آه رقیه!
آه رقیه! چگونه پس از تو تشنگی خویش را به آبی فرو نشانیم؛
حال آنکه همواره صدای کودکانه العطش تو در گوشمان طنین افکن است؟!
چگونه ریگزار داغ آشنا به قدم های کوچکت را از یاد ببریم؛
آن هنگام که بر تربت کربلا سجده می کنیم؟!
نمی دانم دستی که کودک سه ساله را سیلی می زند،
چقدر بزرگ تر از رخسار اوست؟
و خارهای بیابان، لطافت قدم های برهنه او را چند ضربه شمشیر شدند؟
خرابه ای که اندوه رقیه را در خود جای داده بود،
آن قدر شرم کرد که فرو ریخت؛
اما بی شرمی خاندان ابوسفیان در طلب دنیا، تسلّط بر دختر بچه ای
را نیز غنیمت می دانست برای رسیدن به شادمانی پیروزی.
روح وسیع رقیه در کالبد کوچکش، تکّه ای جا مانده
از حسین بود که باید پرواز می کرد.
شب هنگام است و سنگباران خرابه، فروکش کرده است.
اینک، بغض های جهان را در خرابه ای انباشته اند تا
خارهای راه را از پاهای زخمی خود، یکی یکی درآورد؛
ولی صبر تو، ارث به جا مانده از حسین است؛
آن هنگام که شهری آسوده سر به بالین گذاشتند و تو سر از بالین سنگ ها برنداشتی.
تو، بخشی از یک اقیانوس بودی که خورشید گرم چشم هایت
ما را با ابرها باران می کرد و هر شب، باران های هزار ساله
بغضمان از ناودان های دلتنگی حرمت سرازیر می شد.
چقدر تلخ است این همه فاصله از حریم حرمت!
چقدر تلخ است که کبوتر باشیم و نتوانیم بر
شانه های حرمت بوسه بزنیم!
نمی دانم کی دست های تشنه زیارت، مرا به ضریح
مقدس تو می رساند. هر روز ساعت هفت صبح، هفت گل سرخ
غنچه می شوند تا صدای تشنگی تو را هفت بار در گوش هفت دریا بخوانند.
هر روز ساعت هشت، هشت پرنده، هشت بار نامت را
در همه هشتی های خشتی دلتنگت آواز می کنند.
هر روز ساعت نُه، نسیم نه بار از شش جهت، نامت را در تمام
طبقات آسمان جار می زند. کاش نسیم صدایت را به خواب هایم
می فرستاد تا از این سکوت سربی شب و روز
که لبریز تنهایی ام کرده است، رهایی یابم!
کاش می توانستم پرواز کنم تا حریم
حرم کوچکت، ای دریایی ترین!
یارب امـشـب چـه شـبـی اسـت. در و دیـوار فـرو ریـخـتـه ی ایـن خـرابـه،
غـزل کـدامـیـن خـداحـافـظی را می سـرایـنـد؟ زینب (س)،
ایـن بانوی نـور و نافله های نیمه شب، دسـتـی بـه آسـمان دارد
و دسـتـی بـر سر رقیه ؛ بـخـواب عـزیـز بـرادرم!
بـاز هـم رقیه و گـریـه های شـبـانـه، بـاز هـم بـهـانـه بـابـا و بی قـراری هایـش،
و این بـار شامیان چـه خـوب پـاسـخ بی قراریِ رقیه را می دهـنـد؛
سـر بـریـده سـیـد شـهـیـدان جـهان در کـنـار رقیه اسـت.
آن شـب، هـیـچ کـس تـوان جـدا کـردن رقیه را از سـرِ بابا نـداشـت.
تـو بـا سـرِ بابا چـه گـفـتـی؟
چـشـم های پـدر، کـدامـیـن سـرود رفـتـن را بـرایـت خـوانـد
کـه مـانـنـد فرشته ای سـبـک بال، از گوشه خرابه
تـا عرش اعلا پـر کـشـیـدی و غـربـتِ خرابه را بـرای عمه بـه جـای نـهادی...
یکشنبه 94/8/24
تلاوت سوره مبارکه حجر آیات 91 الی 99
و سوره مبارکه نحل آیات 1 الی 6 - صفحه 267
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای شوشتری با موضوع طب ائمه
دوشنبه 94/8/25
تلاوت سوره مبارکه نحل آیات 7 الی 14 - صفحه 268
1) سخنرانی حجةالاسلام آقای زلال احکام با موضوع
بیان احکام شرعی و پاسخ به سوالات احکام به مدت 40 دقیقه
2) سخنرانی حجة الاسلام آقای طاها تحت عنوان
آخر الزمان در روایات به مدت 40 دقیقه
سه شنبه 94/8/26
تلاوت سوره مبارکه نحل آیات 15 الی 26 - صفحه 269
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای جمالی فرد تحت عنوان
شناخت راه خدا ( اخلاق اجتماعی/ خیرخواهی)به مدت 40 دقیقه
2) سخنرانی حجة الاسلام آقای سابقون تحت عنوان
فرمول پیروزی در برابر استکبار جهانی به مدت 40 دقیقه
زیارت عاشورا
چهارشنبه 94/8/27
تلاوت سوره مبارکه نحل آیات 27 الی 34 - صفحه 270
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای مبین تحت عنوان
نیاز?بهترین وسیله ارتباط با خدا به مدت 40 دقیقه
زیارت عاشورا
قال الامام علی بن الحسین علیه السلام :
ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِن: کَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَاغتِیابهِمْ
وَإشْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاَِّخِرَتِهِ وَدُنْیاهُ
وَطُولُ الْبُکأ عَلی خَطیئَتِهِ.
سه چیز موجب نجات انسان مومن خواهد بود:
نگهداری زبانش از حرف زدن درباره مردم و غیبت آنان
مشغول شدنش به خویشتن با کارهایی که برای آخرت
و دنیایش مفید باشد و بسیار گریستن بر اشتباهاتش.
تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 140، ح 3