سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار



قنات رحمت


ماه رمضان، ماه محاسبه است؛
فرصتِ خلوت با خویش و خداست؛
موعد امتحان اخلاص است؛

فرصتی است تا دفتر دل را بگشایی و کتاب عمل را بازخوانی کنی.
مراقب باش که اینک سر سفره ضیافت الهی نشسته ای.


سحرهای پر برکت، افطارهای پرمعنویت، شب های دعای افتتاح
و کمیل، جلسات دعا و ترتیل و تلاوت، حالات روحانی انس
با قرآن و مفاتیح، تهجّد و سحرخیزی و چشمان بیدارِ پیش از طلوعِ سپیده صبح

دعاهای روزانه همه و همه مائده های آسمانیِ این ماه پرفیض است
و تو را دعوت کرده اند، تا به قدر تشنگی و توان و در حدّ
ظرفیت وجودی از این قنات رحمت بنوشی.


پس مراقب باش که تشنه و ناکام بر نگردی.


 


ارسال شده در توسط محب مهدی



هرروز یک حدیث ناب

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم :


لکل شیئى زکاة و زکاة الابدان الصیام.

رسول خدا که درود خدا براو و خاندانش باد می فرمایند:

براى هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است.

 
الکافى، ج 4، ص 62، ح 3

 

 


ارسال شده در توسط محب مهدی




*?* لحظات ناب مناجات *?*

? ویژه نامه روز چهاردهم ماه مبارک رمضان ?


تلاوت ترتیل جزء چهاردهم قرآن کریم



برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید

 

ویژه نامه روز چهاردهم ماه رمضان درسایت آیه های انتظار

 


 



ارسال شده در توسط محب مهدی




خدایا! تو را سپاس که دیگر بار، عمرم به دیدار این لحظه ها نائل شد.
تو را سپاس که نفس هایم فرصت دوباره رسیدن به این هوای هستی بخش را پیدا کردند.

من باز پیراهن نیایش و توحید بر تن می کنم و به خانه تو می آیم؛
به بزم بی ریایی که سفره از کرامت و عطای بی پایان تو دارد
و تمام بزم ها و آراستگی ها را از چشمم می اندازد.

خدایا! اینک در می زنم، در را به رویم باز کن
که شتابان به فراخوان میهمانی تو آمده ام؛
با دست های فقیری که دستان ثروتمند تو را می جوید.

دستم را بگیر و مرا در کنار این مجلس انس بنشان!
خداوندا! مرا با من و با خود آشنا کن و رخصت مهرورزی دوباره ام ببخش!

ساقیانه، روبه روی من بنشین و دلبرانه، با من سخن بگو
که اینک، خروش و غلغله هستی همه از سر عشق است
و حدیث با تو پیوستن و از ساغر تو جرعه نوشیدن، ورد لب هاست.

محرمانه با تو می گویم: دوباره در خلوت هایم پدیدار شو،
دوباره در اشک های قنوتنم شعله ور باش،

دوباره تسبیح ها و ذکرهای نیمه شبم را بی وقفه پاسخ ده،
دوباره «الغوث» و «ربنای» عاجزانه ام را اجابت کن
که من سر از پا نشناخته و دوان دوان، از همه عالم گریخته ام
و به اینجا که تویی، آمده ام.

ما در خلوت به روی غیر ببستیم
از همه باز آمدیم و با تو نشستیم

 

 



ارسال شده در توسط محب مهدی
rooze13.96.gif


شرح دعای روز سیزدهم توسط آیت الله مجتهدی








شرح دعای روز سیزدهم


«اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالْأَقْذَارِ وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَى کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ وَوَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى وَصُحْبَةِ الْأَبْرَارِ بِعَوْنِکَ یا قُرَّةَ عَینِ الْمَسَاکِین»

اى خدا در این روز مرا از پلیدى و کثافات پاک ساز و بر حوادث خیر و شر قضا و قدرت صبر و تحمل عطا کن و بر تقوى و پرهیزکارى و مصاحبت نیکوکاران موفق دار به یارى خود اى مایه شادى و اطمینان خاطر مسکینان.

* شرح فرازهای دعا

مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی در ابتدای شرح دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان، ضمن توصیه به خواند دعای «مجیر» در روزهای 13، 14 و 15 ماه مبارک، در خصوص مضامین بلند عرفانی و آمیزه‌‌های عمیق ادعیه اسلامی می‌گوید: دعا تنها برای دستیابی به ثواب نیست، بلکه اصل دعا خواندن برای رسیدن به کمال است.

تناول غذاهای حلال در استجابت دعا تأثیرگذار است


این مجتهد فقید در شرح «اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالْأَقْذَارِ» می‌گوید: در این دعا از خدا می‌خواهیم ما را از کثافات پاک کند. منظور از «کثافات»، چرک گناه و معصیت است. انسان اگر اهل معصیت باشد، بوی بدی به خود می‌گیرد و اگر مؤمن باشد، خوش‌بو خواهد بود. «اویس قرن» هنگامی که به ملاقات پیامبر ‌(ص) آمده بود، فضای خانه رسول‌الله ‌(ص) را معطر کرده بود و فردای آن روز که پیامبر (ص) به خانه خویش باز گشت، فرمود: «إِنِّی لَأَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ جَانِبِ الْیمَن»، یعنی پیامبر (ص) رایحه خوش اویس را استشمام کرده بود.

وی در ادامه با تأکید بر برطرف کردن بوی تعفن روح می‌افزاید: در حال حاضر زمانه به گونه‌ای است که طهارت واقعی نداریم و همه چیز شبهه‌ناک است. در طول سال انواع غذاهای حرام و شبهه‌ناک را خورده‌ایم و «ماه رمضان» فرصتی برای شست‌وشوی باطنی است. تناول غذاهای حلال در استجابت دعا تأثیرگذار است.

راه‌های از بین بردن زنگار قلب

این عارف برجسته با اشاره به عبارت «الدَّنَسِ وَالْأَقْذَارِ» که «کثافات و پلیدی گناه» است، ادامه می‌دهد: گناه آدمی را کثیف می‌کند و دل را زنگار می‌گیرد. برای اینکه زنگار قلب را از بین ببریم باید سحرها قرآن بخوانیم. در روایت آمده است که قلب انسان زنگ می‌زند، همان‌طوری که آهن زنگ می‌زند، پس قلبتان را با استغفار و قرائت قرآن جلا بدهید. همچنین کمک کردن و دستگیری از یتیمان هم زنگار دل را از بین می‌برد.

رابطه رسیدن اجل با غم و اندوه

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح عبارت «وَصَبِّرْنِی فِیهِ عَلَى کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ» می‌گوید: در این بخش از دعا از خدا می‌خواهیم که ما را در برابر قضا و قدر خویش راضی کند. بنابراین از خدا درخواست می‌کنیم که خدایا مرا بر تقدیر خودت صابر قرار بده! مراد از «کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ»، قضا و قدر حتمی الهی است. هر کس در لوح محفوظ قضا و قدری دارد که نمی‌داند صلاح او در آن امر است. این استاد اخلاق ضمن اشاره به بیتی با مضمون «دل بی‌غم در این عالم نباشد / اگر باشد بنی‌آدم نباشد» گفت: در این دنیا هر شخصی به میزان خود دارای غم و مشکل است. استادم (مرحوم شیخ علی‌اکبر برهان) می‌گفت: اگر یک روز گفتی که من غصه‌ای ندارم، بدان که اجلت نزدیک است! سید بن طاوس به فرزندش می‌گوید: پسرم خانه که می‌سازی، بگذار گوشه‌ای از آن خرابه باشد تا بدون غصه و دغدغه نمانی.

خواندن نمازشب، ملاک دوستی/ ماهی برای تمرین تقوا

این مجتهد فقید در شرح «وَوَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى» می‌گوید: در این بخش از دعا از خدا می‌خواهیم که ما را موفق به تقوی کند. تقوا به معنی این هست که اگر کسی از اعمال ما با خبر شود، طوری زندگی کرده باشیم که ناراحت نشویم. ماه مبارک رمضان فرصتی برای تمرین تقوا است.

این مجتهد فقید در شرح عبارت «وَصُحْبَةِ الْأَبْرَارِ» گفت: در این بخش از دعا از خدا می‌خواهیم که خدایا ما را با خوبان و ابرار همنشین کند. باید به این نکته توجه داشت که با چه کسی همنشین می‌شویم چانچه در شعری داریم: «با بدان کم نشین که صحبت بد / گر چه پاکی تو را پلید کند». حتی طلاب در زمان قدیم توجه می‌کردند با طلبه‌ای که اهل نماز شب نیست، هم‌حجره نشوند.

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی به فراز پایانی دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان یعنی «بعَوْنِکَ یا قُرَّةَ عَینِ الْمَسَاکِین‏» اشاره می‌کند و می‌گوید: خدایا به کمک و یاری خودت این چهار دعای من را مستجاب کن، ای کسی که روشنی چشم فقرا هستی.






ارسال شده در توسط محب مهدی







معارفی از جزء سیزدهم قرآن کریم

اکثر ایمانها، آلوده به شرک است

وَ مَا یُؤْمِنُ أَکْثرَُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُم مُّشْرِکُونَ(106- یوسف علیه السلام)
اکثر آنها که ایمان مى‏آورند، ایمانشان آمیخته با شرک است و مشرک هستند.

مراد از این شرک آن شرک آشکار بت پرستان نیست؛ زیرا هیچ مومنی اهل پرستش بت نیست و بر آن سجده نمی کند؛ بلکه منظور، شرک پنهان است(1) که امام هادی علیه السلام در توصیف آن فرمود: الْإِشْرَاکُ فِی النَّاسِ أَخْفَى مِنْ دَبِیبِ النَّمْلِ عَلَى الْمِسْحِ الْأَسْوَدِ فِی اللَّیْلَةِ الْمُظْلِمَة(2)؛ نفوذ شرک در ضمیر مردم، پنهان‏تر از آنست که مورچه سیاهى در شب تیره و تار بر روى گلیم سیاهى راه برود. وقتى انسان در آن شرائط متوجه راه رفتن مورچه نشود قطعا از این شرکی که پنهان‏تر از آنست هم آگاه نخواهد شد.شرک آن است که انسان در اداره امور عالم به منشا اثری غیر از خداوند متعال عقیده پیدا کند و او را شریک خدا قرار دهد.(3) امام صادق علیه السلام در توضیح این آیه فرمود: شِرْکُ طَاعَةٍ وَ لَیْسَ شِرْکَ عِبَادَةٍ(4)؛ شرک در این آیه شرک در طاعت است؛ نه شرک در عبادت.(5)

دو روایت مهم در توضیح این مطلب

1. امام باقر علیه السلام فرمود: گناهانی که مومنین مرتکب می شوند همان شرک طاعت است زیرا با آن کارها، در حقیقت شیطان را اطاعت کرده اند پس در زمینه اطاعت، برای خدا شریک قائل شده اند.(6) در نتیجه می توان گفت که هر گناهی ریشه در شرک به خدا دارد. و این حکم به شرک در صورتیست که فرد متوجه نباشد که کار او تبعیت از شیطان است(7)؛ زیرا اگر این اطاعت را با آگاهی و از روی عمد انجام دهد کار او از مرحله شرک گذشته و به کفر می رسد.(8)

2. مالک بن عطیه می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم منظور از شرک اکثریت مومنین که در آیه آمده است چیست؟ امام فرمودند: مقصود مثل این حرفهایی است که گاهی انسان می گوید «اگر فلانى نبود من نابود می شدم»، «اگر فلان کس نبود من به فلان ناراحتى مبتلا مى‏شدم»، «اگر فلانى نبود خاندان من، اهل و عیالم از بین می رفتند». او با این اندیشه اشخاص را موثر در زندگى خود مى‏بیند و براى خدا در رازقیت و در تاثیر شریک قرار می دهد. عرض کردم: این چنین بگوید چطور؟ «اگر خداوند به وسیله فلانى بر من لطف و منت نمی گذاشت من نابود مى‏شدم» آیا باز هم اشکالى دارد؟ حضرت فرمود: اگر این گونه بگوید مانعى ندارد.(9) چون در این بینش خداوند متعال را مؤثر، مسبب، وسیله‏ ساز و دیگرى را وسیله می داند.

تغییر سرنوشت در گرو خواست و حرکت خود ملت هاست

إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیرُِّ مَا بِقَوْمٍ حَتىَ‏ یُغَیرُِّواْ مَا بِأَنفُسِهِم‏(11- رعد)
خداوند اوضاع هیچ ملتى را تغییر نمى‏دهد، مگر آنکه در خود دگرگونى ایجاد کنند.


این جمله یک قانون کلى و عمومى را بیان مى‏کند، قانونى سرنوشت ساز و حرکت آفرین و نیز هشدار دهنده! این قانون که یکى از پایه‏هاى اساسى جهان بینى و جامعه‏شناسى در اسلام است به ما مى‏گوید: مقدرات شما قبل از هر چیز و هر کس در دست خود شما است و هر گونه تغییر و دگرگونى در خوشبختى و بدبختى اقوام در درجه اول به خود آنها برمی گردد. شانس و اقبال و مانند اینها همه بی اساس است و آن چیزی که پایه دارد این است که ملتى خود بخواهد سربلند و پیشرو باشد و یا به عکس، خودش تن به ذلت و شکست دهد، پس این اراده و خواست ملتها و تغییرات درونى آنهاست که آنها را مستحق لطف یا مستوجب عذاب الهی مى‏سازد.
به تعبیر دیگر: این اصل قرآنى که یکى از مهمترین برنامه‏هاى اجتماعى اسلام را بیان مى‏کند به ما مى‏گوید هر گونه تغییرات برونى متکى به تغییرات درونى ملتها و اقوام است و هر گونه پیروزى و شکستى که نصیب قومى شود از همین جا سرچشمه مى‏گیرد.(10)

ویژگی های حق گرایان از نظر قرآن

الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لَا یَنقُضُونَ الْمِیثَاقَ(20)وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَ یخَْشَوْنَ رَبهَُّمْ وَ یخََافُونَ سُوءَ الحِْسَابِ(21)وَ الَّذِینَ صَبرَُواْ ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبهِِّمْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِیَةً وَ یَدْرَءُونَ بِالحَْسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُوْلَئکَ لهَُمْ عُقْبىَ الدَّارِ(22- رعد)

کسانی اند که به پیمان الهى وفا مى‏کنند و عهد را نمى‏شکنند و به پیوندهایى که پروردگار بدان امر فرموده پا برجا بوده و از خداى خویش مى‏ترسند و نگران بدى حساب هستند و نیز صبر مى‏کنند تا جلب رضایت پروردگار خویش نمایند. نماز را برپا داشته و از آنچه به آنها روزى شده، پنهان و آشکار انفاق مى‏کنند و به وسیله کارهاى پسندیده، اعمال زشت خود را از بین مى‏برند. ایشان کسانی اند که در جهان آخرت، عاقبت خوبى در انتظارشان است‏.

در این آیات به چند ویژگی مهم و برجسته کسانی که به واقع طرفدار حق هستند اشاره کرده و آنها را چنین توصیف می کند:

1. به عهد الهى وفا مى ‏کنند و آن عهد را نمى‏شکنند.(11) این عهد و میثاق دایره وسیعی دارد که تمام عهدهای فطری، عقلی و نقلی را در بر می گیرد.(12)

2. پیوندهایى را که خداوند امر به حف0آن کرده برقرار مى‏دارند. که چون مطلق است دلالت مى‏کند بر هر ارتباط و پیوندی که خدا به آن امر فرموده که از معروفترین مصادیق آن صله رحم است‏.(13)

3و4. نسبت به پروردگارشان، خشیت دارند و از بدى حساب در دادگاه قیامت مى‏ترسند.

فرق بین خشیت و خوف: خشیت تاثر در محدوده قلب است ولی خوف واکنش عملی برای خلاص شدن است هر چند که در دل متاثر نگشته و دچار هراس نشده باشد.(14)

5. در برابر تمام مشکلاتى که در مسیر اطاعت، ترک گناه، جهاد با دشمن و مبارزه با ظلم و فساد وجود دارد براى جلب خشنودى پروردگار صبر و استقامت می ورزند.

6. نماز را بر پا مى‏ دارند.

7. از آنچه به آنان روزى داده‏ایم در پنهان و آشکار انفاق مى‏ کنند.

8. بوسیله حسنات، سیئات را از میان مى‏برند. به این معنى که وقتی گناهی از آنها سر بزند، تنها به ندامت و استغفار، قناعت نمى‏کنند، بلکه عملا با انجام کار خیر و عمل به وظایف فوت شده در مقام جبران بر مى‏آیند. این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که آنها بدى را با بدى تلافى نمیکنند(15)، بلکه سعى دارند با انجام نیکى در حق کسی که به آنها بدی کرده است او را وادار به تجدید نظر کنند.(16)


آدرس مهمی که همه به دنبال آنند

الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ تَطْمَئنِ‏ُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئنِ‏ُّ الْقُلُوبُ(28- رعد)
کسانی اند که ایمان آورده اند و دل‏هایشان به یاد خدا آرام مى ‏گیرد. آگاه باشید! که دل‏ها فقط به یاد خدا آرام مى ‏گیرد.

آیه در وصف کسانی است که در آیه قبل آنها را «مَنْ أَنَابَ» نامید یعنی کسی که به سوی خدا بازگردد و رو به او کند.
آرامش و آسایش دو عنوان جدای از هم هستند که در بین انسانهای بیگانه با فرهنگ قرآن این دو به یک معنا و یا به جای هم گرفته می شوند. آسایش مفهومی مرتبط با جسم و تن دارد برخلاف آرامش که با روح و جان در ارتباط است.

گمشده بشر هر روز آرامش است و خود به تجربه فهمیده که وسایل آسایش برای او آرامش نمی آورد. بسیارند کسانی که مجهزترین زندگی و امکانات رفاهی روز دنیا را دارند؛ اما دریغ از ذره ای آرامش و راحتی جان؛ در عوض کم نیستند کسانی که با حداقل امکانات روزگار سپری می کنند و شور و نشاط و صفا و صمیمیت و از همه مهتر آرامش خاطر سراسر زندگی بیرون و وجود درونشان را لبریز کرده است.

راز این داستان کجاست؟ کلید حل این معما به دست کیست؟ قرآن کریم به این سوال مهم و بسیار کاربردی انسان پاسخ می دهد که هر کس به خدا رو کرد و به او ایمان آورد و برنامه او را در زندگی خود پیاده کرد یقین بداند که به آرامش واقعی خواهد رسید؛ آرامشی که محال است آن را بتوان در غیر این آدرس پیدا کرد.




ارسال شده در توسط محب مهدی







سُبْحانَکَ یا قاضى تَعالَیْتَ یا راضى اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

اى پناه ده منزهى تو اى داور برترى تو اى راضى پناه ده ما رااز آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا قاهِرُ تَعالَیْتَ یا طاهِرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى چیره بر خلق برترى تو اى پاکیزه پناه ده ما را ازآتش اى

سُبْحانَکَ یا عالِمُ تَعالَیْتَ یا حاکِمُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

پناه ده منزهى تو اى دانا برترى تو اى حکمران پناه ده ما را از آتش اى پناهده

سُبْحانَکَ یا دآئِمُ تَعالَیْتَ یا قآئِمُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى جاویدان برترى تو اى قیام کننده به امور خلق پناه ده ما را از آتشاى پناه ده

سُبْحانَکَ یا عاصِمُ تَعالَیْتَ یا قاسِمُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو ى نگهدار برترى تو اى قسمت کننده روزى پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا غَنِىُّ تَعالَیْتَ یا مُغْنى اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهىتو اى بى نیاز برترى تو اى بى نیاز کننده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَکَ یا وَفِىُّ تَعالَیْتَ یا قَوِىُّ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى وفاداربرترىو اى نیرومند پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا کافى تَعالَیْتَ یا شافى اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى کفایت کننده برترىتو اى شفا دهنده پناده ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا مُقَدِّمُ تَعالَیْتَ یا مُؤَخِّرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى مقدم دارنده برترى تو اى عقبانداز پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا اَوَّلُ تَعالَیْتَ یا آخِرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى اول برترى تو اى آخر پناه ده ما ر از آتشاى پناه ده

سُبْحانَکَ یا ظاهِرُ تَعالَیْتَ یا باطِنُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى پیدا برترى تو اى ناپیدا پناه ده ما را از آتش اى پناهده

سُبْحانَکَ یا رَجآءُ تَعالَیْتَ یا مُرْتَجى اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى امید برترى تو اى مایه امیدوارى پناه ده ما را از آتش اى پناهده

سُبْحانَکَ یا ذَاالْمَنِّ تَعالَیْتَ یا ذَاالطَّوْلِ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى صاحب نعمت برترى تو اى صاحب احسان پناه ده ما را از آتش اى پناهده

سُبْحانَکَ یا حَىُّ تَعالَیْتَ یا قَیُّومُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى زنده برترى تو اى پاینده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا واحِدُ تَعالَیْتَ یا اَحَدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهىتو اى یگانه برترى تو اى یکتا پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا سَیِّدُ تَعالَیْتَ یا صَمَدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اىآقا برترى تو اى بى نیاز پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا قَدیرُ تَعالَیْتَ یا کَبیرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى توانابرترى تو اى بزرگ پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا والى تَعالَیْتَ یا مُتَعالى َجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى حکمران برترى تو اىوالامقام پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا عَلِىُّ تَعالَیْتَ یا اَعْلى اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى والا برترى تو اى والاتر از همهپناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا وَلِىُّ تَعالَیْتَ یا مَوْلى اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى صاحب اختیار برترى تو اى سرور پناه ده ما را ازآتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا ذارِئُ تَعالَیْتَ یا بارِئُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى آفریننده برترى تو اى پدید آرنده پناه ده ما را از آتشاى پناه ده

سُبْحانَکَ یا خافِضُ تَعالَیْتَ یا رافِعُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى پایین آرنده برترى تو اى بالا برنده پناه ده ما را از آتش اى پناهده

سُبْحانَکَ یا مُقْسِطُ تَعالَیْتَ یا جامِعُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى به انصاف رفتار کننده برترى تو اى گردآورنده پناه ده ما را از آتشاى پناه ده

سُبْحانَکَ یا مُعِزُّ تَعالَیْتَ یا مُذِلُّ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى عزت بخش برترى تو اى ذلت بخش پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا حافِظُ تَعالَیْتَ یا حَفیظُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى نگهبان برترى تو اى نگهدار پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا قادِرُ تَعالَیْتَ یا مُقْتَدِرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اىتوانا برترى تو اى با اقتدار پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا عَلیمُ تَعالَیْتَ یا حَلیمُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى دانا برترىتو اى بردبار پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا حَکَمُ تَعالَیْتَ یا حَکیمُ َجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى داور برترى تو اىفرزانهپناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا مُعْطى تَعالَیْتَ یا مانِعُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى عطا ده برترى تو اى مانع از عطاپناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا ضآرُّ تَعالَیْتَ یا نافِعُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى زیان رسان برترى تو اى سودرسان پناه ما را ازآتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا مُجیبُ تَعالَیْتَ یا حَسیبُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى اجابت کننده برترى تو اى حسابگر پناه ده ما را از آتشاى پناه ده

سُبْحانَکَ یا عادِلُ تَعالَیْتَ یا فاصِلُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى دادگر برترى تو اى جدا کننده پناه ده ما را از آتش اى پناهده

سُبْحانَکَ یا لَطیفُ تَعالَیْتَ یا شَریفُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى مهربان برترى تو اى شریف پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا رَبُّ تَعالَیْتَ یا حَقُّ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى پروردگار برترى تو اى ثابت پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا ماجِدُ تَعالَیْتَ یا واحِدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهىتو اى گرامى برترى تو اى یگانه پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا عَفُوُّ تَعالَیْتَ یا مُنْتَقِمُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اىباگذشت ، برترى تو اى انتقام کش پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا واسِعُ تَعالَیْتَ یا مُوَسِّعُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى وسیع رحمتبرترى تواى گشایش بخش پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا رَؤُفُ تَعالَیْتَ یا عَطوُفُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى مهرورز برترى تواى با عطوفت پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا فَرْدُ تَعالَیْتَ یا وِتْرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى یگانه برترى تو اى تک وتنها پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا مُقیتُ تَعالَیْتَ یا مُحیطُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى حافظ و نگهبان برترى تو اى محیطبر هر چیز پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا وَکیلُ تَعالَیْتَ یا عَدْلُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى وکیل برترى تو اى سراسر عدل و داد پناه ده ما رااز آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا مُبینُ تَعالَیْتَ یا مَتینُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى آشکار کننده برترى تو اى ثابت سستى ناپذیر پناه ده مارا از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا بَرُّ تَعالَیْتَ یا وَدُودُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى نیکوکار برترى تو اى بسیار مهربان پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا رَشیدُ تَعالَیْتَ یا مُرْشِدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى ارشاد کننده برترى تو اى رهنمون پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا نُورُ تَعالَیْتَ یا مُنَوِّرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اىنور برترى تو اى روشنى بخش پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا نَصیرُ تَعالَیْتَ یا ناصِرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى یاور برترىتو اى یارى ده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا صَبُورُ تَعالَیْتَ یا صابِرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى بردبار برترى تواى شکیبا پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا مُحْصى تَعالَیْتَ یا مُنْشِئُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى شمارنده برترى تواى ایجاد کننده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا سُبْحانُ تَعالَیْتَ یا دَیّانُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى منزه برترى تو اىکیفر ده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یامُغیثُ تَعالَیْتَ یا غِیاثُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى فریادرس برترى تو اى دادرس پناهده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا فاطِرُ تَعالَیْتَ یا حاضِرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى آفریننده برترى تو اى حاضر پناه ده ما رااز آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا ذَاالْعِزِّ وَالْجَمالِ تَبارَکْتَ یا ذَاالْجَبَرُوتِ وَالْجَلالِ سُبْحانَکَ لا اِلهِ اِلاّ اَنْتَ

منزهى تو اى صاحب عزّت و زیبایى بزرگى تو اى صاحبجبروت

و جلال منزهى تو معبودى جز تو نیست

سُبْحانَکَ اِنّى کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجىِ الْمُؤمِنینَ

منزهىتو و همانا من از ستمگرانم ، پس مستجاب کردیم دعاى او (یعنى یونس ) را واو را از اندوه نجاتش دادیم و اینچنین مؤ منین را نجات بخشیم

وَ صَلَّى اللّهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعینَ وَالْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ

و درود خدا بر آقاى ما محمد و آلش همگى و ستایش خاص پروردگار جهانیان است

وَ حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلىِّ العَظیمِ

و خدا ما رابس استو او نیکو وکیلى است و جنبش و نیرویى نیست جز به خداى والاى بزرگ








ارسال شده در توسط محب مهدی







دعای مجیر در روزهای 13 ،14 و 15 ماه رمضان


خواند دعای «مجیر» در روزهای 13، 14 و 15 ماه مبارک سفارش شده است .

این نکته را نباید فراموش کرد که دعا تنها برای دست‌یابی به ثواب نیست،
بلکه اصل دعا خواندن برای رسیدن به کمال است.



دعای مجیر




سُبْحانَکَ یا اَللّهُ تَعالَیْتَ یا رَحْمنُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اى خدا برترى تو اى بخشنده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده


سُبْحانَکَ یا رَحیمُ تَعالَیْتَ یا کَریمُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اى مهربان برترى تو اى کریم پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا مَلِکُ تَعالَیْتَ یا مالِکُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اىپادشاه برترى تو اى مالک پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا قُدُّوسُ تَعالَیْتَ یا سَلامُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اى مبرا از هرعیب برترى تو اى سلامت بخش پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا مُؤْمِنُ تَعالَیْتَ یا مُهَیْمِنُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اى امان بخش برترآمدىاى نگهبان پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا عَزیزُ تَعالَیْتَ یا جَبّارُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اى نیرومند برتر آمدىاى با جبروت و عظمت پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا مُتَکَبِّرُ تَعالَیْتَ یا مُتَجَبِّرُ َجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اى داراى بزرگى وکبریاء برتر آمدى اى صاحب جلال و شوکتپناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا خالِقُ تَعالَیْتَ یا بارِئُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اى آفریننده برتر آمدى اى پدید آرندهپناه ده ما را از آتش اى پناه

سُبْحانَکَ یا مُصَوِّرُ تَعالَیْتَ یا مُقَدِّرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

ده منزهى اى صورت ده برتر آمدى اى اندازه گیر کارها پناه ده مارا ازآتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا هادى تَعالَیْتَ یا باقى اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اى راهنما برتر آمدى اى باقى پناه ده ما را از آتشاى پناه ده

سُبْحانَکَ یا وَهّابُ تَعالَیْتَ یا تَوّابُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اى بخشنده برتر آمدى اى توبه پذیر پناه ده ما را از آتش اى پناهده

سُبْحانَکَ یا فَتّاحُ تَعالَیْتَ یا مُرْتاحُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اى گشاینده برتر آمدى اى آسایش بخش پناه ده ما را از آتش اى پناهده

سُبْحانَکَ یا سَیِّدِى تَعالَیْتَ یا مَوْلاىَ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى آقاى من برترى تو اى سرور من پناه ده ما را از آتش اى پناهده

سُبْحانَکَ یا قَریبُ تَعالَیْتَ یا رَقیبُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى نزدیک برترى تو اى مراقب اعمال بندگان پناه ده ما را از آتش اىپناه ده

سُبْحانَکَ یا مُبْدِئُ تَعالَیْتَ یا مُعیدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اى آغاز کن آفرینش برتر آمدى اى بازگرداننده پناه ده ما را از آتش اىپناه ده

سُبْحانَکَ یا حَمیدُ تَعالَیْتَ یا مَجیدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اى پسندیده برتر آمدى اى ستوده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا قَدیمُ تَعالَیْتَ یا عَظیمُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى دیرینه برترى تو اى با عظمت پناه ده ما را از آتش اى پناهده

سُبْحانَکَ یا غَفُورُ تَعالَیْتَ یا شَکُورُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اى آمرزنده برتر آمدى اى پاداش ده سپاسگزاران پناه ده ما را از آتش اىپناه ده

سُبْحانَکَ یا شاهِدُ تَعالَیْتَ یا شَهیدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اى شاهد برترى تو اى گواه پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا حَنّانُ تَعالَیْتَ یا مَنّانُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى بسیار مهربان برترى تو اى نعمت بخش پناه ده ما را از آتش اى پناهده

سُبْحانَکَ یا باعِثُ تَعالَیْتَ یا وارِثُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى برانگیزنده برترى تو اى ارث بر جهانیان پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا مُحْیى تَعالَیْتَ یا مُمیتُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى زنده کننده برترى تو اى میراننده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا شَفیقُ تَعالَیْتَ یا رَفیقُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اىمهربان برترى تو اى رفیق پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا اَنیسُ تَعالَیْتَ یا موُنِسُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى همدم برترىتو اى مونس پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا جَلیلُ تَعالَیْتَ یا جَمیلُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى شوکتمند برترى تو اىداراى جمال و زیبایى پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا خَبیرُ تَعالَیْتَ یا بَصیرُ ِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى آگاه برترى تو اىبیناى به کارها پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا حَفِىُّ تَعالَیْتَ یا مَلِىُّ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى مهربان برترى تو اى بىنیاز مطلق پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا مَعْبُودُ تَعالَیْتَ یا مَوْجُودُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اى معبود حقیقى برتر آمدى اى موجود بالذات پناه ده مارا از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا غَفّارُ تَعالَیْتَ یا قَهّارُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى اى آمرزش پیشه برترى تو اى داراى قهر و سطوت پناه ده ما را ازآتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا مَذْکُورُ تَعالَیْتَ یا مَشْکُورُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى یاد شونده برترى تو اى سپاس دارنده پناه ده ما را از آتش اى پناهده

سُبْحانَکَ یا جَوادُ تَعالَیْتَ یا مَعاذُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى بخشنده برترى تو اى پناهگاه پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا جَمالُ تَعالَیْتَ یا جَلالُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهىتو اى اصل هر زیبایى برترى تو اى بخشنده هر بزرگوارى پناه ده ما را از آتش

سُبْحانَکَ یا سابِقُ تَعالَیْتَ یا رازِقُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

اىپناه ده منزهى تو اى سبقت گیرنده برترى تو اى روزى دهنده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا صادِقُ تَعالَیْتَ یا فالِقُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى راستگفتار برترى تو اى شکافنده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا سَمیعُ تَعالَیْتَ یا سَریعُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى شنوا برترىتو اى شتابنده در اجابت پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا رَفیعُ تَعالَیْتَ یا بدیعُ َجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى بلندمرتبه برترى تو اى آفریننده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده

سُبْحانَکَ یا فَعّالُ تَعالَیْتَ یا مُتَعالُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ یا مُجیرُ

منزهى تو اى کننده آنچه بخواهى برترى تو اىوالامرتبه پناه ده ما را از آتش








ارسال شده در توسط محب مهدی




تو انسان را پاک آفریدی
و او را بر آفریدگانت برتری بخشیدی
راهش نمودی و از گناه بازَش داشتی
هدایتش کردی و بذر محبت خویش در نهادش کاشتی
دنیا اما چه فریبا!
و پدیده‌هایش چه نامانا!

اگر کامیاب شوم و خود را از ناپاکی‌ها دور دارم
و اگر توفیق یابم و خویشتن را به نبرد با پلیدی‌ها بگمارم
به سرشت خویش نزدیک شده‌ام
و در شمار انسان‌های نیک درآمده‌ام

آفریدگارا !
ای که مرا پاک خواسته‌ای !
امروز تو خود گونه‌گونه پلیدی از من بزدای
و مرا هماره پاک، پاک و پاکیزه فرمای

گردونه‌ی بازیِ روزگار است و هزار رنگ و هزار گردِش
چرخه‌ی پرپیچ‌وتاب زندگی است و هزار شکل و هزار چرخِش
آن که از تو نگسست
و دل به تو بست
و بر زورق پرامید تو نشست
از این گرداب هولناک برست
و آن که بند خویش از تو برید
و کبوتروار این سو و آن سو پرید
هرگز به ساحل امن و آسایش نرسید

اگر حال و روز مرا تماشا کنی
و مرا بر دگرگونی‌های روزگار شکیبا کنی
آبرویم را نبرده‌ا‌ی
و خواسته‌ی امروزم برآورده‌ای

من از رسم عارفان آموخته‌ام که از غیر تو بپرهیزم
و تنها و تنها به ریسمان محکم و استوار تو درآویزم
من از نیک‌مردان فرا گرفته‌ام که در زندگی خویش به‌گزین باشم
و پیوسته با بهترین مردمان همنشین
من از بزرگان درس‌آموز شده‌ام که از خواسته‌های خود نکاهم

و این همه را از خدای بزرگ خویش خواهم
امروز خواهش از من و دهش از تو
زاری و لابه از من و نوازش از تو
درد از من و درمان از تو
ناله از من و احسان از تو
بر منِ بی‌مَنَت منّت نه
و مرا به پارسایی و خویش‌بانی
و همنشینی با نیکان توفیق ده

دیدگانِ بی‌نورِ بینوایان که تماشا نتواند
تنها در برابر مددهای بی‌دریغ تو درخشندگی یابد
و چشمان بی‌سوی مسکینان
تنها تا به برق نگاه پرمهر تو افتد، خوش بتابد
یاری تو دستگیر ما
و دست بی‌مثال تو یاور بی‌نظیرمان



ارسال شده در توسط محب مهدی



کتاب رمضان، دستاورد نقره‏ای روح انسان است.
در پرتو تلاش و مجاهدت‏های نفس، سپیده‏باران می‏شویم
از سحرهای «ابوحمزه» از شب‏های «افتتاح».

رمضان، یعنی دریایی در کنار ما،
تا دل‏های غبارآلود را در آن شست‏وشو دهیم.

رمضان، یعنی باغستانی از عطرهای خدا.

با حلول رمضان، شیرینی سحرهای مناجات، رنگ می‏گیرد
و محبت و قرب، در دل‏های خشکیده بشر جوانه می‏زند.
باید برای دقیقه‏های سبز این ماه، نوروزی‏ترین تبریک‏ها را فرستاد.

در سرزمین اردیبهشتی رمضان، هر چه هست،
خرمی و نشاط است؛ اگر حکمت‏ها را دریابیم.
اگر بهره‏های معنوی امساک را بدانیم،
چشم‏های ما تا رمضان دیگر، زیبا می‏بینند
و دهان‏های ما، کلمات خشک دنیا را به کار نمی‏برند.

رمضان یعنی گشوده شدن درب‏های رو به قرآن،
تشنگی برای دریافت حقایق آسمانی.
گمنام‏ترین لذت‏ها در متن این کشف عرفانی جا دارند.

رمضان که می‏آید، دل‏ها چون بلبلانِ مست،
شیفته گلزار انس می‏شوند.
رمضان که می‏آید، خلوتکده ‏های آبی شب،
دریاترین غزل‏ها را می‏سرایند.

دست‏ها بوی خوش مفاتیح می‏دهند و تسبیح.
آسمان، چقدر بر این یاس‏های نیایش غبطه می‏خورد.
رمضان، فرصتی است تا دل با گل صمیمی ‏تر باشد.


 






ارسال شده در توسط محب مهدی
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >