چون پرده ضخیمی مانع دید عقل می شود و قدرت درک حقایق را از او می گیرد.
در روایات، آیه فوق به کسانى تفسیر شده است که امام و رهبر الهى را نپذیرفتهاند و تنها به آراى خویش تکیه مىکنند.[5]
این روایات که از امام باقر و امام صادق و بعضى دیگر از ائمه هدى علیهم السلام نقل شده در حقیقت بیان مصداق روشن این آیه است. به تعبیر دیگر، انسان نیازمند به هدایت الهى است؛ این هدایت گاهى در کتاب آسمانى منعکس مىشود و گاه در وجود پیامبر و سنت او و گاه در اوصیاى معصومش و گاه در منطق عقل و خرد. مهم آنست که انسان در خط هدایت الهى باشد و نه هواى نفس، تا بتواند از این انوار هدایت بهرهمند گردد.[6]
روح قارونی در فرهنگ ما
قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ عِلْمٍ عِندِى (78- قصص)
قارون با همان تکبرى که ناشی از ثروت بی حسابش بود چنین گفت: من این ثروت را به وسیله علم و دانش خودم به دست آورده ام.
قرآن کریم ابتدا با ترسیم شخصیت قارون او را معرفی کرده و بعد دلیل انحراف او را بیان می کند تا ما و هر شنونده دیگر مراقب این خطر فکری بوده و خود را از آن حفظ کنیم.
در دو آیه قبل آمده: «إِنَّ قارُونَ کَانَ مِن قَوْمِ مُوسىَ فَبَغَى عَلَیْهِمْ وَ ءَاتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتحَِهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُوْلىِ الْقُوَّةِ »؛ قارون از قوم موسی(ع) بود که بر حقوق آنها تجاوز کرد، و ما آنقدر به او گنج و ثروت دادیم که حمل کلیدهاى آنها جماعتى نیرومند را خسته مىکرد.
آنگاه که مومنین قومش از در نصحیت وارد شده و به او گفتند: آنچه تو از مال و ثروت داری همه را خدا به تو داده و احسان و فضلى از او به توست در حالی که تو خود می دانی که استحقاق چنین ثروت هنگفت را نداشتی؛ پس تو هم با انفاق بخشی از آن به مردم نیازمند، خانه آخرتت را آباد کنی و با تکبر و طغیان در زمین، فساد نکنی.(مضمون آیه 77) او در پاسخ آنها اساس استدلال آنها را خطا خواند و گفت: به شما مربوط نیست که من با ثروتم چه می کنم. آنچه من دارم احسان خدا نیست تا در راه او خرج کنم؛ من همه اینها را من با علم و کاربلدی خود به دست آورده ام؛[7] من خودم زحمت کشیده ام، رنج بردهام، خون جگر خوردهام تا این ثروت را اندوختهام. با این منطق بود که او سر به طغیان گذاشت و ضمن اعلام بی نیازی از خدای متعال، نهایت بی رحمی را نسبت به بندگان خدا روا داشت.
فکر قارونی در فرهنگ امروز
متاسفانه این فکر قارونی که من خودم زحمت کشیدم به اینجا رسیدم؛ تاجر شدم، دکتر شدم، مهندس شدم، کاره ای شدم و ... فکر رایجی است که مبنای برخی از عملکردها قرار گرفته و عده ای آن را مجوزی برای بخشی از تصمیم های نادرست خود می دانند.
راه درمان
تمام داشته های خود را نعمت و موهبت الهی بدانیم و در دل و با زبان بگوییم: «مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ؛ هر نعمتی که داریم از خداست »[8] و تلاش کنیم تا با مصرف آن نعمت در مسیری که رضای خدا در آن است شکر نعمتش را بجا آوریم که او وعده داده است: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ؛ اگر شکر نعمت را بجا آورید خدا افزونش می کند. »[9] و این همان نکته نابی است که فکر قارونی با آن بیگانه است و از نتایجش محروم.
ادعای ایمان، بی امتحان نمی ماند
أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن یُترَْکُواْ أَن یَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ(2) وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ(3- عنکبوت)
آیا مردم گمان کردهاند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها مىشوند و آنان [به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث] مورد آزمایش قرار نمىگیرند؟ در حالى که یقیناً کسانى را که پیش از آنان بودند، آزمایش کردهایم [پس اینان هم بىتردید آزمایش مىشوند]، و بىتردید خدا کسانى را که [در ادعاى ایمان] راست گفتهاند مىشناسد، و قطعاً دروغگویان را نیز مىشناسد.
آیه هشدار به کسانی است که گمان می کنند به صرف گفتن شهادتین و ادعای ایمان از امتحان الهی و سختی های آن رسته اند و بی زحمت بهشت در انتظار آنهاست. این آیه خط بطلان بر چنین تصور غلطی کشیده و می فرماید: آیا مردم گمان کردهاند به صرف اینکه بگویند ایمان آوردیم دیگر با بلاها و مصیبتها آزمایش نمىشوند؟ آزمایشى که با آن آنچه در نهان دارند از صدق و کذب آشکار شود؟
این نوشته را با جمله ای معروف از شهید چمران(ره) که متناسب با این بحث است به پایان می بریم:
«وقتی شیپور جنگ نواخته می شود مرد از نامرد شناخته می شود.»
ماه رمضان یه فرصته، یا بهتر بگیم، یه شروع دوباره؛
یه شروع برای سفره هایی که به رنگ نان و خرما!
شروع شنیدن نجوای زیبای «ربنا» سرسفره هامون!
یه شروع برای شب های استجابت دعا!
یه شروع برای پرواز، پروازی در ملکوت!
شروعی برای قرآن به سر گرفتن و الغوث الغوث سردادن!
یه شروع دوباره برای بندگی!
ای کاش بتونیم عظمت ماه رمضان رو درک کنیم.
رسول خدا(ص) می فرماید: « اگر بنده خدا می دانست که
ماه رمضان چیست، دوست می داشت که تمام سال، رمضان باشد.»(1)
واقعاً خوشا به حال کسانی که
عظمت این ماه رو درک می کنند.
هروز یک حدیث ناب
قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم :
من منعه الصوم من طعام یشتهیه کان حقا على الله
ان یطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها.
پیامبر اکرم که سلام و درود خدا براو و خاندانش باد فرمودند:
کسى که روزه او را از غذاهاى مورد علاقه هاش باز دارد
برخداست که به او از غذاهاى بهشتى بخورانند
و از شراب هاى بهشتى به او بنوشاند.
بحار الانوار ج 93 ص 331
*?* لحظات ناب مناجات *?*
? ویژه نامه روز بیستم ماه مبارک رمضان ?
تلاوت ترتیل جزء بیستم قرآن کریم
برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید