تلاوت ترتیل جزء پنجم قرن کریم
برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید
یا رب اگر ز کردهی ما پرده وا کنی
ما را به خجلت ابدی مبتلا کنی
ابلیس وار جامهی طغیان به بر کند
گر یک نفس به خویش کسی را رها کنی
هر کس به جان خویش جفا بیشتر کند
بر وی تو بیشتر ز ترحم وفا کنی
روزی دهی به مردم بیگانه صد هزار
کز صد هزار یک نفری آشنا کنی
از فعل خویش عارف و عامی کنند شرم
روزی که دستگاه عدالت به پا کنی
کس را مجال چون و چرا در بر تو نیست
با بندگان هر آن چه نمایی به جا کنی
گر گبر رو کند به برت بهر التجا
هر دم ز مهر حاجت او را روا کنی
هر کس به هر لباس که با عجز و التماس
در حضرت تو رو کند او را رضا کنی
چندین هزار مجرم و عاصی و رو سیاه
در یک نفس ز آتش دوزخ رها کنی
غیر از تو نیست راه پناهی برای خلق
باید تو روی لطف به احوال ما کنی
جز تو طبیب نیست امید است هر دو کون
این دردهای بی حد ما را دوا کنی
یارب تو قبلهگاه امیدی و چون کنم؟
گر دست ما ز دامن لطفت جدا کنی
باشد امید ما به درت آن که جمله را
از دوستان درگه آل عبا کنی
(اندر شمار ما همه را در صفشمار
از شیعیان پادشه لافتی کنی)
در روز رستخیزِ قیامت شفیع ما
سر خیل کائنات و شه انبیا کنی
شایستهی محبت لطف تو گر نهایم
رحمی به ما به خاطر شیر خدا کنی
یارب همین بس است تمنای ما که تو
هنگام مرگ، مدفن ما کربلا کنی
در آفتاب گرم قیامت مقام ما
زیر لوای احمد صاحب لوا کنی
از لطف بی حساب تو یارب بعید نیست
گر رحمتی به «صامت» بی دست و پا کنی
الهی به حرمت آن نام که تو خوانی
و به حرمت آن صفت که تو چنانی،
دریاب که می توانی.
الهی، عمر خود به باد کردم
و بر تن خود بیداد کردم؛
گفتی و فرمان نکردم،
درماندم و درمان نکردم.
الهی، اگر تو مرا خواستی
من آن خواستم که تو خواستی.
الهی، بهشت و حور چه نازم،
مرا دیده ای ده که از هر نظر بهشتی سازم.
الهی، در دل های ما جز تخم محبت مکار
و بر جان های ما جز الطاف و مرحمت خود منگار
برکشت های ما جز باران رحمت خود مبار.
به لطف، ما را دست گیر و به کرم، پای دار،
الهی حجاب ها از راه بردار
و ما را به ما مگذار
روز پنجم: بندگی
دعای روز پنجم
خدایا مرا در این روز از توبه و استغفار کنندگان قرار ده و از بندگان صالح
مطیع خود مقرر فرما و هم در این روز مرا از دوستان مقرب درگاه خود قرار ده ،
به حق لطف و رأفتت ای مهربانترین مهربانان عالم
گام اول در بندگی
امام رضا علیه السلام میفرماید: «اولین گام بندگی، شناخت
خدا و اصل شناخت او به توحید است.» (1)
جایگاه عبادت و بندگی
1 - هدف خلقت:
خداوند متعال فرمود:
«جن و انس را خلق نکردم مگر برای اینکه مرا بپرستند.»
2 - رستگاری:
حضرت علی علیه السلام:
«العبادة فوز ؛ عبادت رستگاری است.» (3)
3 - نشانه عنایت خداوند:
حضرت علی علیه السلام:
«اذا احب الله عبدا الهمه حسن العبادة; وقتی خداوند بندهای را دوست
بدارد خوب عبادت، کردن را به او میآموزد.» (4)
4 -بهترین وسیله تقرب به خدا:
حضرت علی علیه السلام:
«هیچ چیز مانند عبادت انسان را به خدا نزدیک نمیکند»(5)
شرایط عبادت
1 - فهم دین:
امام سجاد علیه السلام:
«لا عبادة الا بالتفقه; عبادت کامل نیست مگر با فهم و معرفت دینی.» (6)
2 - آگاهی:
حضرت علی علیه السلام:
«عبادتی که با آگاهی همراه نباشد، خیری در آن نیست.» (7)
3 - حضور قلب:
رسول خدا صلی الله علیه و آله:
«اعبد الله کانک تراه فان کنت لا تراه فانه یراک; خدا را آن گونه عبادت کن
که گویا او را میبینی و اگر تو او را نمیبینی او تو را میبیند.»(8)
نکات کلیدی جزء پنجم قرآن کریم
آسان خدا را سخت کردهایم
قرآن کریم مجیدیُرِیدُ اللَّهُ أَن یخَُفِّفَ عَنکُمْ وَ خُلِقَ الْانسَنُ ضَعِیفًا(28- نساء)
ازدواج یا همان نکاح شرعی راهکاری است حلال و آسان که خداوند متعال برای سامان دادن به غریزه شهوت و جنس مخالف خواهی، پیش روی انسان قرار داده است. انسان به طبع اولیه در برابر خواهشهای نفس خود ضعیف و ناتوان خلق شده تا با تربیت آن در مکتب انسان سازی قوی و قدرتمند شود.
از اسباب تربیت نفس و رام کردن نفس چموش دادن پاسخی واقعی به درخواستهای بجای اوست؛ ازدواج یکی از این موارد است که در حوزه غریزه جنسی خداوند آن را تنها پاسخ درست به درخواست آن قرار داده است و به شکلهای متعددی آن را تا حد امکان آسان گرفت تا بهانهای برای آلوده دامنی برای کسی نماند.(1)
در اسلام پس از رضایت طرفین(2)؛ فقط چند جمله کوتاه لازم است تا دو جنس مخالف به هم محرم شوند و ازدواج صورت گیرد؛ ولی ما چنان کار را بر خود سخت کردهایم که آسانی ازدواج گم شد و به یکی از دشوارترین و طاقتفرساترین اقداماتی تبدیل شد که میتوان تصور کرد.
گناهان دو نوعند: صغیره و کبیره؛ هر چند تمام گناهان چون نافرمانی خداوند عظیم اند، کبیرند و بزرگ؛ اما وقتی گناهان با هم مقایسه میشوند برخی صغیره اند و برخی دیگر کبیره. بزرگی معصیت وقتی تحقق مییابد که نهی از آن نسبت به معصیت دیگر مهمتر و شدید تر باشد
تصرف در اموال دیگران تنها از راه شرعی جایز است
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَکُونَ تجَِرَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکُمْ (29- نساء)
این آیه در واقع زیر بنای قوانین اسلامی در مسائل مربوط به معاملات و مبادلات مالی را تشکیل میدهد و به همین دلیل فقهای اسلام در تمام ابواب معاملات به آن استدلال میکنند.
آیه خطاب به افراد با ایمان میگوید: اموال یکدیگر را از طرق نابجا و غلط و باطل نخورید؛ یعنی هر گونه تصرف در مال دیگری که بدون حق و بدون یک مجوز منطقی و عقلانی بوده باشد ممنوع شناخته است(3). بر اساس این آیه تصرف در اموال دیگران تنها به واسطه یکی از مجوزات شرعی مثل بیع و اجاره و مانند آن ممکن خواهد بود و هرگونه تصرف که بدون مجوز شرعی صورت گیرد مانند قمار و شرکتهای هرمی و مانند آن، مصداق اکل به باطل بوده و از نظر شرع حرام خواهد بود.
از کبیرهها بگذر تا خدا از صغیره هایت گذر کند
إِن تجَْتَنِبُواْ کَبَائرَ مَا تُنهَْوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیَِّاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُم مُّدْخَلًا کَرِیمًا(31- نساء)
از آیه شریفه دو مطلب استفاده میشود:
اول اینکه گناهان دو نوعند: صغیره و کبیره؛ هر چند تمام گناهان چون نافرمانی خداوند عظیم اند، کبیرند و بزرگ؛ اما وقتی گناهان با هم مقایسه میشوند برخی صغیره اند و برخی دیگر کبیره. بزرگی معصیت وقتی تحقق مییابد که نهی از آن نسبت به معصیت دیگر مهمتر و شدید تر باشد.
دوم اینکه هر چند سیئات تمام گناهان را شامل میشود اما در این آیه منظور از گناهانی که خدا از آن میگذرد به دلیل مقابله، گناهان صغیره است.(4)
بنابراین این آیه با صراحت میگوید: اگر شما گناهان کبیرهای که از آن نهی شده ترک کنید؛ ما گناهان صغیره تان را میبخشیم و شما را به بهشت و مقام قرب الهی وارد میکنیم.
قرآن کریم مجید
توسل به اولیای دین در همه حال چاره ساز است
وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا(64- نساء)
در این آیه راه بازگشت را به روی گناهکاران و آنها که به نحوی از انحاء مرتکب گناهی شدند، گشوده و به یکی روشهای توبه که تضمین قبولی در آن شده اشاره میکند. که اگر گنهکار نادمی به رسول خدا ص پناهنده شده و در پیشگاه او از خداوند بخشنده طلب عفو و بخشش نماید رسول الله نیز دست به دعا برداشته و برای او درخواست آمرزش نماید خداوند خواسته او را اجابت کرده و گنهکار را میبخشد.
از اسباب تربیت نفس و رام کردن نفس چموش دادن پاسخی واقعی به درخواستهای بجای اوست؛ ازدواج یکی از این موارد است که در حوزه غریزه جنسی خداوند آن را تنها پاسخ درست به درخواست آن قرار داده است و به شکلهای متعددی آن را تا حد امکان آسان گرفت تا بهانهای برای آلوده دامنی برای کسی نماند.
دو نکته:
1. از این آیه پاسخ کوبندهای است به کسانی که توسل جستن به پیامبر صلی الله علیه و آ له و یا امام علیه السلام را یک نوع شرک میپندارند؛ زیرا این آیه به وضوح میگوید که آمدن به سراغ پیامبر صلی الله علیه و آ له و او را در پیشگاه الهی شفیع قرار دادن و وساطت و استغفار او برای گنهکاران مؤثر است و موجب پذیرش توبه و نزول رحمت الهی است.
2. همانگونه که از آیه بدست میآید و ما به آن معتقدیم؛ پیامبر صلی الله علیه وآله آمرزنده گناه نیست؛ او تنها میتواند از خدا طلب آمرزش کند. این آیه پاسخ دندان شکنی است به آنها که منکر این گونه وساطت هستند.(5)
هر نوع اظهار محبتی را پاسخ دهید!
وَ إِذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنهَْا أَوْ رُدُّوهَا (86- نساء)
هنگامی که کسی به شما تحیت گفت، پاسخ آن را به طرز بهتر بدهید و یا لا اقل به طور مساوی به او برگردانید.
«تحیت» در لغت از ماده «حیات» و به معنی دعا کردن برای حیات دیگری است خواه این دعا به صورت سلام علیک (خداوند تو را به سلامت دارد) باشد و یا حیاک اللَّه (خداوند تو را زنده بدارد) و یا مانند آن؛ ولی معمولاً از این کلمه هر نوع اظهار محبتی را که افراد به وسیله سخن، با یکدیگر میکنند شامل میشود که روشنترین مصداق آن همان سلام کردن است. ولی از برخی روایات و همچنین تفاسیر استفاده میشود که «تحیت» اظهار محبتهای عملی نیز شامل میشود.(6)با این بیان میتوان گفت که آیه شریفه یک حکم کلی و عمومی در زمینه تمام تحیتها و اظهار محبتهایی است که از طرف افراد مختلف میشود.(7)
پیامبر صلی الله علیه وآله آمرزنده گناه نیست؛ او تنها میتواند از خدا طلب آمرزش کند. این آیه پاسخ دندان شکنی است به آنها که منکر این گونه وساطت هستند .
هر جایی نمیشود ماند و به هر جایی نمیشود رفت !
إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّئهُمُ الْمَلَئکَةُ ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فیِ الْأَرْضِ قَالُواْ أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتهَُاجِرُواْ فِیهَا (97- نساء)
در این آیات به سرنوشت شوم کسانی اشاره میشود که دم از اسلام میزدند ولی برنامه مهم اسلامی یعنی هجرت را عملی نساختند در نتیجه به وادیهای خطرناکی کشیده شدند و در صفوف مشرکان جان سپردند. قرآن میگوید: کسانی که فرشتگان قبض روح، روح آنها را گرفتند در حالی که به خود ستم کرده بودند از آنها پرسیدند: شما اگر مسلمان بودید پس چرا در صف کفار قرار داشتید؟ آنها در پاسخ به عنوان عذرخواهی میگویند: ما در آن محیط تحت فشار بودیم و به همین جهت توانایی بر اجرای فرمان خدا را نداشتیم. اما این دلیل از آنان پذیرفته نمیشود و از فرشتگان خدا پاسخ میشنوند که: مگر سرزمین پروردگار وسیع و پهناور نبود که مهاجرت کنید و خود را از آن محیط آلوده و خفقان بار برهانید؟(8)
منظور از ظلم در این آیه همانگونه که آیه 28 سوره نحل تایید میکند ظلم به نفس است؛ ظلمی که در اثر اعراض از دین خدا و ترک اقامه شعائر او با قرار گرفتن و زندگی کردن در سرزمینهای شرک و در وسط کفار پدید میآید، انسان وقتی خود را در چنین وضع و موقعیتی قرار دهد قاعدتاً دیگر راهی برای آموختن معارف دین و عمل به آموزههای آن ندارد.(9)
قرآن کریم مجید
پیام این آیه دستور به هجرت از مکانهایی است که انسان به دلیل فضای حاکم، توان فراگیری و عمل به آموزههای دین را ندارد و نیز نهی از سفر و اقامت به جاهایی که همین خطر، دین انسان را تهدید میکند؛ مگر آنکه شخص واقعاً معذور باشد.(10)
هیچگاه کفار بر مؤمنین مسلط نخواهند شد
وَ لَن یجَْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلیَ المُْؤْمِنِینَ سَبِیلاً(141- نساء)
قرآن میگوید: خدا هرگز هیچ راه سلطهای به سود کافران بر ضد مؤمنان قرار نداده است. از آیه استفاده میشود که کافران نه تنها از نظر منطق بلکه از نظر نظامی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و خلاصه از هیچ نظر بر افراد با ایمان، چیره نخواهند شد و اگر پیروزی آنها را بر مسلمانان در میدانهای مختلف با چشم خود میبینیم به خاطر آن است که بسیاری از مسلمانان مؤمنان واقعی نیستند و راه و رسم ایمان و وظائف و مسئولیتها و رسالتهای خویش را به کلی فراموش کردهاند؛ نه خبری از اتحاد و اخوت اسلامی در میان آنان است و نه اینکه جهاد را به معنی واقعی کلمه انجام میدهند.
جمعی از فقها در مسائل مختلف به این آیه برای عدم تسلط کفار بر مؤمنان از نظر حقوقی و حکمی استدلال کردهاند که با توجه به عمومیتی که در آیه دیده میشود این توسعه زیاد بعید به نظر نمیرسد.(11)
پیام این آیه دستور به هجرت از مکانهایی است که انسان به دلیل فضای حاکم، توان فراگیری و عمل به آموزههای دین را ندارد و نیز نهی از سفر و اقامت به جاهایی که همین خطر، دین انسان را تهدید میکند؛ مگر آنکه شخص واقعاً معذور باشد.
شرح دعای روز پنجم در بیان آیت الله مجتهدی(ره)؛
مال حرام با استغفار پاک نمی شود
دعای روز پنجم:
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ أَوْلِیَائِکَ الْمُقَرَّبِینَ بِرَأْفَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین. (1)
خدایا مرا در این روز از توبه و استغفار کنندگان قرار ده و از بندگان صالح مطیع خود مقرر فرما و هم در این روز مرا از دوستان مقرب درگاه خود قرار ده به حق لطف و رأفتت ای مهربانترین مهربانان عالم.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ
خدایا در روز پنجم ماه رمضان من را از مستغفرین قرار بده.
استغفار شرایط دارد؛ کسی که مال حرام خورده با استغفار درست نمی شود، بلکه باید صاحبان مال را راضی کند تا استغفار او پذیرفته شود ؛ اگر بدنت از مال حرام فربه و چاق شده است باید با روزه و کم خوردن، آن گوشت های حرام را آب کنی ؛ اگر فردی قبلا شب تا به صبح در مجلس طرب و گناه به سر می برده؛ الان که می خواهد توبه کند باید شب ها عبادت کند و احیاء بگیرد تا جبران گذشته بشود. (2)
پس این که می گوییم ؛ خدایا من را از مستغفرین قرار بده به این معناست که واقعا از گذشته خویش پشیمان باشم و حقوق مردم را ادا کنم ؛ طوری نباشد که اگر گناهی کرده ام حالا که به آن گناه فکر می کنم از فکر کردن به آن گناه لذت ببرم ؟! باید توبه راستین کرد.
* استغفار زبانی هم تاثیر دارد
اگر مقید باشید هر روز به تعداد مشخصی استغفار زبانی بکنید خوب است؛ به طوری که هفتاد مرتبه استغفار کردن بعد از نماز عصر خوب است که در روایت هم وارد شده است. (3)
* خواص استغفار
الف- رهایی از غم و غصه
مَن اَکثَر الاستغفار جَعلُ الله مِن کلِ هَمٍّ فرجاً (4)
کسی که زیاد استغفار کند چهار چیز بدست می آورد؛ خدا غم و غصه را از دل و جان او بر می دارد؛ گاهی بدون هیچ دلیلی احساس غم و غصه کرده ام؛ و استغفار که می کنم؛ حالم خوب می شود شما هم این مطلب را امتحان کنید.
ب- احساس امنیت
وَ مِن کُلِ خوفٍ اَمناً
انسان از خبرهای هولناک می ترسد مثلا؛ می گویند زلزله ای در راه هست ؛ یا آمریکا می خواهد به ایران حمله کند و ... اینجا استغفار کن؛ که آن ترس و خوف را برطرف می کند و هیچ اتفاقی هم نمی افتد ؛ آمریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند. (5)
ج- نجات از تنگنا های زندگی
و مِن کُلِ ضِیقٍ مَخرَجاً
اگر در زندگی به بن بست خورده ای و مشکلاتت زیاد شده است استغفار کن؛ ازدواج کرده ای و صاحبخانه جوابت کرده؛ هرچی می گردی جا پیدا نمی کنی؟! برو استغفار کن، خدا به دل یکی می اندازد تا مشکل تو را حل کند و ... پس اگر در مشکلات و گرفتاری ها هستی و حاجتی داری استغفار کن! البته؛ شرایط استغفار را هم رعایت کن.
د- زیاد شدن روزی
وَ یَرزقُهُ مِن حیثُ لا یَحتَسِبُ (6)
اگر استغفار کنی ؛ خداوند روزی تو را از محلی که گمان نداری می فرستد ؛ مثلا شمای طلبه هم مباحثه خوب نداری اگر اهل استغفار باشی خدا یک هم بحث خوب به شما می دهد ؛ زن خوب نصیبت می شود؛ همسفر خوب پیدا می کنی و ... !
این را هم بدانیم که منظور از رزق تنها مال و ثروت دنیا نیست؛ فقط پول نیست! بلکه رزق شامل امور معنوی هم می شود، رفیق خوب رزق است؛ همسفر خوب رزق است.
وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ
خدایا من را از بندگان صالح خودت قرار بده؛ من را فرمانبردار خودت قرار بده اگر انسان اهل اطاعت خدا باشد؛ خدا هم او را دوست خواهد داشت.
وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ أَوْلِیَائِکَ الْمُقَرَّبِینَ
خدایا من را از دوستان نزدیکت قرار بده! خداوند دوستان و بندگانی دارد که مقربین درگاه الهی هستند ایشان «فِی مَقعَدِ صِدقٍ عِنَد مَلیکٍ مُقتدر» (7) هستند در مقام حضور الهی هستند ، در بهشت خاص الهی وارد شده اند، خود بهشت مراتب دارد این گروه که عاشقان الهی بوده اند و عبادت ایشان بخاطر خدا بوده مخاطب به این آیه قرآن هستند « فَادخُلی فی عِبادی وَ ادخلی جَنَتی ». (8) اگر داخل در بندگان خدا شدی آنگاه در بهشت خاص الهی هم وارد خواهی شد.
بِرَأْفَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین
خدایا این دعاهای ما را به رأفت و مهربانی خودت مستجاب کن؛ ای کسی که رحمتت از همه رحم کنند گان بیشتر است.
* در آغوش رحمت الهی قرار بگیریم
در روایت آمده است که مهربانی و رحمت صد جزو است و در وجود پدر و مادر یکی از آن صد تا قرار دارد، پس ببینید خداوند چقدر مهربان و رحیم است؛ فقط کافی است بگویی «خدا» تا در آغوش رحمت الهی جای بگیری؛ تو اگر یک قدم به سوی خدا قدم برداری خدا ، دوان دوان به سوی تو قدم بر می دارد «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ » (9)
باز آمدی به بزم باده نوشان شکیبا که دلارام عاشقان شوی.
باز آمدی که دل بری و جان بیاوری
و نسیم صبح صفا در گیسوی مهرخان بیفکنی.
چه مهربان یار و چه نیکو انیس و چه زیبا ندیم منی
ای اهل غمزه و اغماض، ای ماه بی مثال!
ندیم بدی بودم و ندیده انگاشتی و باز به سراغم آمدی!
دوباره مرا به میهمانی ملکوت می خوانی و شرم، زبان
اجابتم بسته است و بغض حسرت از گذشته ی خویش
راه رهایی از نای بی نوایی ام می کاود.
جفا کردم، از تو وفا دیدم.
دیده به رویت بستم و ابواب عفو به رویم گشودی
و عاشقانه سفیر رحمت دلدارمان شدی.
اشک انابه و لهیب دل و التهاب نگاهم ببین و ببخشای و سلام
صمیم مرا دوباره پذیر و نامه ی ضیافت از من دریغ مدار!
تو رسول نگار و عشوه ی عرش و کرشمه ی
احسان حبیب من و بشارت عنایت اویی.