سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار







امام سجاد(ع) در حدیثی فرمود:

عصر روز عرفه و ظهر روز دهم که حاجیان در منا حضور دارند،
خدای سبحان به فرشتگان مباهات می‌کند و می‌فرماید:


«اینان بندگان من هستند که از راه‌های دور و نزدیک
با مشکلات بسیار به اینجا آمده

و بسیاری از لذت‌ها را بر خود حرام کرده
و بر شن‌های بیابان‌های عرفات و منا خوابیده‌اند


و این‌گونه با چهره‌های غبارآلود،
در پیشگاه من اظهار ناتوانی و خواری می‌کنند.

اینک به شما اجازه دادم تا آنان را ببینید.
آنگاه فرشتگان حق به اذن خداوند
بر دل‌ها و اسرار نهان آنها آگاه می‌شوند.



اصول کافی ج 96، ص 259.



ارسال شده در توسط محب مهدی
ارسال شده در توسط محب مهدی








زمزمه زائران در عرفه

یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش گل و نسرین من است


دست‏های پر از نیازمان را بر آستان مهربانی‏ات می‏گشاییم
و با سر انگشتان پر از التماسمان تنها بر درگاه تو می‏آویزیم.


خدایا؛ تو همانی که
«لَیْسَ لِقضائِهِ دافِعٌ وَ لا لِعَطائِهِ مانِعٌ».


خدایا، تو همانی که در شداید و مصائب تو را خواندم،
اجابت کردی، و اگر شکرت کردم، افزونم دادی.


خدایا، تو را به کدام نامت بخوانم که تمام نام‏ هایت مقدس است؟
تو را به عطایت بخوانم یا به جلالت؟


به رحمانیتت؟ به مهربانی‏ات یا به معبودیتت ؟
به جود و کرمت یا به عفو و بخششت؟


ای خدای کعبه! ما را از خودمان برهان و به خودت برسان.
اکنون که ما را در مقام ابراهیمت جای داده‏ ای،


اکنون که لباسی محرمیّت را به تن کرده ‏ایم و وجودمان را از پلیدی‏ها زدوده ‏ایم،
اکنون که میان صفا و مروه فقط یا رب، یا رب زمزمه می‏کنیم


و اکنون که در چشمه زمزم ایستاده ‏ایم و صدای لبیک از این چشمه می‏جوشد؛
اکنون که در عرفات مناجات، در مقام تعظیم در برابر تو ایستاده ‏ایم،
به ما نشان ده که چه بودیم و چه هستیم.


یا قابِلَ التَّوْباتِ، من این‏جا نیامده‏ ام که توبه کنم و توبه بشکنم،
من آمده ‏ام که در مقام بنده ناچیز، در برابر جلال و بزرگی ‏ات به خاک بیفتم
و وجودم را از تاریکی‏ها بزدایم و تنها نیازمند تو باشم.


دست‏هایم را در مقام سپاس در آستان تو بالا می‏گیرم و فریاد می‏زنم
أَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ فقیر و خسته به درگاهت آمدم،
رحمی! که جز ولای توام نیست هیچ دستاویز.


مرضیه کامرانی اقدام







ارسال شده در توسط محب مهدی








امروز، به عرفاتی که در «من»، قد کشیده است،
با تمام دلم قدم می‏گذارم!

فرصتی دست داده، تا خود، این مدّعی عنوان خلیفه اللّهی
را، به پای میز محاکمه بکشانم.

باید لحظه‏ های خطا کارم را، بی‏ هیچ تعارفی، به قضاوت بنشینم!
گذشته‏ ی اندوهگینم را عارفانه بنگرم و صادقانه به اعتراف برخیزم.

فردا دیر است! امروز، باید خودم را بشناسم!
بدانم کیستم و کجای عالم ایستاده ‏ام؟!


ای روح خسته و آشفته‏ی من!
شتاب کن! بلندتر قدم بردار!
دیار معرفت، نزدیک است و من، بوی خوش «عرفه» را می‏شنوم!

امروز، می‏خواهم غل و زنجیر اسارت از پایت، بگشایم
و یوق بندگی «تن»، از گردنت بردارم!


می‏خواهم به بال‏های همیشه بسته ‏ات،
وسعت پرواز ببخشم! ... با من بیا!

تو را به سرزمینی می‏برم که تمام سروهایش، از بار تعلّق آزادند!
به دیاری که زیر «چرخ کبودش»، تمام «همّت‏ها» رنگ «او» را
دارند و دل‏ها، «هروله‏ی» قُرب و اشک‏ها، طعم
نیاز و سرها، همه سودای بندگی‏اش را!


تو را به سرزمینِ کشف و شهود می‏برم؛
تاعظمتِ گشمده ‏ات را بیابی و وسعتِ بی‏نهایتت را به تماشا بنشینی!

فردا دیر است! همین امروز، باید دنیای درونم را بشناسم
و سرگردانی‏ام را به مقصد برسانم!


راه سخت و طولانی است و من، توشه‏ ای جز حسرت و گناه، به
همراه ندارم! باید تا قلّه‏ی «ندامت» صعود کنم و گردنه‏ های
وحشتناک «جهل و هوی» را دور بزنم.

باید از آهِ جانسوز توبه، آتش‏فشان خاموشِ وجدانم را شعله ‏ور سازم.
باید از برهوت «منیّت‏ها» عبور کنم و دریا دریا
گناهم را پشت سر بگذارم!


آه، چه راهِ دشواری را پیش رو دارم!
باید امروز در عرفاتِ وجودم جاری شوم و از رایحه ‏ی
دل‏انگیزِ «دعا»، مست و سرشار.

امروز، وسعتِ بی‏نهایت خدا را، به رُخ خود خواهم کشید!
باید امروز، ساکنان عرش و ملکوت، با فریاد «اَنْتَ الّذی»های
من، هم‏آوا شوند و از اعتراف «انا الّذی»،هایم، به شِکوه، آیند!

امروز، صحرای عرفاتِ وجودم را، به بهشتِ دل انگیزی
از «عرفه» مبدّل خواهم ساخت و هم‏زمان با هبوط «منیّت‏ها»، لحظه‏ ی قشنگِ
تولّد «آدمیّتم» را جشن خواهم گرفت.

خدیجه پنجی


ارسال شده در توسط محب مهدی






عرفه وداع انتظار

عرفه، یادواره ای از اشک های چشم به راهی نیز هست.
صفحات پر تأمل امروز،دل ها را به تمنای وصال آن یگانه می کشاند.

امروز در عرفات، حضور موعود(عج) رونق صفا است.
و ما این سو با اشتیاقی پر رنگ،آرزوی آن یار و دیار را داریم.

این سو به شیوه محفل جمعه های پر ندبه نشسته ایم
و با کلمات ذی الحجه در خیمه های تنهایی خویش، بهار بهار
از فراق آخرین ذخیره خدا می گرییم.

اللهم عجل لولیک الفرج




ارسال شده در توسط محب مهدی



*****
پژواک اندوه
*****

ویژه نامه شهادت امام محمد باقر علیه السلام





ارسال شده در توسط محب مهدی



کسی که بود شکافنده‌ی تمام علوم
هزار حیف که از زهر کینه شد مسموم


سر تو باد سلامت یا رسول ‌الله
وصّی پنجم تو کشته شد، ولی مظلوم


گهی به زخم زبان قلب حضرتش خستند
گهی به خانه‌اش از کینه خصم برد هجوم

بسان مادر و آباء رنج دیده‌ی خویش
همیشه بود ز حقّ و حقوق خود محروم

به غربت علی و خاندان او سوگند
امام ما ز جهان رفت با دلی مغموم


هماره قصه مظلومی‌اش به خاک بقیع
بود ز غربت قبرش برای ما معلوم


ز دردهای نهانی که بود در دل او
کسی نداشت خبر غیر خالق قیّوم

حیات او همه با درد و رنج و غصه گذشت
که بود ظلم به اولاد مصطفی مرسوم


نه طاقت است زبان را به وصف غم‌هایش
نه قدرت است قلم را که تا کند مرقوم

بگو به امت اسلام، این سخن (میثم)
به مرگ حضرت باقر یتیم گشت علوم


غلامرضا سازگار



ارسال شده در توسط محب مهدی
ارسال شده در توسط محب مهدی
ارسال شده در توسط محب مهدی
ارسال شده در توسط محب مهدی
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >