رمضان یعنی تبلور
«وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»
در کالبد خاکی انسان!یعنی حلاوت وصلی دوباره
با روح پاک عاشقی و شیدایی؛
یعنی گستردن دل در لحظات سبز مناجات
به روی احساسات لطیف....رمضان یعنی گشودن سجاده بندگی
در خراب آباد فراق و هجران
و یافتن ندای ملکوتی
«اُدْعُونِی اَسْتَجِبْ لَکُمْ»رمضان یعنی پس از دویدن
در سراب ها و یافتن تباهی ها؛
رسیدن به حلقه مفقود شده از مدار مهربانی
و یافتن انعکاس ندای مستجاب شد?
از جانب حضرت حق به سوی ما!الهی... یا اَسْمَع السامِعین...
استجب دعائی....
ویژه نامه روز یازدهم ماه رمضان در سایت ایه های انتظار
معارفی از جزء یازدهم قرآن کریم
1 یا دو امتحان اصلی در سال
انفاق، غرامت نیست موجب قربت و نزدیکی به خداست
وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن یَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ مَغْرَمًا ...(98) وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ وَ یَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللَّهِ وَ صَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنهََّا قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فیِ رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(99)
ابتدا به گروهی از عربهای بادیهنشین اشاره میکند که بر اثر نفاق یا ضعف ایمان هنگامی که چیزی را در راه خدا انفاق کنند، آن را ضرر و زیان و غرامت محسوب میکنند؛ نه یک موفقیت و پیروزی و یا یک تجارت پر سود.
سپس به گروه دوم یعنی مؤمنان با اخلاص بادیهنشین اشاره کرده میگوید: گروهی از این عربهای بادیهنشین کسانی هستند که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند؛ به همین دلیل هیچگاه انفاق در راه خدا را غرامت و زیان نمیدانند، بلکه با توجه به پاداشهای وسیع الهی در این جهان و سرای دیگر، این کار را وسیله نزدیکی به خدا و مایه توجه و دعای پیامبر صلی الله علیه و آله که افتخار و برکت بزرگی است میدانند.
آنگاه خداوند این طرز فکر را با تاکید فراوان تصدیق میکند و میفرماید: آگاه باشید که این انفاقها به طور قطع مایه تقرب آنها به پیشگاه خداوند است بر این اساس به زودی خدا آنان را داخل رحمت ویژه خود کرده و اگر لغزشهایی هم از آنان سرزده باشد به خاطر ایمان و اعمال پاکشان آنها را میبخشد؛ زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.(1)
با پرداخت واجبات مالی جان خود را پاک و نورانی کنید.
خُذْ مِنْ أَمْوَالهِِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِم بهَِا وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَوتَکَ سَکَنٌ لهَُّمْ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(103- توبه)
این آیه که در مورد پرداخت زکات مال است(2) به پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان ولی امر مسلمین دستور میدهد تا زکات اموال مسلمانان را گرفته و بعد از دریافت برای آنها دعا کند.این آیه در ماه رمضان سال دوّم هجری در مدینه نازل شد و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود ندا دهند که خداوند، زکات را نیز همچون نماز واجب ساخت. پس از یک سال نیز فرمان داد که مسلمانان زکاتشان را بپردازند.(3)
پرداخت وجوهات شرعی مانند زکات و خمس و به طور کلی، انجام وظایف دینی، عامل پاکی روح و موجب رشد فضایل اخلاقی در فرد و جامعه خواهد بود.
مفسرین در فاعل « تُطَهِّرُهُمْ » اختلاف دارند که پاک کننده کیست یا چیست؟ خلاصه نظر آیت الله جوادی آملی این است که: « تُطَهِّرُهُمْ» جمله وصفیه است برای صدقه؛ یعنی صدقهای که پاک میکند آنها را و این اختصاصی به زکات واجب ندارد بلکه تمام عبادات اینگونه اند که باعث تطهیر و تزکیه فاعل آن میشوند.(4)
بر این اساس، پرداخت وجوهات شرعی مانند زکات و خمس و به طور کلی، انجام وظایف دینی، عامل پاکی روح و موجب رشد فضایل اخلاقی در فرد و جامعه خواهد بود.
چیزی از دید خدا و رسولش و نیز شاهدان اعمال، مخفی نیست.
وَ قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیرََی اللَّهُ عَمَلَکمُْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَترَُدُّونَ إِلیَ عَالِمِ الْغَیْبِ وَ الشهََّادَةِ فَیُنَبِّئُکمُ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ(105- توبه)
از اهداف تربیتی این آیه وادار کردن مردم به مراقبت در کارهایشان است و نیز فراموش نکنند که برای اعمال نیک و بدشان حقایقی وجود دارد که به هیچ وجه پنهان نمیماند و برای تک تک افراد بشر مراقبهایی هست که از اعمال ایشان اطلاع یافته و حقیقت آن را میبینند.
معنای آیه این است: ای رسول ما! بگو هر کاری میخواهید، بکنید؛ چه خوب، چه بد؛ اما بدانید که به تحقیق خدای سبحان و نیز رسول او و مؤمنینی که شاهدان اعمالند حقیقت عمل شما را میبینند و آن وقت که به عالم غیب و شهود بازگشتید، حقیقت عمل شما را به شما نشان میدهد. به عبارت دیگر آنچه را که انسان پس از مرگ و در قیامت از حقیقت اعمال خود مشاهده میکند همان در دنیا مشهود خدا و رسول و مؤمنین شاهد اعمال است.(5)
از اهداف تربیتی این آیه وادار کردن مردم به مراقبت در کارهایشان است و نیز فراموش نکنند که برای اعمال نیک و بدشان حقایقی وجود دارد که به هیچ وجه پنهان نمیماند و برای تک تک افراد بشر مراقبهایی هست که از اعمال ایشان اطلاع یافته و حقیقت آن را میبینند.
چند نکته:
«سین» در «فَسَیرََی» به معنای آینده نزدیک نیست و برای تحقیق و تاکید است زیرا در مورد دیدن حقیقت فعل آن هم از سوی خدا متعال معنا ندارد که آن را موکول به آینده کنیم.
مراد از دیدن عمل دیدن حقیقت و باطن آن است زیرا دیدن ظاهر عمل برای همه مقدور است و معنا ندارد آن را منحصر در عده خاصی دانست.
این دیدن هم مربوط به همین دنیاست زیرا دیدن در آن دنیا ضمن آنکه در پایان آیه و بعد از این مرحله مطرح است برای همگان ممکن خواهد بود.(6)
بنا بر روایات رسیده از اهل بیت علیهم السلام منظور از مؤمنینی که در این دنیا شاهد حقایق اعمالند امامان معصوم علیهم السلام است.(7)
مقصود از تفقه در دین فهمیدن همه معارف دینی از اصول و فروع آن است، نه خصوص احکام عملی، که در اصطلاح به آن فقه گفته میشود. زیرا با گفتن مسائل شرعی انذار صورت نمیگیرد و نیاز به بیان اصول عقاید هم دارد.
واجب است که عدهای بروند و درس دین بخوانند و برگردند.
وَ مَا کاَنَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَافَّةً فَلَوْ لَا نَفَرَ مِن کلُِّ فِرْقَةٍ مِّنهُْمْ طَائفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فیِ الدِّینِ وَ لِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیهِْمْ لَعَلَّهُمْ یحَْذَرُونَ(122- توبه)
معنای آیه این است: برای مؤمنین سایر شهرستانهای غیر مدینه جایز نیست که همگی به جهاد بروند؛ چرا از هر شهری یک عده به سوی مدینه الرسول کوچ نمیکنند تا در آنجا احکام دین را یاد گرفته و عمل کنند و در مراجعت به دیارشان ، هم وطنان خود را با نشر معارف دین از آثار مخالفت با اصول و فروع دین، آگاه کنند تا شاید بترسند و به تقوا بگرایند؟
از اینجا معلوم میشود که:
1-مقصود از تفقه در دین فهمیدن همه معارف دینی از اصول و فروع آن است، نه خصوص احکام عملی، که در اصطلاح به آن فقه گفته میشود. زیرا با گفتن مسائل شرعی انذار صورت نمیگیرد و نیاز به بیان اصول عقاید هم دارد.
2-وظیفه هجرت برای جهاد، از کسانی که لازم است بروند و علوم دینی را بیاموزند برداشته شده است.(8)
مفسران در بیان منظور از این آزمایش سالانه که یک یا دو برگزار میشود اظهار نظرهایی کردهاند: بعضی آن را بیماریها و بعضی گرسنگی و شدائد دیگر و برخی مشاهده آثار عظمت اسلام و حقانیت پیامبر ص را در میدانهای جهاد که منافقان به حکم اجبار محیط در آن شرکت داشتند و بعضی پرده بر داشتن از اسرار آنها، میدانند
یک یا دو امتحان اصلی که هر سال از ما میگیرند.
أَ وَ لَا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فیِ کُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَینِْ ثمَُّ لَا یَتُوبُونَ وَ لَا هُمْ یَذَّکَّرُونَ(126- توبه)
معنا آیه چنین است: چرا ایشان تفکر نمیکنند و عبرت نمیگیرند، با اینکه میبینند در هر سال، یک یا دو بار مورد امتحان قرار میگیرند و در همه نوبتها از امتحان مردود گشته و نمیتوانند از امتحان خدایی سربلند بیرون آیند و توبه نمیکنند و متذکر نمیشوند که اگر در این باره فکر میکردند قطعاً بیدار میشدند و وظیفه واجب و حیاتی خود را تشخیص میدادند.(9)
مفسران در بیان منظور از این آزمایش سالانه که یک یا دو بار برگزار میشود اظهار نظرهایی کردهاند: بعضی آن را بیماریها و بعضی گرسنگی و شدائد دیگر و برخی مشاهده آثار عظمت اسلام و حقانیت پیامبر (صلی الله علیه و آله( را در میدانهای جهاد که منافقان به حکم اجبار محیط در آن شرکت داشتند و بعضی پرده بر داشتن از اسرار آنها، میدانند(10)
اما منظور هر چه باشد یک چیز مسلم و یقینی است و آن این است که هر انسان جدای از آزمونهای روزانه که مرتب برگزار میشود در یک یا دو آزمون نیز شرکت میکند که به صورت سالانه از شخص او گرفته میشود. با یک مقایسه ساده میتوان به اهمیت، ارزش و تأثیرگذاری امتحانات سالانه در سرنوشت آدمی نسبت به آزمونهای روزانه پی برد.
به فرموده حضرت آیت جوادی آملی هر کس هر کاری که میکند در محدوده خانه جان خود میکند. اگر گناه میکند درون این خانه چاهی کنده و آن را پُر از فاضلاب و نجاسات متعفن میکند و اگر عمل صالح انجام میدهد در حیاط این خانه باغچهای پُر از گلهای عطرآگین کاشته و پرورش میدهد. اما برای دیگرانی که از پشت دیوار این خانه عبور میکنند در نهایت دو تأثیر و حالت وجود دارد؛ یا بینی خود را گرفته و با قدری اذیت به سرعت عبور میکنند و یا لذتی برده و صاحب گلها را دعا میکنند. خدا به کسی ظلم نمیکند؛ اگر ظلمی هست ساخته و پرداخته خود ماست.
هر چه کنی به خود کنی
یَأَیهَُّا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلیَ أَنفُسِکُم (23- یونس علیهالسلام)
شاید تصور کسانی که بیباکانه در کوی و برزن شعار اسلامی را به عمد زیر پا میگذارند این باشد که با این کار میتوان ضرر و آسیبی به اسلام و جامعه اسلامی وارد کرد. قرآن کریم در این آیه خط بطلان بر چنین پنداری کشیده و تمام ضررهای آن کار را متوجه خود آن گناهگار میداند و میفرماید: ای مردم بدانید هر گونه ظلم و ستمی که مرتکب شوید و هر انحرافی که از حق پیدا کنید ضرر و زیانش دامنگیر خود شماست.
به فرموده حضرت آیت جوادی آملی هر کس هر کاری که میکند در محدوده خانه جان خود میکند. اگر گناه میکند درون این خانه چاهی کنده و آن را پُر از فاضلاب و نجاسات متعفن میکند و اگر عمل صالح انجام میدهد در حیاط این خانه باغچهای پُر از گلهای عطرآگین کاشته و پرورش میدهد. اما برای دیگرانی که از پشت دیوار این خانه عبور میکنند در نهایت دو تأثیر و حالت وجود دارد؛ یا بینی خود را گرفته و با قدری اذیت به سرعت عبور میکنند و یا لذتی برده و صاحب گلها را دعا میکنند.
خدا به کسی ظلم نمیکند؛ اگر ظلمی هست ساخته و پرداخته خود ماست ؛ إِنَّ اللَّهَ لَا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیًْا وَ لکنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ(44- یونس علیهالسلام)
آیه بیانگر یکی از مهمترین قوانین الهی است که با آن میتوان سوالات فراوانی را مورد خداوند متعال پاسخ داد. بنابر این آیهاگر کاری مستند به خداوند متعال بود پس قطعاً مبرا از هر گونه ظلم و ستم است و اگر کاری در آن شائبه ستمگری بود بی شک چهره ظالمانه آن ربطی به خدا ندارد و این ناشی از خود بشر است. والدینی که دستورات شرع و توصیههای پزشکی را رعایت نمیکنند به ناچار میبایست رنج یک عمر فرزند معلول را تحمل کنند و انسانهایی که با بی تقوایی عذاب را خدا را به سوی خد سرازیر میکنند و آنان که با گناه به روح پاک الهی خود ستم میکنند و مانع کمال و سعادت او مس شوند همه و همه مقصرانی هستند که باید خود را سرزنش کنند و ظلم خود کرده را به دیگری نسبت ندهند.
نجات مؤمنین، وعده حتمی خداست
ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنَا وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ کَذَالِکَ حَقًّا عَلَیْنَا نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ(103- یونس علیهالسلام)
این آیه، وعده امید بخش خداوند متعال به مؤمنین است که اگر به واقع مؤمن بودند یعنی در عقیده به اصول دین باور داشتند و در عمل به قدر توان به دستورات دین عامل بودند؛ خداوند آنها را در زمانی که قرار شده عذابی نازل شود و کافران را نابود کند از خطر حفظ کرده و نجات میدهد.
بنا بر این اصل در قانون خدا هیچگاه تر و خشک با هم نمیسوزند و عذاب تنها دامنگیر کافران و تبهکاران میشود(11)
ویژه نامه روز یازدهم ماه رمضان در سایت ایه های انتظار
هرروز یک حدیث ناب
قال الامام علی بن موسی الرضاعلیه السلام :
انما امروا بالصوم لکى یعرفوا الم الجوع
و العطش فیستدلوا على فقر الاخر.
امام رضا علیه السلام می فرمایند:
مردم به انجام روزه امر شده اند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند
و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند
وسائل الشیعه، ج 4 ص 4 ح 5 علل الشرایع، ص10
ویژه نامه روز یازدهم ماه رمضان در سایت ایه های انتظار
*?* لحظات ناب مناجات *?*
? ویژه نامه روز یازدهم ماه مبارک رمضان ?
تلاوت ترتیل جزء یازدهم قرآن کریم
برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید
ویژه نامه روز یازدهم ماه رمضان در سایت ایه های انتظار
صبح دلدادگیام را با آهنگ دل نواز
"الّلهم اِنی اَسئَلُک مِن بَهائِک
4مأمن من تو هستی ای خدای دیدگانم و من،
زیر چتر پروردگاریت، از باران غم، که در این زندان،
بر سر و رویم میبارد ایمن شوم . من، روزهدار عاشقیام.
تشنهی دیدار توأم. نگاهم کن تا سیراب شوم. نگاهم را پذیرا باش
که هر چه سفیر تو، قرآن را مینگرم سیر نمیشوم.
عطر آش نذری همسایه و صدای ربّنای استاد،
تمنای دلم را آشکارتر ساخته است
تا من عاشقانهتر به ختم شمیم عاشقیام بپردازم
و آل عمراندلم را در عدد سی فریاد کنم.
"ربّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ اِذ هَدَیتَنا
و هَب لَنا مِن لَدُنکَ رَحمَة اِنَّکَ انتَ الوهّاب5
ای خدای آسمانیِ دلِ خاکیام
"رُدَّ کُلَّ غَریب
منی که دَم عاشقیات،
گِل وجودم را بیدار ساخت، با نسیم نوازشت دوباره بیدارم ساز؛
ای کسی که
"عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیر"ی .
بار الها، ببخشا که من ِ خاکی، آلودهی دنیا گشتهام.
ای خدای شَهر ِ رمضان که
"اَنزَلتَ فیه" کتاب جاویدان را،
"اِغفرلی تِلکَ الُذنوب العِظام"
کسی جز معبود دلم نمیبخشاید
"یا علّام" .
فرشتگان بارگاهت در این قدر آسمانی،
زمین را به قدر آوردهاند تا قدر دلتنگیام را
به مهدیات بگویند و مهدی بداند که من، من ِ منتظِر،
از انتظار خسته نمیشوم تا بیاید ...
العَجَل العَجَل العَجَلَ7
و من ضجّه میزنم "یا مُفیَّ العَهد8
من ِ بارانی با آمدنش عافیت مییابم، بگو بیاید.
"اِنّا اَنزَلناه ُ فی لَیلَة القدر"
قرآن در حضور ستارگان آسمانی میدرخشد و من،
دلم برای حضور مهدی میتپد.
ویژه نامه روز دهم ماه رمضان در سایت آیه های انتظار
ویژه نامه روز دهم ماه رمضان در سایت آیه های انتظار
ویژه نامه روز دهم ماه رمضان در سایت آیه های انتظار
معارفی از جزء دهم قرآن کریم
آیهای که خمس را واجب کرد
وَ اعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شیَْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبیَ وَ الْیَتَامَی وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیل (41- انفال)
اولین آیه جزء دهم آیهای است که وجوب پرداخت خمس را اینگونه اعلام میکند: بدانید هر غنیمتی که نصیب شما میشود یک پنجم آن، از آن خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و ذی القربی (امامان اهل بیت علیهم السلام) و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از خاندان پیامبر خدا پیامبر صلی الله علیه و آله) میباشد.
اینکه مفسران شیعه ذی القربی را منحصر در امامان معصوم علیهم السلام و سه گروه آخر را مختص بنی هاشم و سادات میدانند بر اساس روایات معتبری است که اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده است.(1) چرا که بر اساس حدیث ثقلین که منبع اسلام را قرآن و اهل بیت علیهم السلام معرفی میکند؛ اسلام منحصر در قرآن نیست بلکه حکم و سخنی را میتوان به اسلام استناد داد که برآیند قرآن و عترت باشد.
لازم به ذکر است که اهل سنت برخلاف ظاهر آیه(2) که غنیمت را به صورت مطلق آورده است، خمس را مختص به غنائم جنگی میدانند که برای اطلاع بیشتر از این بحث میتوان به بحثهای مطرح شده ذیل این آیه و نیز کتابهای فقهی مراجعه کرد.
سرنوشت انسان به دست و اختیار خودش رقم میخورد
أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیرًِّا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلیَ قَوْمٍ حَتیَ یُغَیرُِّواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(53- انفال)
نعمتی را که خداوند به جامعه و ملتی عطا میکند کم یا نابود نمیکند مگر آنکه خود قدرش ندانند و آن را از دست بدهند.
به تعبیر دیگر فیض خدا بیکران و همگانی است ولی به تناسب شایستگیها و لیاقتها به مردم میرسد. در ابتدا خدا نعمتهای مادی و معنوی خویش را به تمام ملتها عطا میکند؛ چنانچه آنها نعمتهای الهی را وسیلهای برای تکامل خویش ساختند و از آن در مسیر حق مدد گرفتند و شکر آن را که همان استفاده صحیح است بجا آوردند؛ نعمتش را پایدار بلکه افزون میسازد؛ اما هنگامی که این مواهب وسیلهای برای طغیان و سرکشی و ظلم و تبعیض و ناسپاسی و غرور و آلودگی گردد در این هنگام نعمتها را میگیرد و یا آن را تبدیل به بلا و مصیبت میکند؛ بنابراین دگرگونی نعمتها همواره از ناحیه ماست و گرنه مواهب الهی از بین رفتنی نیستند.(3)
در برابر کسانی که به هیچ قراردادی پایبند نیستند محکم بایستید
وَ إِن نَّکَثُواْ أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُواْ فیِ دِینِکُمْ فَقَاتِلُواْ أَئمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ(12- توبه)
زندگی مسلمت آمیز در کنار تمام انسانها از قوانین بینالمللی قرآن است(4) اما اگر عدهای که معمولاً سران یک کشور و ملتند به هیچ یک از قراردادهایی که با حکومت اسلامی بستهاند پایبند نبودند آنگاه قرآن که مدافع عزت و شرف انسانهای با خداست دستور مقابله جدی با آنها را میدهد.
دستور اول: تا زمانی که آنها به قراردادهایی که با شما بستهاند پایبند بودند شما هم پایبند باشید؛ « فَمَا اسْتَقَمُواْ لَکُمْ فَاسْتَقِیمُواْ لهَُمْ»(5)
دستور دوم: اگر آنها هم چنان به پیمان شکنی خود ادامه دادند و عهد خود را زیر پا گذاشتند و آئین شما را مورد مذمت قرار داده و به تبلیغات سوء خود ادامه دادند؛ شما با رهبران این گروه کافر پیکار کنید؛ زیرا آنها ارزشی برای قرارداد قائل نیستند. تا شاید به این شدت عملی که شما به خرج میدهید از کار خود پشیمان شوند و دست بردارند.
کاری که خدا با سرمایه داران بی درد خواهد کرد
الَّذِینَ یَکْنزُِونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا یُنفِقُونهََا فیِ سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ(34) یَوْمَ یحُْمَی عَلَیْهَا فیِ نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَی بِهَا جِبَاهُهُمْ وَ جُنُوبهُُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هَذَا مَا کَنزَْتُمْ لِأَنفُسِکمُْ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمْ تَکْنزُِونَ(35- توبه)
کسانی که زر اندوزی میکنند و از انفاق اموال خود به نیازمندان واقعی امتناع میورزند در این آیات به عذابی سخت تهدید شدهاند. عذابی که در آن این سکههل را در آتش سوزان دوزخ، داغ و گداخته میکنند و پیشانی و پهلو و پشتشان را با آن داغ خواهند کرد و در همین حال فرشتگان عذاب به آنها میگویند: این همان چیزی است که برای خود جمع کردید و به صورت اندوخته در آوردید و آن را در راه خدا به محرومان انفاق نکردید اکنون بچشید آنچه را برای خود اندوختید و عواقب شوم آن را دریابید.
اما چرا از میان تمام اعضاء بدن تنها پیشانی و پشت و پهلو را میسوزانند برای این است که آنها با این سه عضو در مقابل محرومان عکسالعمل نشان میدادند: گاهی صورت را در هم میکشیدند و زمانی به علامت بی اعتنایی از روبرو شدن با آنها خود داری میکردند و منحرف میشدند و گاهی به آنان پشت مینمودند؛ لذا این سه نقطه از بدن آنها را با اندوختههایشان داغ میکنند.(6)
آیهای که مصرف زکات را بیان میکند
إِنَّمَا الصَّدَقَتُ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاکِینِ وَ الْعَمِلِینَ عَلَیهَْا وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبهُُمْ وَ فیِ الرِّقَابِ وَ الْغَرِمِینَ وَ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِّنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ(60- توبه)
این آیه همان آیهای است که فقها بعد اثبات اصل وجوب زکات(7) با استناد به آن موارد وجوب پرداخت صدقات واجب (زکات مال و زکات فطر) را بیان میکنند.
آیه فوق به روشنی مصارف واقعی زکات را در هشت مصرف خلاصه میکند:
1. فقرا 2. مساکین 3. جمعآوری کنندگان زکات 4. کسانی که انگیزه معنوی نیرومندی برای پیشبرد اهداف اسلامی ندارند و با تشویق مالی میتوان محبت آنان را جلب نمود. 5. آزاد ساختن بردگان 6. اداء دین بدهکاران و آنها که بدون جرم و تقصیر زیر بار بدهکاری مانده و از ادای آن عاجز شدهاند 7. در راه خدا که منظور از آن تمام راههایی است که به گسترش و تقویت آئین الهی منتهی شود؛ اعم از مسأله جهاد و تبلیغ و مانند آن 8. مسافرانی که بر اثر علتی در راه ماندهاند و پول یا وسیله کافی برای رسیدن به مقصد را ندارند. (8)
بالاتر از بهشت
وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تجَْرِی مِن تحَْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَ مَسَاکِنَ طَیِّبَةً فیِ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَکْبرَُ ذَالِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(72- توبه)
در این آیه پس از آنکه خداوند متعال مؤمنین را به بهشت و نعمتهای فوقالعاده آن وعده میدهد اشارهای هم به پاداشی فراتر از بهشت میکند و آن را فوز عظیم میخواند.
علامه طباطبایی با استفاده از سیاق آیه، جمله « وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ » را اینگونه معنا میکند: خشنودی خدا از ایشان از همه این حرفها بزرگتر و ارزندهتر است.(9)
هیچکس نمیتواند آن لذت معنوی و احساس روحانی را که به خاطر توجه رضایت و خشنودی خدا به یک انسان دست میدهد را توصیف کند و به گفته بعضی از مفسران حتی گوشهای از این لذت روحانی از تمام بهشت و نعمتهای گوناگون و بیپایانش، برتر و بالاتر است؛ البته ما هیچ یک از نعمتهای جهان دیگر را نمیتوانیم در این قفس دنیا و زندگانی محدودش، در فکر خود ترسیم کنیم، تا چه رسد به این نعمت بزرگ روحانی و معنوی.(10)
وقتی که دعای پیامبر صلی الله علیه و آ له هم اثر ندارد
اسْتَغْفِرْ لهَُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لهَُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لهَُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَن یَغْفِرَ اللَّهُ لهَُمْ ذَالِکَ بِأَنهَُّمْ کَفَرُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لَا یهَْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ(80- توبه)
بر اساس این آیه کسانی که منکر خدا ورسولش شدند و نسبت به احکام دین کفر ورزیدند؛ چه به صورت کفر علنی و چه به صورت نفاق و کفر پنهانی فاسقند و چون خدا فاسقان را هدایت نمیکند پس مغفرت که نوعی هدایت به بهشت است به هیچ عنوان شامل حال اینها نمیشود حتی اگر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بارها و بارها برای آنها طلب مغفرت کند باز هم تأثیری به حال آنها نخواهد داشت.(11)
در چهار آیه بعد پیامبرش را نهی میکند از اینکه بر منافقی نماز میت بخواند یا کنار قبرش ایستاده و برای او طلب آمرزش نماید. و این هم باز برای همان دلیل است که در این آیه هم آمده است که چون اینها فاسقند و فیض هدایت به هیچ عنوان شامل حال آنها نمیشود. در حقیقت این نهیها، منع از کاری لغو و بی نتیجه است.(12)
بعضی داشتنها برای عذاب است
وَ لَا تُعْجِبْکَ أَمْوَالهُُمْ وَ أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ أَن یُعَذِّبهَُم بهَِا فیِ الدُّنْیَا وَ تَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَ هُمْ کَافِرُونَ(85- توبه)
یک تصور فراگیر و همیشگی و البته نادرست وجود دارد که چنین میپندارد: هر کس که بیش از دیگران دارد مورد عنایت ویژه پروردگارست به خصوص اگر ثروت و برو و بیای او خیره کننده باشد.
قرآن کریم در آیاتی مانند این آیه پندار فوق را هدف قرار داده و با خبر دادن از پشت پرده ماجرا از چنین تعجب کردنها و شاید هم حسرت خوردنها نهی میکند.
قرآن میفرماید: اموال و فرزندانشان هیچگاه نباید مایه اعجاب تو شود؛ چرا که به عکس آنچه مردم ظاهر بین خیال میکنند، این اموال و فرزندان نه تنها باعث خوشوقتی آنها نیست، بلکه خداوند میخواهد آنان را به وسیله اینها در دنیا مجازات کند، و با حال کفر جان بدهند.(13)