سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار





شهر را بوی غمی آسمانی در بر گرفته و زنجیرهای تعلق انسان شکسته
و خود را به زنجیر سینه زنی برای نینواییان، دخیل بسته است.


این یعنی؛ محرّم کتاب اندوه و مرثیه اهل ولایت نیست؛
که جولانگاهی است برای شکفتن؛ برای رویش.

این یعنی به بهانه حسین علیه السلام بر سینه زدن؛
اما در حقیقت بریدن سینه از زنجیرهای وابستگی به خاک.


و این یعنی تا کربلا فاصله ای نیست و تا حسین علیه السلام،
تنها یک جرعه عطش، باقی است.


ویژه نامه محرم حسینی در سایت آیه های انتظار







ارسال شده در توسط محب مهدی



با همین سوز که دارم بنویسید حسین
هر که پرسید ز یارم بنویسید حسین

ثبت احوال من از ناحی? ارباب است
هم? اهل و تبارم بنویسید حسین

خان? آخرتم هست قدمگاه حبیب
سر در قصر مزارم بنویسید حسین

هر که پرسید چه دارد مگر از دار جهان
هم? دار و ندارم بنویسید حسین

من دلم را ز شکیبایی زینب دارم
هم? صبر و قرارم بنویسید حسین

هیچ شعری ننویسید به روی کفنم
با گِلِ تربت یارم بنویسید حسین

تا نپرسند ز من هیچ سؤال آن دو مَلک
به روی سین? زارم بنویسید حسین

گلشن و باغ و بهشتم همه در هیئت اوست
هم? باغ و بهارم بنویسید حسین

روی پیشانی من هرچه که بیمار شدم
با همه حال نزارم بنویسید حسین

هرکه پرسید که در چلّه نشینی چه کنم؟...
اربعین با که گذارم؟ بنویسید حسین

دست بر شاکل? هیئتیِ من نزنید
گفت یارم به عذارم بنویسید حسین

آری از کرب و بلایش نتوان دست کشید
حاجت قافله دارم بنویسید حسین


ویژه نامه محرم حسینی در سایت آیه های انتظار






ارسال شده در توسط محب مهدی

zeynab-4.gif

شهر را بوی غمی آسمانی در برگرفته است
و تقویم عشق، به صفحه سرخ حماسه رسیده.


یعنی این که ارتباطی است میان پیراهن های مشکی که
بر تن مردم شهر مرثیه می سرایند، با سفیدی قلب هایی که
در داغ حسینیان مشتعل مانده است.


این یعنی ماه بی واسطگی با کربلا
. ماه تلفیق با عطش، فرا رسیده است.



ارسال شده در توسط محب مهدی



???ای اشک کجائی که غم از راه رسید???
???ویژه نامه محرم حسینی???

 

31594753124756569101.gif

 

ویژه نامه محرم حسینی در سایت آیه های انتظار

 


ارسال شده در توسط محب مهدی







زیارت یعنی حضور.

ممکنه کسی کیلومتر ها با حرم فاصله داشته باشه ولی به محضی
که حضور اتفاق افتاد زیارت انجام می شه.

یعنی اگر الان یکی وایساده باشه روبروی ضریح و سلام بگه به آقا امام رضا علیه السلام ؛
اگر تو از همین جا با صدق و صفا و با همه وجودت سلام بدی دقیقا کنار
او می ایستی. هیچ فرقی نمی کنه.

پس حضور مهمه و هدف از زیارت حضوره.

چه بسا کسانی که می رن مشهد اما واقعا در محضر امام رضا نیستن
و چه بسا کسانی که تو عمرشون مشهد نرفتن اما کلی زیارت مقبوله براشون ثبت شده...


بعد منزل نبود در سفر روحانی

پس از همینجا از پای سیستم توی خونه محل کار مدرسه و دانشگاه
و هرجایی که هستی دلت رو روانه حرم آقا کن و یک سلام از ته قلب به آقا بگو:


صلی الله علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی
و رحمةالله و برکاته


 

بیست سوم ذیقعده ?روز زیارتی مخصوص مولا علی بن موسی الرضا (ع)

 


ارسال شده در توسط محب مهدی



ما اینقدر ها هم بد نیستیم آقا


بی خیال و بی درد نیستیم آقا

فکر نکنید بی مهریم و حقه باز

بجان خودت نامرد نیستیم آقا

با تو هم عهدیم تا قیامت و مطمئن باش

اهل جفا و شکستن عهد نیستیم آقا

بند بند وجودمان پر از واژه های انتظاره اما

چه کنیم که شاعری بلد نیستیم آقا

قصه کوتاه کنم ؛ تو بهتر میدانی

باهمه بدی ؛ اهل دروغ و کلک نیستیم آقا

ترا دوست داریم ای تجلی خدا در زمین

هرچند که رسم عاشقی بلد نیستیم آقا

" فاطمی "




ارسال شده در توسط محب مهدی



انتظار یعنی پنجره ای رو به آسمان

که پرنده ها را می بینی درحال پرکشیدن

دلت میخواد هم بال آنها بشوی

اما افسوس............

بالی برای پرواز نیست





ارسال شده در توسط محب مهدی




با اشک می زنم ورق این فال خسته را
فالی دوا نمی شود این سرشکسته را

خون از تمام چشم و دلم سیل می شود
هر وقت که وا می کنم این زخم بسته را

این نذر عاشقی است که ریزم به هر قدم
گلها به پای آمدنت دسته دسته را

از بس نیامدی غزلم پیر شد ببین!
رنگ سپید روی غزلها نشسته را

باید شبی نشست غزل عاشقانه چید
این واژهای خالی از هم گسسته را

آقا تو را به جان غزلهای منتظر
منت گذار جاده ی با اشک شسته را




ارسال شده در توسط محب مهدی



چشم‏هایت را آرام باز کن،
بانوی نور و عاطفه و کرامت!

چشم‏هایت را آرام باز کن،
چشم‏هایت چشمه ‏های اجابت خواهند شد.


چشم‏هایت ضریح دل‏های پریشان می‏شوند،
چشم‏هایت نگاه برادر را خیره می‏کند.

روی دست‏های برادر آرام خواهی گرفت،
به نام عشق به او اقتدا خواهی کرد


و به دنبال دل، راهی سرزمین‏هایی می‏شوی
که خاک قدم های او را لمس کرده است

بانوی روشنایی‏ها! بانوی آینه!
بانوی زیارت و غزل و ضریح و کبوتر!


چشم‏هایت را آرام باز کن! پدرت نگاه تو را می‏بوسد.
بی‏ جهت نبود که نامت را فاطمه علیهاالسلام گذاشتند

بی‏ جهت نبود که خورشید روز میلادت،
از افق نگاه تو طلوع کرد.


بانوی اجابت!چشم‏هایت را باز کن
عطر بهشت، فضای خانه را پر می‏کند.

خوش آمدی!
در هوای خانه ‏ای تنفّس خواهی کرد
که نشان‏ه ایی از ملکوت در خود دارد؛


خانه‏ ای که دریچه ‏ای رو به بهشت دارد
خانه ‏ای که شعاع ‏های روشن عصمت ناب،
بر اهالی سبز پوشش گشوده است.

خانه‏ ای که حضور هفتمین و هشتمین ستاره کهکشان عبودیت را
در جای جایش لمس کرده است.


چشم‏هایت را آرام باز کن!
مقدمت مبارک باد





ارسال شده در توسط محب مهدی




میلاد فخر زنان





سلام، فاطمه معصومه!

تو آمدی و با آمدنت، بال فرشتگان الهی فرش زمین شد
تامعصومیت، مطهره ای دیگر از فرزندان محمّد (ص) را در برگیرد.


گلی همزاد علی بن موسی الرضایی که از یک شاخه
روییدید تا هر دو، پناه دل سوختگان باشید.

امروز بر شانه های خاک، گام نهادی تا لباس شفا را
بر روح مجروح دردمندان بپوشانی.


نام روشن و شفاف تو ای فخر زنان عالم!
شفیعه روز قیامت و انیس لحظه های عبادت است؛

آنجا که از صمیم قلب، به تو توسل می جوییم تا
بر گردنه های سنگین گناه در میانه راه نمانیم.






ارسال شده در توسط محب مهدی
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >