این همه مهربانی زیر یک سقف
گردهمایی کوچکی که بسیار بزرگ است؛
چند نفری که روحشان با جمعیت عشق پیوند می خورد.
از گرمی این حضور ساده، خورشید، رنگ می بازد
و عشق، ریزه خوارِ سفره محبت می شود.
این مجموعه گل در کنار هم، عطر خوش پروانه ها را سر می دهند.
صبح، پنجره های نور را به سمت این گروه دلداده می گشاید
و مهر، مبدأ خودش را پیدا می کند.
خانواده، یعنی اندیشه هایی از شکوفایی که روی هم گذاشته
می شود تا عطر صبح، چند برابر شود.
از این آبی ترین دریای به هم پیوسته
صدای یکدلی شنیده می شود.
آسمان، به این همه مهربانی که زیر یک سقف جمع شده
آفرین می گوید و صورت دنیا گل می اندازد از این همه
نگاه های دل افروز که رد و بدل می شود.
هر روز، «صبح»، با امید اینان بیدار می شود و بر سرِ
سفره یکرنگی می نشیند؛
آن گاه، درخت خوشبختی رو به طراوت خانه گام
بر می دارد و می خندد. تمام روزها در محضر این حسّ شادند.
محمدکاظم بدرالدین
و اینک، سربازان اندیشه محمد صلى الله علیه وآله ،
همه خانواده و همه دار و ندار محمد صلى الله علیه وآله آمده اند.
آمدهاند تا گواه صدق او باشند؛ تا گواه باشند بر یقین محمد.
یقین، متاع بازار محمد صلى الله علیه وآله است.
چگونه است که این بازار مکاره الحاد
و این آزار جهل خودخواسته یهود،
با مشتى جهل، به جدال با ایمان آمده است
و چه حقیر است غیر از محمد و آلش
هر کسى و چه ضعیف است غیر از کلام محمد!
این جمع که مى آیند،
هر یک براى حقانیت جهانى کفایت مى کنند؛
هر یک خود، دلیل آفرینش جهانند و سکان کشتى زمین.
محمد صلى الله علیه وآله ؛
على علیه السلام ، فاطمه علیهاالسلام
و حسن علیه السلام و حسین علیه السلام ،
هر یک آیهاى از آیات پروردگارند.
ستاره هاى آسمان حقیقت
آبها در سرچشمه حیات،
سجده بر شما را آغاز کردند
و بادها از یمین و یسار مدینه،
نیستان اندیشه را به نوا در آوردند.
اى ستارههاى آسمان حقیقت!
چگونه فرشته مرگ، قصد شما کند
که مرگ و زندگى، بهانه شناخت شماست
و شما اثبات آیین محمد؟!
اما واى بر مردمى که از محمد امین،
براى صداقتش گواه مى خواهند
و از منادى توحید، براى رسالتش اعجاز.
با نفس خویش، به مباهله آمده ام
با نفس خویش به مباهله آمده ام.
گفته ام نام پنج بهار بى خزان را
با خود گواه مى برم.
گفته ام نام پنج جهان بى منتها،
پنج بى کران بزرگ را گواه مى برم.
مى خواهم با جهل و تجاهل نفسم به جهاد درآیم.
امروز، به نام محمد و على و فاطمه و حسن و حسین،
مى خواهم بر الحاد پنهان درونم پیروز شوم؛
مى خواهم به دین محمد، دوباره بنگرم
و بتى را که از خواسته هایم تراشیده ام، فرو بریزم.
مى خواهم گوساله سامرى عادت هایم را
در میدان مباهله با خود بسوزانم و به خودم ثابت کنم
که براى عشق ورزیدن به خالق هستى،
«عشق محمد بس است و آل محمد».
نگاهی به جایگاه فاطمه زهرا (س) در آیه مباهله از نظرگاه اهل سنت
.....مباهله اثبات حقانیت پیامبرو آل پیامبر صلوات الله علیهم.....
......ماجرای مباهله سندی زنده بر عظمت اهل بیت(ع)......
........مباهله پیامبر (ص) جلوه گاه حقانیت اسلام........
......بررسی تاریخی آیه مباهله و بازتابهای آن......
...........اعمال و دعاهای روز مباهله...........
..........آیه مباهله، سند افتخار شیعه..........
..............شرح آیه مباهله...............
جشن روز مباهله
در روز مباهله، شایسته است شادی و سرور در چهره شیعیان
نمایان باشد و افتخار کنند که در چنین روزی، یکی از دلایل
ابدی حقانیت تشیع، با سند قرآنی آن در آیه مباهله به دنیای اسلام تقدیم شده است.
در آراستن سیمای ظاهری و ارتباط دادن آن روز با
اهل بیت علیهم السلام ، دستورهای زیر به ما داده شده است:
غسل که به نیت روز مباهله انجام می گیرد و در احادیث و کتاب های
فقهی تأکید خاصی بر آن گردیده است.
پوشیدن لباس پاکیزه که دستور خاصی درباره آن داده شده است
تا با پوشش پاکیزه، جلوه عید و سرور درچهره ها دیده شود.
عطرزدن نیز، جشن و شادی را هرچه بیشتر تداعی می کند.
روز مباهله فرا رسید
تلاطم مهیبِ شک و تردید، آرامش پوشالی قلب هایشان را
درهم کوبیده بود.
آرزو می کردند تو را با گروهی از یاران و سربازانت ببینند
تا اینکه با خاندان سراسر نورت به میدان مباهله قدم بگذاری.
ولی تو آمدی؛
با دنیایی که محو تماشای جمال و هیبت خاندان پاک و روحانی ات شده بود.
قلب زمان از استواری گام های علی علیه السلام به تپش افتاد
و گل های یاس، به تماشای فاطمه علیهاالسلام عطرافشان شدند.
دست در دانه اهل آسمان، حسن علیه السلام ، را در دستان
مهربانت داشتی و جگرگوشه ات حسین علیه السلام را
عاشقانه به سینه چسبانده بودی.
زمین بر آسمان فخر می فروخت که بر پشت او گام می نهید
و آسمان از دیدن آن همه شکوه و وقار، به وجد آمده بود.
باد، عظمت ایمانتان را در گوش هزار سرو آزاد نجوا کرد
و یک دشت شقایق، شیفته پاکی نگاهتان شد... .
و نجران، به حقانیت این خاندان، اعتراف کرد.