جانم فدای دوست که هستم ز هستِ اوست
یک گردش نفس کرمِ نازِ شصتِ اوست
حیران روحم وسفر هر شبانهاش
گویا که مرغ جان همه شب در الستِ اوست
از او عنایتی شده تا زندگی کنم
ور نه جهان به گفتن یک باز و بستِ اوست
شکرش فزون که نعمت من را فزون نمود
یک روز بودنم که اشارت ز دستِ اوست
این دل چو ذرهای و چنان ذره پرور است
بر دل عطا کند همه آنچه نشستِ اوست
اکنون تنم شده قفس و جان به عشقِ دوست
در بین این قفس همه فکرش گسستِ اوست
امشب کسی که تشنهی لطف و عنایت است
این بندهی گنه زده و دل پرستِ اوست
پیش سفال عمر به تماشا نشستهام
تا کی بگویدش بشکن هان! شکست اوست
الهی! عاشقانه نامت را تکرار میکنم
و کمیلیترین واژههایم را در گوش گلدستههای قنوت میخوانم
و تو را در بلندترین ارتفاع عشق مییابم
که از بارش عنایت توست که بذرهای نیایش،
در شورهزار دلم جوانه میزند
و از طلوع نگاه توست
که غنچههای استغفارم شکوفا میشود...
الهی! قلبم در حصار زرق و برق دنیا زندانی است؛
یاریم کن تا آن را از محبت غیر تو پاک گردانم
و تنها به ذکرت مشغول باشم...
شیرینی و لطافت طاعت را چنان در وجودم قرار ده
که لحظهای از فرمانت بیرون نروم؛
عبادتی نصیبم کن که سرشار از سرچشمه امید تو باشد؛
عبادتی از جنس عبادت برگزیدگانت...
دست را بر سینه سوزان و سراسر تمنایم مزن
و امیدم را به سیاهی ناامیدی مبدل مساز
که خود گفتی تو را بخوانم تا اجابتم کنی...
استجب لی یا مجیب الدعوة المشتاقین
معارفی از جزء سیزدهم قرآن کریم
اکثر ایمانها، آلوده به شرک است
وَ مَا یُؤْمِنُ أَکْثرَُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُم مُّشْرِکُونَ(106- یوسف علیه السلام)
اکثر آنها که ایمان مىآورند، ایمانشان آمیخته با شرک است و مشرک هستند.
مراد از این شرک آن شرک آشکار بت پرستان نیست؛ زیرا هیچ مومنی اهل پرستش بت نیست و بر آن سجده نمی کند؛ بلکه منظور، شرک پنهان است(1) که امام هادی علیه السلام در توصیف آن فرمود: الْإِشْرَاکُ فِی النَّاسِ أَخْفَى مِنْ دَبِیبِ النَّمْلِ عَلَى الْمِسْحِ الْأَسْوَدِ فِی اللَّیْلَةِ الْمُظْلِمَة(2)؛ نفوذ شرک در ضمیر مردم، پنهانتر از آنست که مورچه سیاهى در شب تیره و تار بر روى گلیم سیاهى راه برود. وقتى انسان در آن شرائط متوجه راه رفتن مورچه نشود قطعا از این شرکی که پنهانتر از آنست هم آگاه نخواهد شد.شرک آن است که انسان در اداره امور عالم به منشا اثری غیر از خداوند متعال عقیده پیدا کند و او را شریک خدا قرار دهد.(3) امام صادق علیه السلام در توضیح این آیه فرمود: شِرْکُ طَاعَةٍ وَ لَیْسَ شِرْکَ عِبَادَةٍ(4)؛ شرک در این آیه شرک در طاعت است؛ نه شرک در عبادت.(5)
دو روایت مهم در توضیح این مطلب
1. امام باقر علیه السلام فرمود: گناهانی که مومنین مرتکب می شوند همان شرک طاعت است زیرا با آن کارها، در حقیقت شیطان را اطاعت کرده اند پس در زمینه اطاعت، برای خدا شریک قائل شده اند.(6) در نتیجه می توان گفت که هر گناهی ریشه در شرک به خدا دارد. و این حکم به شرک در صورتیست که فرد متوجه نباشد که کار او تبعیت از شیطان است(7)؛ زیرا اگر این اطاعت را با آگاهی و از روی عمد انجام دهد کار او از مرحله شرک گذشته و به کفر می رسد.(8)
2. مالک بن عطیه می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم منظور از شرک اکثریت مومنین که در آیه آمده است چیست؟ امام فرمودند: مقصود مثل این حرفهایی است که گاهی انسان می گوید «اگر فلانى نبود من نابود می شدم»، «اگر فلان کس نبود من به فلان ناراحتى مبتلا مىشدم»، «اگر فلانى نبود خاندان من، اهل و عیالم از بین می رفتند». او با این اندیشه اشخاص را موثر در زندگى خود مىبیند و براى خدا در رازقیت و در تاثیر شریک قرار می دهد. عرض کردم: این چنین بگوید چطور؟ «اگر خداوند به وسیله فلانى بر من لطف و منت نمی گذاشت من نابود مىشدم» آیا باز هم اشکالى دارد؟ حضرت فرمود: اگر این گونه بگوید مانعى ندارد.(9) چون در این بینش خداوند متعال را مؤثر، مسبب، وسیله ساز و دیگرى را وسیله می داند.
تغییر سرنوشت در گرو خواست و حرکت خود ملت هاست
إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیرُِّ مَا بِقَوْمٍ حَتىَ یُغَیرُِّواْ مَا بِأَنفُسِهِم(11- رعد)
خداوند اوضاع هیچ ملتى را تغییر نمىدهد، مگر آنکه در خود دگرگونى ایجاد کنند.
این جمله یک قانون کلى و عمومى را بیان مىکند، قانونى سرنوشت ساز و حرکت آفرین و نیز هشدار دهنده! این قانون که یکى از پایههاى اساسى جهان بینى و جامعهشناسى در اسلام است به ما مىگوید: مقدرات شما قبل از هر چیز و هر کس در دست خود شما است و هر گونه تغییر و دگرگونى در خوشبختى و بدبختى اقوام در درجه اول به خود آنها برمی گردد. شانس و اقبال و مانند اینها همه بی اساس است و آن چیزی که پایه دارد این است که ملتى خود بخواهد سربلند و پیشرو باشد و یا به عکس، خودش تن به ذلت و شکست دهد، پس این اراده و خواست ملتها و تغییرات درونى آنهاست که آنها را مستحق لطف یا مستوجب عذاب الهی مىسازد.
به تعبیر دیگر: این اصل قرآنى که یکى از مهمترین برنامههاى اجتماعى اسلام را بیان مىکند به ما مىگوید هر گونه تغییرات برونى متکى به تغییرات درونى ملتها و اقوام است و هر گونه پیروزى و شکستى که نصیب قومى شود از همین جا سرچشمه مىگیرد.(10)
ویژگی های حق گرایان از نظر قرآن
الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لَا یَنقُضُونَ الْمِیثَاقَ(20)وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَ یخَْشَوْنَ رَبهَُّمْ وَ یخََافُونَ سُوءَ الحِْسَابِ(21)وَ الَّذِینَ صَبرَُواْ ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبهِِّمْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِیَةً وَ یَدْرَءُونَ بِالحَْسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُوْلَئکَ لهَُمْ عُقْبىَ الدَّارِ(22- رعد)
کسانی اند که به پیمان الهى وفا مىکنند و عهد را نمىشکنند و به پیوندهایى که پروردگار بدان امر فرموده پا برجا بوده و از خداى خویش مىترسند و نگران بدى حساب هستند و نیز صبر مىکنند تا جلب رضایت پروردگار خویش نمایند. نماز را برپا داشته و از آنچه به آنها روزى شده، پنهان و آشکار انفاق مىکنند و به وسیله کارهاى پسندیده، اعمال زشت خود را از بین مىبرند. ایشان کسانی اند که در جهان آخرت، عاقبت خوبى در انتظارشان است.
در این آیات به چند ویژگی مهم و برجسته کسانی که به واقع طرفدار حق هستند اشاره کرده و آنها را چنین توصیف می کند:
1. به عهد الهى وفا مى کنند و آن عهد را نمىشکنند.(11) این عهد و میثاق دایره وسیعی دارد که تمام عهدهای فطری، عقلی و نقلی را در بر می گیرد.(12)
2. پیوندهایى را که خداوند امر به حف0آن کرده برقرار مىدارند. که چون مطلق است دلالت مىکند بر هر ارتباط و پیوندی که خدا به آن امر فرموده که از معروفترین مصادیق آن صله رحم است.(13)
3و4. نسبت به پروردگارشان، خشیت دارند و از بدى حساب در دادگاه قیامت مىترسند.
فرق بین خشیت و خوف: خشیت تاثر در محدوده قلب است ولی خوف واکنش عملی برای خلاص شدن است هر چند که در دل متاثر نگشته و دچار هراس نشده باشد.(14)
5. در برابر تمام مشکلاتى که در مسیر اطاعت، ترک گناه، جهاد با دشمن و مبارزه با ظلم و فساد وجود دارد براى جلب خشنودى پروردگار صبر و استقامت می ورزند.
6. نماز را بر پا مى دارند.
7. از آنچه به آنان روزى دادهایم در پنهان و آشکار انفاق مى کنند.
8. بوسیله حسنات، سیئات را از میان مىبرند. به این معنى که وقتی گناهی از آنها سر بزند، تنها به ندامت و استغفار، قناعت نمىکنند، بلکه عملا با انجام کار خیر و عمل به وظایف فوت شده در مقام جبران بر مىآیند. این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که آنها بدى را با بدى تلافى نمیکنند(15)، بلکه سعى دارند با انجام نیکى در حق کسی که به آنها بدی کرده است او را وادار به تجدید نظر کنند.(16)
آدرس مهمی که همه به دنبال آنند
الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ تَطْمَئنُِّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئنُِّ الْقُلُوبُ(28- رعد)
کسانی اند که ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خدا آرام مى گیرد. آگاه باشید! که دلها فقط به یاد خدا آرام مى گیرد.
آیه در وصف کسانی است که در آیه قبل آنها را «مَنْ أَنَابَ» نامید یعنی کسی که به سوی خدا بازگردد و رو به او کند.
آرامش و آسایش دو عنوان جدای از هم هستند که در بین انسانهای بیگانه با فرهنگ قرآن این دو به یک معنا و یا به جای هم گرفته می شوند. آسایش مفهومی مرتبط با جسم و تن دارد برخلاف آرامش که با روح و جان در ارتباط است.
گمشده بشر هر روز آرامش است و خود به تجربه فهمیده که وسایل آسایش برای او آرامش نمی آورد. بسیارند کسانی که مجهزترین زندگی و امکانات رفاهی روز دنیا را دارند؛ اما دریغ از ذره ای آرامش و راحتی جان؛ در عوض کم نیستند کسانی که با حداقل امکانات روزگار سپری می کنند و شور و نشاط و صفا و صمیمیت و از همه مهتر آرامش خاطر سراسر زندگی بیرون و وجود درونشان را لبریز کرده است.
راز این داستان کجاست؟ کلید حل این معما به دست کیست؟ قرآن کریم به این سوال مهم و بسیار کاربردی انسان پاسخ می دهد که هر کس به خدا رو کرد و به او ایمان آورد و برنامه او را در زندگی خود پیاده کرد یقین بداند که به آرامش واقعی خواهد رسید؛ آرامشی که محال است آن را بتوان در غیر این آدرس پیدا کرد.
روز سیزدهم: تقوی
دعای روز سیزدهم
خدایا در این روز مرا از پلیدی هوای نفس و گناهان پاک ساز و بر حوادث
خیر و شر صبر و تحمل عطا کن و بر پرهیزگاری و مصاحبت نیکوکاران
عالم موفق دار به یاری خود ای مایه شادی و اطمینان خاطر مسکینان.
تقوی چیست؟
از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر تقوی سؤال شد، حضرت فرمود:
«ان لا یفقدک الله حیث امرک و لا یراک حیث نهاک؛
تقوی آن است که خداوند تو را در جایی که امر فرموده
غایب و در جایی که نهی فرموده حاضر نبیند.» (1)
آثار و نتایج تقوی
1 - نزول رحمت:
قرآن کریم: «و لو ان اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات
من السماء والارض؛ چنان که مردم آبادیها همه ایمان و تقوا داشتند،
درهای رحمت آسمان و زمین را برای آنها میگشودیم.» (2)
2 - خیر دنیا و آخرت:
رسول خدا صلی الله علیه و آله:
«من رزق التقی رزق خیر الدنیا والاخرة؛
هر کس را تقوا روزی شود خیر دنیا و آخرت نصیبش شده است.» (3)
3 - کرامت:
قرآن کریم: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم؛
گرامیترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.» (4)
4 - داروی امراض روحی:
علی علیه السلام:
«ان تقوی الله دواء قلوبکم؛
تقوا دوای دردهای روحی شماست.» (5)
5 - قبولی اعمال:
قرآن کریم: «انما یتقبل الله من المتقین؛
خداوند اعمال را از متقین میپذیرد.» (6)
6 - عزت:
رسول خدا صلی الله علیه و آله:
«من اراد ان یکون اعز الناس فلیتق الله؛
هر کس میخواهد عزیزترین مردم باشد، تقوا پیشه کند.» (7)
شرح دعای روز سیزدهم در بیان آیت الله مجتهدی(ره)؛
چهار راهکار عملی برای خوب زیستن
دعای روز سیزدهم:
اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذَارِ وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَی کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَی وَ صُحْبَةِ الْأَبْرَارِ بِعَوْنِکَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الْمَسَاکِین [1]
ای خدا در این روز مرا از پلیدی و کثافات پاک ساز و بر حوادث خیر و شر قضا و قدرت صبر و تحمل عطا کن و بر تقوی و پرهیزکاری و مصاحبت نیکوکاران موفق دار به یاری خود ای مایه شادی و اطمینان خاطر مسکینان.
* از دعای مجیر غافل نشویم
روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه مبارک رمضان از دعای مجیر[2] غفلت نکنیم؛ مضامین دعای مجیر انسان را به کمال می رساند؛ فکر نکنیم که دعا خواندن فقط برای ثواب است؛ دعا برای کمال انسان است
اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذَارِ
*مومن خوش بو است
خدایا مرا از کثافات پاک کن؛ منظور از کثافات؛ چرک گناه و معصیت است؛ انسان اگر اهل معصیت بود، بوی بد می گیرد؛ انسان مومن خوش بو هست. جناب اویس قرن[3] وقتی به ملاقات رسول الله (ص) آمده بود فضای منزل رسول خدا (ص) را معطر کرده بود[4] و این بخاطر ایمان او بود؛ ماه رمضان ماه شستشوی از گناهان و بدی هاست.
* ماه رمضان، ماه شستشوی باطن
مرحوم شیخ علی اکبر برهان؛ استاد من حدود 60 سال پیش بر روی منبر می گفتند: در سابق که آب حوض ها را می کشیدند؛ چند روز بعد؛ آنها را پر از آب می کردند و علت آن این بود که بوی تعفن حوض از بین برود. الان حال من و شما هم همین طور هست، در طول سال انواع غذا های حرام و شبهه ناک خورده ایم؛ الان، غذای پاک واقعی کم پیدا می شود؛ ما در زمانی به دنیا آمده ایم که همه چیز شبهه ناک است. ماه رمضان برای شستشوی باطنی است و باید غذای حلال بخوریم تا دعاهای ما مستجاب شود. « دنس و اقذار » یعنی کثافات و پلیدی گناه؛ چون گناه آدم را کثیف می کند
* چگونه زنگار قلب را از بین ببریم؟
چندی پیش در مشهد جوان از من سئوالی کرد و پرسید: اگر آهن زنگ بزند با وسایلی زنگ آن از بین می رود یا اگر لباس چرب می شود با پاک کنند؛ پاک می شود. بعد پرسید آیا دوایی دارید که زنگار قلب را از بین ببرد؟ گفتم: سحر ها قرآن بخوان زنگ دل را از بین می برد روایت داریم قلب انسان زنگ می زند همان طوری که آهن زنگ می زند، پس جلاء بدهید قلبتان را بطول استغفار و قرائت قرآن[5] و دیگر این که دست بر سر یتیم بکشید[6] و دستگیری کند.
وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَی کَائِنَاتِ الْأَقْدَارِ
خدایا مرا بر قضاء و قدرت راضی بفرما؛ ممکن است مقدر باشد کسی نزدیکانش را از دست بدهد؛ یا همسایه بد نصیب او شود ... و این مسائل برای انسان دشوار است، لذا از خدا درخواست می کنیم که خدایا مرا بر تقدیر خودت صابر قرار بده. « کائنات الاقدار » یعنی قضاء و قدر حتمی الهی؛ هر کسی در لوح محفوظ قضاء و قدری دارد و نمی داند که صلاح او در آن امر است.
* آنچه پیش می آید به صلاح ماست
استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان می گفت که فرزند سه ساله ای داشتم که از دنیا رفت؛ من خیلی ناراحت بودم تا این که یک شب در خواب دیدم فرزندم بزرگ شده است و نا اهل است؛ همه می گفتند این پسر نااهل، فرزند شیخ علی اکبر برهان هست و آبروی من را برده بود؛ از خواب که بیدار شدم خدا را شکر کردم بر این پیش آمد، پس گرفتاری ها به صلاح و خیر ماست.
شعر:
دل بی غم در این عالم نباشد * اگر باشد بنی آدم نباشد
یکی از اساتیدم می گفتند : اگر یک روز گفتی که من غصه ای ندارم، بدان که اجلت نزدیک است؛ اگر می گویی دخترانم ازدواج کرده اند و پسرانم همسر اختیار کرده اند و بدهکاری اصلا ندارم و ... من اصلا غصه ای ندارم، بدان که امروز؛ فردا می میری و دنیا طوری هست که هر کسی باید یک ناراحتی داشته باشد
سید بن طاوس به فرزندش می گوید؛ پسرم خانه که می سازی، بگذار یک گوشه اش خرابه باشد.
* فلسفه روزه تقوی است
وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَی
خدایا من را موفق به تقوی کن و تقوی به معنی این هست که اگر کسی از اعمال ما با خبر شود، طوری زندگی کرده باشیم که ناراحت نشویم و اصلا فلسفه روزه هم تقوی است « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ » [7] این یک ماه؛ اوقات تمرین تقوی است.
وَ صُحْبَةِ الْأَبْرَارِ
این مورد هم دعای مهمی هست؛ «صحبة الابرار» یعنی خدایا مرا با خوبان همنشین کن
شعر:
همنشین تو از تو به باید * تا تو را عقل و دین بیفزاید
با بدان کم نشین که صحبت بد * گر چه پاکی تو را پلید کند
آفتاب بدین بزرگی را * لکه ابر ناپدید کند
شعر:
مار بد تنها همی بر جان زند * یار بد بر جان و بر ایمان زند [8]
* مراقب همنشین باشید
طلبه ای بود که رفاقت خود را با دوستش بهم زد بخاطر این که دید ایشان موقع ورود به مسجد اول با پای چپ وارد می شود، به او گفت شما اهل مراعات مستحبات و مکروهات نیستید! در قدیم خیلی به این امور دقت داشتند و بنده یادم هست اگر کسی دنبال هم بحث می گشت اگر آن طلبه اهل نماز شب نبود کسی با او مباحثه نمی کرد. دوست خیلی موثر هست، لذا مراقب همنشینت باشید.
بِعَوْنِکَ یَا قُرَّةَ عَیْنِ الْمَسَاکِین
خدایا به کمک و یاری خودت این چهار دعای من را مستجاب کن، ای کسی که روشنی چشم فقراء هستی.
فرصتی برای صمیمیت دل با گل
کتاب رمضان، دستاورد نقره ای روح انسان است.
در پرتو تلاش و مجاهدت های نفس، سپیده باران می شویم
از سحرهای «ابوحمزه» از شب های «افتتاح».
رمضان، یعنی دریایی در کنار ما، تا دل های غبارآلود را در آن شست وشو
دهیم.رمضان، یعنی باغستانی از عطرهای خدا.
با حلول رمضان، شیرینی سحرهای مناجات، رنگ می گیرد
و محبت و قرب، در دل های خشکیده بشر جوانه می زند.
باید برای دقیقه های سبز این ماه، نوروزی ترین تبریک ها را فرستاد.
در سرزمین اردیبهشتی رمضان، هر چه هست، خرمی
و نشاط است؛ اگر حکمت ها را دریابیم.
اگر بهره های معنوی امساک را بدانیم، چشم های ما تا
رمضان دیگر، زیبا می بینند و دهان های ما، کلمات
خشک دنیا را به کار نمی برند.
رمضان یعنی گشوده شدن درب های رو به قرآن، تشنگی
برای دریافت حقایق آسمانی.
گمنام ترین لذت ها در متن این کشف عرفانی جا دارند.
رمضان که می آید، دل ها چون بلبلانِ مست، شیفته گلزار انس می شوند.
رمضان که می آید، خلوتکده های آبی شب، دریاترین غزل ها را می سرایند.
دست ها بوی خوش مفاتیح می دهند و تسبیح.
آسمان، چقدر بر این یاس های نیایش غبطه می خورد.
رمضان، فرصتی است تا دل با گل صمیمی تر باشد.
محمدکاظم بدرالدین
*** لحظه های ناب عشق و نیایش ***
*** ویژه نامه روز دوازدهم ماه مبارک رمضان ***
دعاى روز دوازدهم ماه مبارک رمضان