10-برترین روزه
قال امیرالمومنین علیه السلام
صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن.
امام على علیه السلام فرمود:
روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.
غرر الحکم، ج 1، ص 417، ح 80
لذت اشک مناجات سحر، مشهود است
حال آشفته دل از دیده تر مشهود است
منتی نِه ز کرم، دست زمین خورده بگیر
همه جا سایه لطف تو به سر مشهود است
راه خود را سحری جانب ما مایل کن
دست خالیِ گدا وقت گذر مشهود است
حال و روز من هجران زده دیدن دارد
حال دل سوخته از آه جگر مشهود است
هنر آن نیست نسوزی به میان آتش
بین خاکسترِ پروانه هنر مشهود است
هر که فانی نشود جام بقایش ندهند
مردیِ مرد به هنگام خطر مشهود است
من و تنهایی در قبر خودم می دانم
خداوندا !
آنچه را که بر من بخشیده ای باز پس مگیر.
نعمتهای تو را نه فقط قدر نمی دانم و سپاس نمی
گذارم که حتی نمی شناسم.
بارالها !
من استحقاق این همه کرم ندارم،
اما تو که از ازلبه استحقاق ننگریسته ای،
ما را برای این همهکه تو بخشیده ای
چه حقی بر تو بوده است؟
پروردگارا !
نکند که پرده ای را که خود کشیده ای پاره کنی،
طشتی را که خود مخفی کرده ای از بام بیفکنی
و رازی را که خود نهان داشته ای برملا کنی.
مهربانا !
قبل از آنکه طوفان خشم تو حجاب از گناهان
من کنار زند تو خود همه را ببخش.
رحیما !
برای آنکه نزد تو آیم
در جستجوی شفیعی بودم،
واسطه ای می جستم تا مرا به حضورت بپذیری،
میانجی طلب می کردمتا مرا از درت نرانی.
و مهربان تر از تو نیافتم.
غفورا !
چه کس این گناه مجسم را
در پیش تو میانجیگری خواهد کرد؟!
چه کس این عصیان محض را واسطه خواهد شد؟!
چه کس شفاعت نافرمانی یک عمر خواهد کرد؟!
اشفع لی یا اشفع شافعین
بالاتر از بهشت
وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تجَْرِی مِن تحَْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَ مَسَاکِنَ طَیِّبَةً
فیِ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَکْبرَُ ذَالِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(72- توبه)
در این آیه پس از آنکه خداوند متعال مؤمنین را به بهشت و نعمتهای فوقالعاده
آن وعده میدهد اشارهای هم به پاداشی فراتر از بهشت میکند و آن را فوز عظیم میخواند.
علامه طباطبایی با استفاده از سیاق آیه، جمله « وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ » را
اینگونه معنا میکند: خشنودی خدا از ایشان از همه این حرفها بزرگتر و ارزندهتر است.(9)
هیچکس نمیتواند آن لذت معنوی و احساس روحانی را که به خاطر توجه رضایت
و خشنودی خدا به یک انسان دست میدهد را توصیف کند و به گفته بعضی از
مفسران حتی گوشهای از این لذت روحانی از تمام بهشت و نعمتهای گوناگون و
بیپایانش، برتر و بالاتر است؛ البته ما هیچ یک از نعمتهای جهان دیگر را نمیتوانیم
در این قفس دنیا و زندگانی محدودش، در فکر خود ترسیم کنیم، تا چه رسد به این
نعمت بزرگ روحانی و معنوی.(10)
وقتی که دعای پیامبر صلی الله علیه و آ له هم اثر ندارد
اسْتَغْفِرْ لهَُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لهَُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لهَُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَن یَغْفِرَ اللَّهُ لهَُمْ ذَالِکَ
بِأَنهَُّمْ کَفَرُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لَا یهَْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ(80- توبه)
بر اساس این آیه کسانی که منکر خدا ورسولش شدند و نسبت به احکام دین کفر
ورزیدند؛ چه به صورت کفر علنی و چه به صورت نفاق و کفر پنهانی فاسقند
و چون خدا فاسقان را هدایت نمیکند پس مغفرت که نوعی هدایت به بهشت است
به هیچ عنوان شامل حال اینها نمیشود حتی اگر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله
بارها و بارها برای آنها طلب مغفرت کند باز هم تأثیری به حال آنها نخواهد داشت.(11)
در چهار آیه بعد پیامبرش را نهی میکند از اینکه بر منافقی نماز میت بخواند یا
کنار قبرش ایستاده و برای او طلب آمرزش نماید. و این هم باز برای همان دلیل است
که در این آیه هم آمده است که چون اینها فاسقند و فیض هدایت به هیچ عنوان شامل
حال آنها نمیشود. در حقیقت این نهیها، منع از کاری لغو و بی نتیجه است.(12)
بعضی داشتنها برای عذاب است
وَ لَا تُعْجِبْکَ أَمْوَالهُُمْ وَ أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ أَن یُعَذِّبهَُم بهَِا فیِ الدُّنْیَا وَ تَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ
وَ هُمْ کَافِرُونَ(85- توبه)
یک تصور فراگیر و همیشگی و البته نادرست وجود دارد که چنین میپندارد: هر
کس که بیش از دیگران دارد مورد عنایت ویژه پروردگارست به خصوص اگر ثروت
و برو و بیای او خیره کننده باشد.
قرآن کریم در آیاتی مانند این آیه پندار فوق را هدف قرار داده و با خبر دادن از
پشت پرده ماجرا از چنین تعجب کردنها و شاید هم حسرت خوردنها نهی میکند.
قرآن میفرماید: اموال و فرزندانشان هیچگاه نباید مایه اعجاب تو شود؛ چرا که به
عکس آنچه مردم ظاهر بین خیال میکنند، این اموال و فرزندان نه تنها باعث
خوشوقتی آنها نیست، بلکه خداوند میخواهد آنان را به وسیله اینها در دنیا مجازات
کند، و با حال کفر جان بدهند.(13)
عارفی از جزء دهم قرآن کریم
آیهای که خمس را واجب کرد
وَ اعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شیَْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبیَ وَ الْیَتَامَی وَ
الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیل (41- انفال)
اولین آیه جزء دهم آیهای است که وجوب پرداخت خمس را اینگونه اعلام میکند:
بدانید هر غنیمتی که نصیب شما میشود یک پنجم آن، از آن خدا و پیامبر صلی الله علیه
و آله و ذی القربی (امامان اهل بیت علیهم السلام) و یتیمان و مسکینان و واماندگان
در راه (از خاندان پیامبر خدا پیامبر صلی الله علیه و آله) میباشد.
اینکه مفسران شیعه ذی القربی را منحصر در امامان معصوم علیهم السلام و سه گروه
آخر را مختص بنی هاشم و سادات میدانند بر اساس روایات معتبری است که اهل
بیت علیهم السلام به ما رسیده است.(1) چرا که بر اساس حدیث ثقلین که منبع اسلام
را قرآن و اهل بیت علیهم السلام معرفی میکند؛ اسلام منحصر در قرآن نیست بلکه
حکم و سخنی را میتوان به اسلام استناد داد که برآیند قرآن و عترت باشد.
لازم به ذکر است که اهل سنت برخلاف ظاهر آیه(2) که غنیمت را به صورت مطلق
آورده است، خمس را مختص به غنائم جنگی میدانند که برای اطلاع بیشتر از این
بحث میتوان به بحثهای مطرح شده ذیل این آیه و نیز کتابهای فقهی مراجعه کرد.
سرنوشت انسان به دست و اختیار خودش رقم میخورد
أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیرًِّا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلیَ قَوْمٍ حَتیَ یُغَیرُِّواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ
عَلِیمٌ(53- انفال)
نعمتی را که خداوند به جامعه و ملتی عطا میکند کم یا نابود نمیکند مگر آنکه
خود قدرش ندانند و آن را از دست بدهند.
به تعبیر دیگر فیض خدا بیکران و همگانی است ولی به تناسب شایستگیها و لیاقت
ها به مردم میرسد. در ابتدا خدا نعمتهای مادی و معنوی خویش را به تمام ملتها
عطا میکند؛ چنانچه آنها نعمتهای الهی را وسیلهای برای تکامل خویش ساختند
و از آن در مسیر حق مدد گرفتند و شکر آن را که همان استفاده صحیح است بجا
آوردند؛ نعمتش را پایدار بلکه افزون میسازد؛ اما هنگامی که این مواهب وسیلهای
برای طغیان و سرکشی و ظلم و تبعیض و ناسپاسی و غرور و آلودگی گردد در این
هنگام نعمتها را میگیرد و یا آن را تبدیل به بلا و مصیبت میکند؛ بنابراین
دگرگونی نعمتها همواره از ناحیه ماست و گرنه مواهب الهی از بین رفتنی نیستند.(3)
در برابر کسانی که به هیچ قراردادی پایبند نیستند محکم بایستید
وَ إِن نَّکَثُواْ أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُواْ فیِ دِینِکُمْ فَقَاتِلُواْ أَئمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا
أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ(12- توبه)
زندگی مسلمت آمیز در کنار تمام انسانها از قوانین بینالمللی قرآن است(4) اما
اگر عدهای که معمولاً سران یک کشور و ملتند به هیچ یک از قراردادهایی که با
حکومت اسلامی بستهاند پایبند نبودند آنگاه قرآن که مدافع عزت و شرف انسانهای
با خداست دستور مقابله جدی با آنها را میدهد.
دستور اول: تا زمانی که آنها به قراردادهایی که با شما بستهاند پایبند بودند
شما هم پایبند باشید؛ « فَمَا اسْتَقَمُواْ لَکُمْ فَاسْتَقِیمُواْ لهَُمْ»(5)
دستور دوم: اگر آنها هم چنان به پیمان شکنی خود ادامه دادند و عهد خود را زیر
پا گذاشتند و آئین شما را مورد مذمت قرار داده و به تبلیغات سوء خود ادامه دادند؛
شما با رهبران این گروه کافر پیکار کنید؛ زیرا آنها ارزشی برای قرارداد قائل
نیستند. تا شاید به این شدت عملی که شما به خرج میدهید از کار خود پشیمان
شوند و دست بردارند.
کاری که خدا با سرمایه داران بی درد خواهد کرد
الَّذِینَ یَکْنزُِونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا یُنفِقُونهََا فیِ سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ(34)
یَوْمَ یحُْمَی عَلَیْهَا فیِ نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَی بِهَا جِبَاهُهُمْ وَ جُنُوبهُُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هَذَا مَا
کَنزَْتُمْ لِأَنفُسِکمُْ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمْ تَکْنزُِونَ(35- توبه)
کسانی که زر اندوزی میکنند و از انفاق اموال خود به نیازمندان واقعی امتناع
میورزند در این آیات به عذابی سخت تهدید شدهاند. عذابی که در آن این سکه
هل را در آتش سوزان دوزخ، داغ و گداخته میکنند و پیشانی و پهلو و پشتشان
را با آن داغ خواهند کرد و در همین حال فرشتگان عذاب به آنها میگویند:
این همان چیزی است که برای خود جمع کردید و به صورت اندوخته در آوردید
و آن را در راه خدا به محرومان انفاق نکردید اکنون بچشید آنچه را برای خود
اندوختید و عواقب شوم آن را دریابید.
اما چرا از میان تمام اعضاء بدن تنها پیشانی و پشت و پهلو را میسوزانند
برای این است که آنها با این سه عضو در مقابل محرومان عکسالعمل نشان
میدادند: گاهی صورت را در هم میکشیدند و زمانی به علامت بی اعتنایی
از روبرو شدن با آنها خود داری میکردند و منحرف میشدند و گاهی به
آنان پشت مینمودند؛ لذا این سه نقطه از بدن آنها را با اندوختههایشان داغ میکنند.(6)
آیهای که مصرف زکات را بیان میکند
إِنَّمَا الصَّدَقَتُ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاکِینِ وَ الْعَمِلِینَ عَلَیهَْا وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبهُُمْ وَ فیِ الرِّقَابِ
وَ الْغَرِمِینَ وَ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِّنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ(60- توبه)
این آیه همان آیهای است که فقها بعد اثبات اصل وجوب زکات(7) با استناد به
آن موارد وجوب پرداخت صدقات واجب (زکات مال و زکات فطر) را بیان میکنند.
آیه فوق به روشنی مصارف واقعی زکات را در هشت مصرف خلاصه میکند:
1. فقرا 2. مساکین 3. جمعآوری کنندگان زکات 4. کسانی که انگیزه معنوی
نیرومندی برای پیشبرد اهداف اسلامی ندارند و با تشویق مالی میتوان محبت
آنان را جلب نمود. 5. آزاد ساختن بردگان 6. اداء دین بدهکاران و آنها که بدون
جرم و تقصیر زیر بار بدهکاری مانده و از ادای آن عاجز شدهاند 7. در راه خدا
که منظور از آن تمام راههایی است که به گسترش و تقویت آئین الهی منتهی شود؛
اعم از مسأله جهاد و تبلیغ و مانند آن 8. مسافرانی که بر اثر علتی در راه ماندهاند
و پول یا وسیله کافی برای رسیدن به مقصد را ندارند. (8)
روز دهم: سعادت
دعای روز دهم
خداوندا مرا از آنان که در تمام امور بر تو توکل کنند و نزدتو سعادت یابندو از مقربان درگاه تو باشند قرار ده، به حق احسانتای منتهای آرزوی همگان.تعریف سعادت
امام صادق علیه السلام:
«سعادت وسیله خیری است که سعادتمند به کمک آن
به رستگاری رهنمون میشود.» (1)
سعادتمند کیست؟
1 - مخلص:
علی علیه السلام: «السعید من اخلص الطاعة;
سعادتمند کسی است که طاعتش را برای خداوند خالص گرداند» (2)
2 - پیروان علی علیه السلام:
رسول خدا صلی الله علیه و آله: «یا علی! سعادتمند کامل و حقیقیکسی استکه بعد از من، از تو اطاعت کند و پس ازمن ولایت تو را بپذیرد.» (3)
3 - اهل محاسبه:
علی علیه السلام: «من حاسب نفسه سعد; کسی که به
محاسبه نفس بپردازد، سعادتمند میشود.» (4)
4 - همنشین علما:
علی علیه السلام: «جالس العلماء تسعد; با دانشمندان
همنشین باش تا سعادتمند شوی» (5)
5 - فرزند صالح داشتن:
رسول خدا صلی الله علیه و آله: «من سعادة الرجل الولد الصالح ؛
اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ إِلَیْکَ بِإِحْسَانِکَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِین [1] و سعادت یابند قرار ده و مرا از آنان که مقربان درگاه تو باشند قرار ده به حق احسانت ای منتهای آرزوی طالبان. چشمم به دست این و آن نباشد؛ چقدر خوب است که انسان توکل داشته باشد و اهل توکل باشد. (علیه السلام) رسید؛ و عرض کرد من بدهکاری دارم و می خواستم به انسان کریمی مراجعه کنم و اینک خدمت شما رسیده ام. دادی، یک سوم قرض تو را می دهم و اگر دو سوال مرا جواب بدهی دو سوم قرض تو را می دهم و اگر هر سه مسئله را جواب دادی؛ کل قرض تو را ادا می کنم. خواستید به کسی احسان بکنید باید به قدر معرفتش احسان کنید؛ شما وقتی که می خواهید دستمزد بدهید متفاوت است پولی که به یک عمله می دهید غیر پولی هست که به یک معمار و مهندس می دهید؛ اگر یک مبلغ بالایی به یک مهندس می دهید بخاطر علم اوست؛ اگر جواب سوالاتم را بدهی قرضت را می دهم؟ شیخ محمد تقی بافقی (ره) در آن حمام مشغول استحمام بود، ایشان واقعه را می بیند و به سرهنگ تذکر می دهد و می گوید: تراشیدن ریش حرام است و این کار را نکنید؛ مرحوم بافقی از اولیاء الهی بود و خدمت امام زمان می رسیدند؛ کتابی هم در شرح حال ایشان نوشته اند به نام؛ «التقوی و ما ادراک ما التقوی» و این کتاب را پیدا کنید و بخوانید. سرهنگ نمی دانست که ایشان از علماست. و کشیده ای بر صورت شیخ محمد تقی زد و گفت: مشتی به تو چه؟! دیگر هم بزنید، ولی ریشتان را نتراشید! محمد تقی بافقی است و بعد از این داستان از مریدان درجه یک شیخ محمد بافقی می شود و محاسن می گذارد و تا آخر عمر حتی در آن ایامی که مرحوم بافقی توسط رضا خان به شاه عبد العظیم تبعید شده بود در خدمت ایشان بود. یعنی عالمی که حلم ندارد و ثروتمندی که بذل و بخشش ندارد؛ و فقیری که صبر ندارد باید از بین برود. موضوع بخشی از دعای امروز در مورد توکل بود و از خداوند متعال در خواست کردیم که خدایا من را از متوکلین قرار بده. چکاره بشوم ؛ مگه خود من وقتی طلبه شدم می دانستم چکاره می شوم؟! در آن ایام که ما درس می خواندیم « حدود 63 سال قبل » ماهی « 10 تومان » به ما شهریه می دادند؛ بعد که به شهر قم رفتم ماهی « 15 تومان » شهریه می گرفتم؛ « 5 تومان » آیت الله صدر « 5 تومان » آیت الله حجت « 5 تومان » آیت الله سید محمد تقی خوانساری؛ ما روزی « 5 ریال » می گرفتیم و با نان خالی ارتزاق می کردیم و درس و بحث را رها نکردیم؛ با اینکه در همان ایام برای ماشین نویسی مدرک و تصدیق داشتم و میرزایی کرده بودم؛ سیاقه نویسی بلد بودم؛ چرتکه بلد بودم؛ الان هم که می خواهم برای مراجع وجوهات شرعیه بفرستم با چرتکه حساب می کنم؛ با فوت و فن بازار آشنا بودم ؛ با وجود این فقط مشغول درس و بحث بودم و به فکر این مسائل نبودم که خوب اگر من درس بخوانم؛ در آینده چکاره می شوم ... ولی متاسفانه بعضی از طلبه ها با خود می گویند آخرکار من چه می شود؟ و درس را رها می کند و دنبال کار و بار می رود ! طلبه باید درسش را بخواند و مرتب نگوید؛ آخرعاقبت درس خواندن من چه می شود؟! شروع کرده ام؛ « 51 سال پیش » که من به اینجا آمدم [2] انبار خاک زغال بود و با توکل آن را به اینجا رسانده ام. او را پرداختند و سپس حضرت انگشتر دست مبارکشان را به این عرب دادند. [3] که خدا به ما بگوید تو بنده من نیستی و ما را از درگاه ربوبی خودش دور کند و بگوید برو ؛ گاهی پدر به فرزند نا صالح خود می گوید ؛ برو تو دیگر فرزند من نیستی خدا هم گاهی به بنده خودش که غرق در معاصی شده است می گوید : از درگاه من دور شو که دیگر تو بنده من نیستی ! خدا کند که خدا به ما بگوید، تو بنده من هستی. انسان وقتی از همه جا نا امید می شود، آخر کار در خانه خدا می رود و آن وقت دعا مستجاب می شود. اگر دیدی در گوشه دلت به کسی غیر از خدا هم امیدواری بدان که دعایت مستجاب نمی شود ولی اگراز همه نا امیدی و چشم دلت دست به دامن الهی است بدان که دعای تو مستجابشده است .در حدیث آمده است که به عزت و جلالم قسم من قطع می کنم امیدکسی را کهبه غیر من امید دارد. [4]
شرح دعای روز دهم در بیان آیت الله مجتهدی(ره)؛
درسی از مکتب امام حسین(ع)
دعای روز دهم:
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ لَدَیْکَ وَ
ای خدا مرا در این روز از آنان که بر تو توکل کنند و نزد تو فوز
درخواست توکل از خدا
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ
خدایا من را در ماه رمضان از کسانی قرار ده که اهل توکل به تو هستند،
بخشش امام حسین(ع)
شخص عربی بود که خیلی گرفتاری داشت، خدمت امام حسین
حضرت فرمودند: سه مسئله از تو می پرسم اگر یکی ازآن ها را جواب
عرب گفت: مثل شما با این عظمت از من بی سواد سوال می کنید؟
معلوم می شود، این شخص عرب آدم متواضعی بوده است.
حضرت فرمود: از جدم رسول الله شنیده ام «الْمَعْرُوفُ بِقَدْرِ الْمَعْرِفَةِ» اگر
حضرت فرمودند: بهترین چیزها در عالم چیست؟
عرب گفت: بهترین چیزها ایمان به خدا و ایمان به رسول (ص) و ایمان به اهل بیت (ع) می باشد.
حضرت از جواب عرب خوشش آمد و اورا تشویق فرمودند.
حضرت سوال کرد: زینت انسان به چیست؟
عرب پاسخ داد: زینت ها مختلف است؛ زینت عالم به یک امر است؛ زینت ثروتمند به امر دیگری است و زینت شخص فقیر نیز فرق می کند.
زینت عالم به حلم اوست
اگر به من عالم کسی دشنام داد، نباید من هم به او دشنام بدهم و با او گلاویز بشوم.
شیخ محمد تقی بافقی و سرهنگ
در یک حمام عمومی؛ سرهنگی مشغول تراشیدن ریش خود بود؛ مرحوم
مرحوم شیخ محمد تقی طرف دیگر صورتش را گرفت و گفت: یک کشیده
سرهنگ با خودش گفت حتما این شخص برای خودش شخصیتی است؛ از علماست؟
وقتی از حمام بیرون می رود، تازه متوجه شد که ایشان آیت الله شیخ
این ها همه به برکت حلم و بردباری ایشان بود . اگر شیخ محمد تقی عصبانی می شد و مریدان ایشان با سرهنگ بر خورد نا مناسبی داشتند، آیا این مسائل اتفاق می افتاد. صفت حلم و برد باری این مرد صالح سبب توبه آن سرهنگ کذایی شد.
ادامه روایت:
حضرت پرسید: زینت ثروتمند به چیست؟
عرب جواب داد: زینت ثروتمند به بذل و بخشش است.
بعضی افراد متمکن و ثروتمند چقدر وجوهات می دهند؛ مسجد می سازند؛ به آموزش و پرورش کمک می کنند؛ خیرات می کنند؛ بعضی از ایشان هم خسیس هستند و به قول معروف نم پس نمی دهند؛ خواهرش می رود رختشویی می کند و او در فکر جمع مال است؟! این ها زینت ندارند؛ اگر بمیرد، کسی به تشییع جنازه او حاضر نمی شود.
بعد حضرت پرسیدند زینت فقیر به چیست؟
عرب جواب داد: زینت فقیر به صبر است.
نان خالی می خورد؛ ولی به انقلاب چیزی نمی گوید ! نه اینکه یک مقدار فشار روی او آمد و قیمت ارزاق زیاد شد بگوید : رضا شاه خوب بود ؟! کجای رضا شاه خوب بود؟! تویی که این حرف را می زنی با این کلمه جهنمی می شوی؟ مگر انقلاب ما بخاطر شکم بوده است؟ اینکه می گویی خدا رضا شاه را بیامرزد این شما را جهنمی می کند ؟! هر چند نماز خوان باشی!
حضرت سوال کردند: اگر این صفات در کسی نباشد حال او چگونه است؟
عرب گفت: باید آتشی از آسمان فرود بیاید و او را ازبین ببرد .
بعد حضرت سوال کردند: نجات از مهالک به چیست؟
عرب گفت: توکل بر خدا.
همه این حدیث را برای قسمت آخر آن یعنی «توکل» خواندم؛ چون
نصیحتی به طلاب علوم دینیه
طلبه نباید با خود بگوید؛ اگر من الان درس بخوانم چکاره می شوم و
به خدا توکل داشته باشید؛ من با توکل به اینجا رسید ه ام؛ با توکل از صفر
ادامه حدیث
حضرت از کلام و جواب های شخص عرب خشنود شدند و تمامی قرض
وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ لَدَیْکَ
خدایا من را از رستگاران قرار بده ؛ نه از اهل شقاوت
وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ إِلَیْکَ
خدایا من را از مقربین در گاهت قرار بده؛ خدا نکند طوری زندگی کنیم
بِإِحْسَانِکَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِین
به حق احسانت خواسته های من را اجابت کن؛ ای کسی که غایت طالبین تویی!
راه شناخت استجابت دعا
اگر می خواهی بدانی دعایت مستجاب می شود یا نه !؟ به دلت مراجعه کن
خدایا، تنها تو را می خوانم و نه غیر تو را که چون
غیر تو را بخوانم، محروم خواهم شد.
جز به تو امید نمی بندم که چون به غیر
تو امید بندم، ناامید خواهم شد.
بارالها، ای لطیف و ای بخشنده، هر نعمت و نکویی
از آن توست و هر حاجت به دست تو برآورده می شود.
پس ای مهربان، مقام یقین و حسن ظن به حضرتت
عطایم فرما، و امیدواری به رحمتت را در قلبم پایدار کن و رشته