خدایا باز دل به یاد تو فغان می کند.
نمی دانم در جستجوی تو دیرینه کتاب کهن تاریخ را
مطالعه کنم یا چشم بر صفحه آسمان بدوزم؟
دل را به یاد موهبتهای تو آرام کنم
یا به تعریف آفریده هایت؟
خدایا، گاه که از همه نا آدمیها خسته می شوم
یاد تو تحمل زیستن را برایم آسان می سازد.
خدایا عشق زیباست اما کدامین عشق پرشور تر از عشق به توست
که یادت قلبها را به اوج لذتها می رساند و مرگ را زیباترین پدیده ها می سازد.
خدایا، شرم مرا از آن باز می دارد که از تو چیزی بخواهم
چرا که هر چیزی را قبل از آنکه بخواهم به من داده ای.
اما خدایا سه چیز را از کسی که آفریدی دریغ مدار
که تا زنده ام توان خواندن نماز ایستاده را داشته باشم،
که عشقت از دلم بیرون نرود
و آن زمان که مرا خواندی در راه تو باشم.
ای محبوب من،ما را پاک بگردان،
پاک بمیرانو پاک محشور بگردان
که تو رب العرش العظیمی
*?* لحظات ناب مناجات *?*
? ویژه نامه روز نوزدهم ماه مبارک رمضان ?
تلاوت ترتیل جزء نوزدهم قرن کریم
برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید
ویژه نامه روز نوزدهم ماه رمضان در سایت آیه های انتظار
قدر را قدر بدانیم
قرآن در شبی مبارک و پر برکت است نازل شده است، لذا به برکت نزول قرآن و فرشتگان و روح (1) در این شب، جهت سر و سامان دادن به امور بندگان، از قدر و منزلت خاصی برخوردار است، از بهترین شبهای سال است که مسلمانان اجتماع و اتحاد و برداری خود را به نمایش می گذارند.
شبی که هر کس آن را درک کند و احیا بدارد، گناهانش آمرزیده خواهد شد و زندگی نوینی خواهد یافت
شبی است پر برکت که سرنوشت کلیه موجودات در آن مقدر می گردد
استاد محمد رضا حکیمی در مورد این شب گفتاری ارزنده دارد که ذیلا به قسمتی از آن اشاره می شود:
(( آن شب که باید شکوائیه هجران را در نور دید و به امید وصل و دیدار بیدار نشست و از جام طهور ((سلام)) تا ((مطلع فجر سرمست بود، کدام شب است؟
آن شب، که شاعر حافظ قرآن با الهام گرفتن از قران آن را ((شب وصل)) می نامد و نامه هجران را در آن شب طی شده و پایان یافته می خواند، کدام شب نوزادی و دل افروز است؟
شبی که باید در عاشقی ثابت قدم بود، در طلب کوشند و بیدار ماند و دیدار جست و احیا گرفت و به نیایش پرداخت و کار خیر کرد و صالحات به جا آورده و به جا آورده و به نیازمندان رسید و دانایی طلبید و مذاکره علم کرد، شبی که در آن، کاری بی اجر نخواهند ماند.
شبی که باید به یاد روی آن محبوب عزیز، آن یار آواره از دیار و پنهان رخسار، با دردمندیهای عاشقانه نالید و دیدار روی او را از خدای طلبید:
((شب وصل است وطی شد نامه هجر (2)
سلام فیه حتی مطلع الفجر
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر
برآ ای صبح روشندل خدا را
که بس تاریک می بینیم شب هجر
دلم رفت و ندیدم روی دلدار
فغان از این تطاول، آه از این زجر (3)
حافظ در این غزل به ویژه با تضمین کلمات قرآنی (سوره قدر ) همه و همه به این معانی اشاره دارد:(( شب قدر)) و رابطه آن با امام و غیبت، ثابت قدم بودن در عاشقی، اگر چه مشکلات در کار باشد آرزوی ظهور و دمیدن صبح وصال به امید رهایی از شب تاریک هجران و سرانجام شکوه از طولانی بودن دوران فراق
آری، حافظ از دوری و مهجوری یار می نالد، اما با نظر به حقیقت امر می خواهد تا همگان در راه عشق و عاشقی، ثابت قدم باشند (4).
شب قدر، شب جدای اولیاء الله و اولیای شیطان است.
شرح دعای روز هجدهم توسط آیت الله مجتهدی
چند دستور قرآنی برای بانوان /معارفی از جزء هجدهم
تصور غلطی که سرمایه داران بی دین دارند
أَ یحَْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِینَ(55) نُسَارِعُ لهَُمْ فىِ الخَْیرَْاتِ بَل لَّا یَشْعُرُونَ(56- مومنون)
آیا گمان مىکنند افزونى و گسترشى که به سبب مال و اولاد به آنان مىدهیم؛ برای آن است که مىخواهیم در عطا کردن خیرات به آنان شتاب ورزیم؟ [چنین نیست] بلکه [آنان] درک نمىکنند.
تصوری بین دینداران بی بضاعت و بی دینان ثروتمند رواج دارد که گمان می کنند داشته و انباشته آنان که بی دینی می کنند همه از لطف و عنایت ویژه خداوندی به آنهاست و به تعبیر دیگر خدا نظر خیر و رحمت به آنها کرده است که اینچنین ثروت و دارایی مالی و فامیلی را به زندگی آنها سرازیر کرده است؛ اما خدا در این آیات خط بطلان بر چنین تصوری کشیده و صاحبان این پندار را افرادی قلمداد کرده است که از درک و شعور لازم برای فهم حقیقت این امر بی بهره اند.
زیرا آنها نمىدانند که این فرزندان و اموال فراوان در حقیقت یک نوع عذاب و مجازات یا مقدمه عذاب و کیفر براى آنها است. آنها نمىدانند که خدا مىخواهد آنها را در ناز و نعمت فرو برد تا به هنگام گرفتار شدن در چنگال کیفر الهى، تحمل عذاب بر آنها دردناکتر باشد؛ زیرا اگر درهاى نعمت به روى انسان بسته شود او آمادگى پذیرش ناراحتیها را پیدا می کند؛ اما اگر کسى را از میان ناز و نعمت بیرون کشند و به زندان مخوف و حشتناکى بیفکنند فوق العاده برای او دردناک خواهد بود.
بعلاوه این فراوانى نعمت، پردههاى غفلت و غرور را بر روى چشمان او ضخیمتر مىکند تا آنجا که راه باز گشت بر او غیر ممکن مىشود و این همان چیزى است که در سایر آیات قرآن از آن به قانون استدراج(1) یاد شده است.(2)
روش برخورد با بدی ها
ادْفَعْ بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ (96- مومنون)
به بهترین شیوه بدی را از خودت دور کن
یکى از مؤثرترین راههای مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج آن است که بدیهای آنها به نیکى پاسخ داده شود؛ اینجاست که شور و غوغایى از درون و جدان آنها برخاسته و او را سخت تحت ضربات سرزنش و ملامت قرار مىدهد. این کار در بسیار از موارد سبب بیداری وجدان تغییر عملکرد او می شود.
در سیره پیشوایان و روش عملى پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و ائمه هدى علیهم السلام بسیار دیده شده که افراد یا جمعیتهایى را که دارای بدترین برخورد بودهاند را به نیکى پاسخ گفته و مشمول محبتشان ساختهاند؛ که همین طرز برخورد، سبب انقلاب درونی و دگرگونى روحى و باز گشت آنها به راه حق شده است.
قرآن کریم به دفعات این شیوه را به عنوان یک اصل در مبارزه با بدیها به مسلمانان گوشزد کرده است و حتى در آیه 34 سوره فصلت مىگوید: « نتیجه این کار آن خواهد شد که دشمنان سرسخت، دوستان گرم و صمیمى شوند.»
یک تذکر مهم:
ناگفته پیدا است که این دستور مخصوص مواردى است که دشمن از آن سوء استفاده نکند و آن را دلیل بر ضعف شما نشمارد و بر جرات و جسارتش افزوده نگردد.
و نیز مفهوم این سخن هرگز سازشکارى و قبول تسلیم در برابر وسوسههاى دشمنان نیست، و شاید به همین دلیل بعد از بیان این دستور در آیات فوق بلا فاصله به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دستور داده شده است که از همزات و وسوسه هاى شیاطین و حضور آنها به خدا پناه ببرد.(3)
در اجرای حکم خدا دلسوزی نکنید
الزَّانِیَةُ وَ الزَّانىِ فَاجْلِدُواْ کلَُّ وَاحِدٍ مِّنهُْمَا مِاْئَةَ جَلْدَةٍ وَ لَا تَأْخُذْکمُ بهِِمَا رَأْفَةٌ فىِ دِینِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ (2- نور)
به هر زن و مرد زنا کاری صد تازیانه بزنید و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، نباید در [اجراى] دین خدا نسبت به آن دو دلسوزى و مهربانى کنید.
این نهی از رأفت و دلسوزی که در آیه آمده است در حقیقت نهی از ترحم بی جایی است که سبب سستی و کوتاهی در اجرای احکام و دستورات دین خدا می شود برای همین بود که فرمود در اجرای این حکم الهی از رأفت در دین خدا پرهیز کنید.(4)
نکته قابل توجه این است که آیه تاکید می کند که مبادا در اجرای این حکم الهی گرفتار محبتها و احساسات بى مورد شوید؛ احساسات و محبتى که نتیجهاى جز فساد و آلودگى اجتماع ندارد. آنگاه براى خنثى کردن انگیزههاى این گونه احساسات، مساله ایمان به خدا و روز جزا را یادآور می شود؛ زیرا ایمان به خداوند حکیم سبب مىشود که انسان بداند هر حکمى فلسفه و حکمتى دارد و بى دلیل تشریع نشده و ایمان به معاد سبب مىشود که انسان در برابر تخلفها احساس مسئولیت کند.(5)
دراینجا حدیث جالبى از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که توجه به آن لازم است: «روز قیامت بعضى از زمامداران را که یک تازیانه از حد الهى کم کردهاند در صحنه محشر مىآورند و به او گفته مىشود چرا چنین کردى؟ مىگوید: براى رحمت به بندگان تو! پروردگار به او مىگوید: آیا تو نسبت به آنها از من مهربانتر بودى؟! و دستور داده مىشود او را به آتش بیفکنید! دیگرى را مىآورند که یک تازیانه بر حد الهى افزوده، به او گفته مىشود: چرا چنین کردى؟ در پاسخ مىگوید: تا بندگانت از معصیت تو خوددارى کنند! خداوند مىفرماید: تو از من آگاهتر و حکیمتر بودى؟! سپس دستور داده مىشود او را هم به آتش دوزخ ببرند.(6)
اینگونه انسان، آدم می شود
وَ لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکمُْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَکىَ مِنکمُ مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا (21- نور)
اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هرگز احدى از شما [از عقاید باطل و اعمال و اخلاق ناپسند] پاک نمىشد.
«زکات» و «تزکیه» در اصل به معنى «نمو یافتن و نمو دادن» است، ولى در معناى «پاک شدن و پاک کردن» هم به کار رفته است که ممکن است هر دو معنا به یک ریشه باز گردد؛ زیرا تا پاکى از موانع و مفاسد و رذائل نباشد نمو و رشد امکان پذیر نخواهد بود.(7)
بر اساس این آیه، تنها عامل نجات انسانها از آلودگیها و انحرافات و نیز رشد و بالندگی روحی او فقط فضل و رحمت الهى است و بس؛ با این تحلیل که: او هم نعمت عقل را به انسان داده و هم از طریق و فرستادگانش راه پاک شدن و ماندن و رشد کردن را به بشر تعلیم داده است. افزون بر این عنایات عمومی، توفیقات خاص او و امدادهاى غیبیش که نصیب انسانهاى آماده و مستعد مىگردد را هم باید اضافه کرد.
بنابراین اگر تبعیت از دین خدا و الطاف او نباشد محال است کسی بتواند در را خود سازی و ترک گناهان قدم از قدم بردارد و نیز با همین آیه ثابت می شود که تمام عرفانها و دستورالعمل هایی که خارج از این مسیر است همگی باطل اند و تنها باعث گمراهی انسان می شوند.
شاهدان همراه
یَوْمَ تَشهَْدُ عَلَیهِْمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُم بِمَا کاَنُواْ یَعْمَلُونَ(24- نور)
روزى که زبانها و دستها و پاهایشان بر ضد آنان به گناهانى که همواره انجام مىدادند، شهادت می دهند.
پیام آیه صریح است و روشن و نیازی به توضیح ندارد؛ تنها چیزی که می توان گفت توجه به هشداری است که در آیه نهفته است. هشدار به کسانی که گناه در خلوت را ساده انگاشته و به راحتی از کنار آن می گذرند غافل از آنکه در مخفی ترین مکانها همواره شاهدانی با ما هستند که گناه، خیانت و جنایت را درک کرده و در آن روز که محکمه عدل الهی بر پا می شود بر علیه ما شهادت می دهند.
چند دستور مهم به بانوان مسلمان
وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ وَ یحَْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضْرِبْنَ بخُِمُرِهِنَّ عَلىَ جُیُوبهِِنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلّا َّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ... وَ لَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخُْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ (31- نور)
به زنان با ایمان بگو از نگاه کردن به مردان نامحرم خوددارى کنند و دامان خود را از گناه حفظ نمایند و نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتا ظاهر است و باید روسری های خود را روی سینههاى خود بیندازند. آنها نباید زینت خود را آشکار سازند مگر برای شوهرانشان و ... (یازده مورد دیگر) و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان برای نامحرمان دانسته شود.
این آیه شریفه در بردارنده چند حکم مهم در مورد رعایت عفت و پاکدامنی است که رعایت تمام آنها برای بانوان مسلمان لازم و ضروری است:
1. «چشمچرانى» و دیدن صحنه های حرام همانگونه که بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام مىباشد.
2. «پوشاندن شرمگاه» در مقابل نگاه دیگران، همانگونه که برای مردان واجب است براى زنان نیز واجب است.
3. «پنهان کردن محلهایی از بدن که معمولا تزیین می کنند» یا زینتهایی که معمولا از دید نامحرم پنهان است را درمعرض دید او قرار دهند؛ مگر دستها تا مچ و گردی صورت به شرط آنکه زینت نداشته و بدون آرایش باشد.
4. «وجوب رعایت حجاب»: زنان باید اندام خود را در مقابل دیگران بپوشانند(8) براین اساس واجب است حجاب را رعایت کنند.
خُمُر جمع خِمار است و خمار آن جامهاى است که زن سر خود را با آن مىپوشاند و اضافه آن را روی سینهاش آویزان مىکند. کلمه جیوب جمع جَیب است و مراد از آن، سینهها است بنابراین معنای آیه این می شود که به زنان دستور بده تا اطراف مقنعههای خود را روی سینههاى خود انداخته و آن را بپوشانند.
5. «پرهیز از جلب کردن توجه نامحرم به هنگام راه رفتن»: به هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا توجه نامحرم به آنها جلب شود. (به احتمال خیلی قوی کفشهای صداداری که این روزه زنان به پا می کنند مصداق این فراز قرار بگیرد)(9)
بارالها !
چشم بسته و تن خستهام
راه بسیار میروم و مسافتى نمى پیمایم
واى من اگر دستم نگیرى و رهاییم ندهى.
خداوندا!
خودت آگاهى که دریاى دلم را جزر و مد است
یا باسط بسطم ده و یا قابض قبضم کن.
الهى ! دستبا ادب دراز است و پاى بى ادب،
"یا باسِطَ الْیَدَینِ بِالرَّحمَةِ خُذْ بِیَدى".
پروردگارا !
بسیار کسانى دعوى بندگى کرده اند
و دم از ترک دنیا زده اند،
تا دنیا بدیشان روى آورد
جز وى همه را پشت پا زده اند
این بنده در معرض امتحان درنیامده
شرمسار است بحق خودت
" ثَبّتْ قَلبى عَلى دینِک".
مهربانا !
ناتوانم و در راهم
و گردنههاى سخت در پیش است
و رهزنهاى بسیار در کمین و بار گران بر دوش
" یا هادى اِهدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم
صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمتَ عَلَیهِم
غَیرِ الْمَغضُوبِ عَلَیهم وَ لَا الضّالّین".
کریماا!
از روى آفتاب و ماه و ستارگان شرمندهام
از انس و جان شرمندهام
حتى از روى شیطان شرمندهام
که همه در کار خود استوارند
و این سست عهد ناپایدار.
غفورا !
رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم ‘
وحال دراین ماه امیدمان به فضل توست
به کرمت از ما بگذر.
آمین یا اله العالمین
**الهى نامه استاد حسن زاده آملى با کمی تخلیص**
شب قدر ، شب راز و نیاز
شب قدر؛ شــــب توبه
شب قدر،بال گشودن فرشتگان و عرشیان،
روی زمین دیدنی است.
ستارگان با نورافشانی زیبایشان
اشک های سوز و توبه بندگان گنهکار را
در اوج نگاههای شان و در آسمان عشق منعکس می کنند.
آری، دستهای نیاز سوی خداوند بلند شده است
تا از عطر رحمت او سرشار شوند.
اطرافم را می نگرم.همه جا پر شده است
از بوی رحمت و مهربانی و عشق خداوندی.
همه جا لبریز ناله سوزناک عاشقان الهی است.
نواهای عاشقانه با آوایی عطشناک،
تشنگی روحهای سرگردان در کویر دنیا را سر میدهند
و با نالههای بک یا الله»، عاشقی و نیاز را به اوج میرسانند.
امشب، مهتاب مثل همیشه نیست،
او نیز نورانیتر شده تا با تابش رحمت الهی
بر دلهای تاریک و سیاه چندین ساله، آنها را روشن و الهی کند.
پروردگارا!در این شب،
چشم به آسمان دوختهام و سر بر آستان کبریایی تو.
بارالها! تسبیحگوی توام و چشم در چشم افق دوختهام
و در مدار نگاهم نظارهگر کهکشان مهربانی توام.
یا نور!هیچ یاریگری نیست جز مهربانی تو.
پس دستم بگیر.
هیچ تکیهگاهی نیست جز پناهگاه مودّت و رحمت تو.
مرا نزد خویش بپذیر. قطرات اشک و نالههای سوزناک،
آرام آرام دلم را به سویت میکشاند.
مهربانا!
میدانم که شب قدر را فرصتی برای دلسوختگان
و عاشقان راهت قرار دادهای
و من باید این پلکان صعود را در این شب زیبا و نورانی بپیمایم.
باید راهی به سوی آسمان بیابم.
باید خود را به ابدیت نزدیک کنم.
باید همچون فرشتگان، گرداگرد امام هستی بگردم.
باید بروم به سوی نورانیت.
باید وجودم را در اینه خوبیها منعکس کنم.
باید در این شب،خود را پیدا کنم
که سالهاست گمکرده راهم و اسیر پندارهای خویش.
باید در این جاده تنهایی گام بردارم،
عاشقانه ناله بک یا الله»
سر دهم و بند بند یا غیاث المستغیثین»
را بر لوح دلم حک کنم.
باید رنگ خدا گیرم که شب قدر،
شب زیباییهاست،شب آسمانی شدن
شب همنشینی با فرشتگان است.
خدا یا !
من عشق به تورا هم از تو میخواهم و عشق به عاشقان تورا
و عشق به هر کاری که مرا به تو نزدیک کند
خدایا !
عشقت را در دلم انداز و عشق به اولیائت را
و عشق به جاده منتهی بهسوی تورا
و عشق به علامات راهنمای به سوی تو ،
و عشق بهزائران و رائدان راه تورا.
خودت را معشوق ترین من قرار ده
و مرا عاشق ترین خویش
گلدانهای آرزوی مرا به خشکی منشان
و نردبان امید را از زیر پای دلم مکشان
و تا پایان این راه بی پایان مرا
به خودم وا مگذار و دستم را بگیر
خدا یا !
توفیق اطاعت و بٌعد معصیت ، آنچنانم عطا کن
که تا قله ی شفاعتمحمد (ص) صعود توانم کرد
و تا گذرگاه نسیم غفران تو توانم رسید.
ای کریم ترین برای حاجتمندان ،
ای مهربانترین برای قاصدان ،
ای مونس ترین برای تنهایان و بی کسان
ای مامن ترین برای آوارگان
ای گرم ترین آغوش برای وا ماندگان
و ای پر قدرت و مهر ترین دست برای مستمندان
من دست نیاز و واماندگی و حیرانی به دامان
صمدیت و جبروت و سبحانی تو آویخته ام
دستم را به تازیانه ی حرمان میازار
و به خنجر یاًس کوتاه مکن
آمین یا مجیب دعوة المضطرین