واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ
وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ
واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْکَ وسِتْرِکَ یـا أبْصَرَ النّاظرین.
خدایا نیرومندم نما در آن روز به پا داشتن دستور فرمانت
و بچشان در آن شیرینى یادت را
و مهیا کن مرا در آنروز راى انجام سپاسگذاریت
به کـرم خودت نگهدار مرا در این روز به نگاهداریت
و پردهپوشى خودت اى بیناترین بینایان.
تلاوت ترتیل جزء چهارم قرن کریم
برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید
مجال رحمت
ماه رمضان، گاهِ لرزش دل است و چرخیدن ناگاه زبان کائنات به
تسبیح.فورانِ حس خواهش است برای وجدان بیداری
که در طلب حسی رهاتر، به تکاپو افتاده.
برای کسی که در گیر و دارِ هراس و هوس، سرگردان وادی
نفس خویش مانده، رمضان مجال سامان گرفتنی است
که با سکوتِ وسوسه ها دست می دهد.
اصلاً رمضان، تمام روزهایش عید است که امام علی علیه السلام
در بلاغت کلام خویش فرمودند: «هر روز که گناه نشود آن روز عید است.»
قدم نهادن در این عیدستان، شمیم غفران را در مشام جان می دواند
و از چشمه سار رحمت، تشنگی این سال های هبوط را فرو می نشاند.
معصومه زارع
ای عزیز هر کس داند حقیقت چیست ؟
داند عشق کدام است و عاشق کیست
در این راهمرد باید بود و با دل پر درد باید بود ،
عاشق باید بی باک باشد اگر چه او را بیم هلاک باشد
عشق دردیست که او را دوا نیست
و کار عشق هرگز به دعا نیست .
عشق مایه آسودگیست
هرچند مایه فرسودگیست
عاشق هم آتش است و هم آب
و هم ظلمت و هم آفتاب .
دل عاشق همیشه بیدار است
و دیده او گهر بار است
هر که عاشق نیست ستور است
روز را چه کند زان که شب پره کور است .
آن که از معرفت حق دور است
نه آدم بلکه ستور است .
زاهد مزدور به بهشت مینازد
وعارف به دوست
از صوفی چه گویم که صوفی خود اوست
آب دارد و در دیده و آتش در نفس
معارفی از جزء 4 قرآن کریم
فراز اول: رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون
یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ کَفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ(106) وَ أَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِى رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ(107- آل عمران)
روز قیامت چهرههایى نورانى و چهرههایى تاریک خواهد بود. به آنان که چهرههایشان تاریک است گفته مىشود: چرا بعد از اینکه ایمان آوردید کافر شدید؟! پس اکنون به خاطر آن کافری که ورزیدید طعم عذاب را بچشید و به آنان هم که چهرههایشان نورانى است در رحمت الهى مقیم می شوند و براى همیشه در آن مىمانند.
این یک اصل قرآنی است که حالت و نوع زندگى انسان و نیز پاداش و کیفرهاى او در جهان دیگر در حقیقت تجسمى از اعمال و روحیات و افکار او در این جهان است.(1) به عبارت دیگر: هر کارى که در این جهان از انسان سر می زند آثار وسیع و گستردهاى در روح انسان باقى گذاشته و کم کم چهره جان او را صورتگری می کند. درک این تغییرات در دنیا برای اکثر مردم امری ناممکن است؛ ولى در قیامت که روز ظهور حق و حقیقت و آشکار شدن باطن افراد است(2) آن واقعیت نهفته در جان که در حقیقت چهره واقعی جان انسانهاست رونمایی شده و پدیدار می گردد.
روسفیدى و روسیاهى در قیامت هم که این آیات به آن اشاره می کنند در حقیقت تجسّم همان حالات و روحیّات انسان در دنیاست. کسانى که در دنیا ولایت خدا را پذیرفته و تابع دستورات او بودهاند؛ خداوند آنها را از ظلمات به نور مىبرد(3) و در آن روز با چهرهاى نورانى حاضر مىشوند؛ ولى آنان که به ولایت طاغوت گردن نهادهاند، طاغوتها آنان را از نور به ظلماتِ هوس و تفرقه و شرک و جهل سوق مىدهند(4) و در قیامت با چهرهایی سیاه و تاریک محشور مىشوند.
فراز دوم: استقامت و تقوا رمز دفع شر دشمنان
وَ إِن تَصْبرُِواْ وَ تَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیًْا (120- آل عمران)؛ اگر شکیبایى ورزید و پرهیزکارى کنید، نیرنگشان هیچ زیانى به شما نمىرساند.
در این آیه شریفه دو رمز پیروزی و دفع شر دشمنان به صراحت مطرح شده که یکی پایداریست و دیگری رعایت تقوا. از این فراز قرآنی استفاده مىشود که امنیت مسلمانان در برابر نقشههاى شوم دشمنان، مشروط به استقامت و هوشیارى و داشتن تقوى آنهاست و تنها در این صورت است که امنیت آنها تضمین می گردد.(5)
در پنج آیه بعد قدری پرده را کنار زده و گوشه ای از اسرار این فرمول را بر ملا ساخته است که چگونه خدا دفع شر می کند و مسلمانان را پیروز می گرداند؛ آنجا که روز بعد از شکست در جنگ احد(6) به رزمندگان اسلام می فرماید: آرى؛ اگر امروز استقامت بخرج دهید و به رویارویی سپاه دشمن بشتابید و تقوا را پیشه کنید و مانند روز گذشته با فرمان پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله مخالفت ننمائید؛ اگر در این حال، مشرکان به سرعت به سوى شما برگردند؛ خداوند بوسیله پنج هزار فرشته که همگى داراى نشانههاى مخصوص هستند شما را یارى خواهد کرد.(7)
فراز سوم: چند وصف ممتاز برای متقین
الَّذِینَ یُنفِقُونَ فىِ السَّرَّاءِ وَ الضرََّّاءِ وَ الْکَظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یحُِبُّ الْمُحْسِنِینَ(134) وَ الَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یُصرُِّواْ عَلىَ مَا فَعَلُواْ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ(135- آل عمران)
قرآن کریم در این آیات، پنج ویژگی برتر متقین را بیان می کند که عبارتند از:
آنها در همه حال انفاق مىکنند چه موقعى که در راحتى و وسعتند و چه زمانى که در پریشانى و محرومیتند که در این حال به مقدار ممکن دست نیازمندی را می گیرند.
آنها بر خشم خود مسلطند و آن را کنترل می کنند.
آنها از خطاى مردم مىگذرند و در دل کینه به دل نمی گیرند؛ البته این گذشت و عفو از کسانى است که شایسته آنند نه کسانی که گذشت و عفو باعث جرأت و جسارت بیشتر آنها مىشود.
آنها نیکوکارند. که این مرحله عالی ترین درجه مراتب تکاملی گذشته است؛ مراتبی که از فروبردن خشم شروع می شود و به نیکی کردن در برابر بدى (البته آنجا که شایسته است) ختم می شود.
آنها اصرار بر گناه نمىکنند. پرهیزگاران علاوه بر اوصاف مثبت گذشته اگر مرتکب گناهى شوند بزودى به یاد خدا مىافتند و توبه مىکنند و هرگز با علم و آگاهى بر گناه خویش اصرار نمىورزند و آن را تکرار نمىکنند.(8)
فراز چهارم: روزگار می گردد تا ...
تِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَینَْ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ ... وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ یَمْحَقَ الْکَفِرِینَ(140و 141- آل عمران)
در این آیات به چند حکمت از اسرار گردش ایام و دست به دست شدن نام و نشانها، پست و مقام ها اشاره شده است :
یکی اینکه سره از ناسره مشخص شود. دوم آنکه گوهر وجود مردان خدا از ناخالصی ها پاک شده و عیارش بالا رود و آخر اینکه بی خدایان به تدریج نابود شوند.(9) برای همین فرمود: ما این روزهاىِ پیروزى و ناکامى را در میان مردم مىگردانیم تا خدا کسانى را که از روى حقیقت و خلوص ایمان آوردهاند، مشخص کند ... و نیز این پیروزىها و ناکامىها براى آن است که کسانى را که از روى حقیقت، ایمان آوردهاند از عیوب و آلودگىها پاک کند و کافران را به تدریج نابود نماید.
فراز پنجم: فرصت هایی که سوزنده است
وَ لَا یحَْسَبنََّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ خَیرٌْ لّأَِنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ لِیزَْدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ(178- آل عمران)
همیشه فرصت داده شده سازنده نیست؛ گاهی هم سوزنده است مانند فرصت دادن به کسی که اصرار به خود سوزی دارد که این فرصت، کمک به نابودی اوست. در این دنیا کسانی که پیام دین و ندای فطرت را شنیدند و آن را نادیده گرفتند ابتدا با سختی هایی مواجه می شوند تا به آن فطرت الهی برگردند و آن نداهای حیاتبخش را لبیک گویند(10)؛ اما اگر با لجبازی، دست خود را از دست راهنمایان الهی کشیدند و بر هلاکت خود اصرار ورزیدند از آن پس به آنها فرصت و امکانات داده می شود که در جاده گمراهی بتازند و جهنم خود ساخته را لحظه به لحظه شعله ورتر کنند. این در حالی است که این نگونبختان فرصت و امکانات پیش آمده را عنایتی برای خود تلقی کرده و شادمانند که ناگهان بانگی برآمد خواجه مُرد و در جهنم وارد شد.
فراز ششم: خوشبخت کیست؟
فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ (185- آل عمران)
از نظر قرآن کسی سعادتمند است و عاقبت به خیر که بتواند خود را از جاذبه های گناه و معصیت که حقیقتی جز آتش ندارند رهانده و قدم در بهشت گذارد.
«زحزح» در اصل به معنى این است که انسان خود را از تحت تاثیر جاذبه و کشش چیزى به تدریج، خارج و دور سازد و«فاز» در اصل به معنى نجات از هلاکت و رسیدن به محبوب است.(11) بر این اساس آیه مورد بحث می گوید: کسانى که از تحت تاثیر جاذبه آتش دوزخ، دور شوند و داخل در بهشت گردند، نجات یافته و محبوب و مطلوب خود را پیدا کرده اند.
سه نکته:
1. جاذبه عجیبی که در هوسهاى زودگذر، لذات جنسى نامشروع، مقامها و ثروتهاى غیر مباح وجود دارد همان جذبه آتش دوزخ است که هر انسانی را به سوی خود می کشاند.
2. اگر مردم نکوشند و خود را از تحت جاذبه این عوامل فریبنده، دور ندارند، تدریجا به سوى آن جذب خواهند شد.
3. آنها که با تربیت و تمرین و آموزش و پرورش الهی، خود را به تدریج، کنترل مىنمایند و به مقام نفس مطمئنه (روح آرام شده) مىرسند نجات یافتگان واقعى محسوب مىشوند و احساس امنیت و آرامش مىکنند.
فراز هفتم: وضع خوب بی دین ها شما را فریب ندهد!
لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُواْ فىِ الْبِلَادِ(196) مَتَاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَأْوَئهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ المِْهَادُ(197- آل عمران)
یکی از رایج ترین سوالاتی که مومنین پس از مقایسه وضع به ظاهر خوب بی دینان با وضع ضعیفتر دینداران می کنند (که البته همیشگی هم نیست) این است که اگر دینداری باعث نزول خیرات و برکات دنیایی می شود پس چرا وضع بی دینان بهتر از ماست؟
قرآن می فرماید: فریب این زندگی مرفه و پر زرق و برق بی خدایان را نخورید و وضع به ظاهر خوب آنها را دلیل بر عنایت خدا به آنها قلمداد نکنید. آنچه در دست آنهاست مال ناچیز و زودگذر دنیاست که خداوند به دلیلی در اختیار آنها قرار داده است؛ یا خواسته در همین دنیا با آنها تسویه حساب کند تا در آخرت بهره ای از بهشت نبرند(12) و یا قانون مهلت که در فراز پنجم گذشت را در مورد آنها اجرا کرده است. در هر صورت اینها در قیامت جایگاهی جز حهنم نخواهند داشت.
فراز هشتم: حقیقت حرام خواری
إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکلُُونَ فىِ بُطُونِهِمْ نَارًا وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا(10- نساء)
عمل به مانند خود ما انسانها ظاهری دارد که با حواس درک می شود؛ باطنی هم دارد که جز با چشم باطن قابل رویت نیست. چون این هنر در همه نیست که روح عمل را ببنند و از طرفی هم دانستن این موضوع اثر تربیتی فوق العاده ای دارد در بخشی از آیات و روایات آن چهره ملکوتی برخی عبادات و معاصی بیان شده است.
یکی از آیاتی که به این مهم پرداخته نمونه ای از تجسم اعمال را مطرح کرده است همین آیه مورد بحث است که حقیقت و چهره باطنی مال حرام(13) را اینگونه بیان می کند: کسانى که اموال یتیمان را به ناحق تصرف می کنند در حقیقت آتش می خورند و به زودی در جهان دیگر هم داخل در آتش برافروختهاى می شوند که آنها را به شدت می سوزاند. پس حرام خواران علاوه بر اینکه در این دنیا آتشی را وارد بدن خود می کنند در قیامت هم وارد جهنم شده و به شدت خواهند سوخت.(14)
فراز نهم: شما که نمی دانید چه کسی برای شما مفید تر خواهد بود
لَا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکمُْ نَفْعًا فَرِیضَةً مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ کاَنَ عَلِیمًا حَکِیمًا(11- نساء)
برخی مومنین هنگام وصیت با توجه به شناختی که نسبت به ورثه خود دارند قانون خدا (احکام ارث) را نادیده گرفته و مال خود را به گونه ای دیگر تقسیم می کنند. در این تقسیم بندی ورثه ای که به نظر برایش مفیدتر خواهند بود سهم بیشتری می برند و کسانی که امید چندانی به نفعشان نیست سهم کمتری عایدشان می شود.
در این فراز خداوند متعال بعد از بیان احکامی در تقسیم ارث این طرز تفکر را خطا خوانده و می فرماید: شما که نمی دانید کدام یک از این ورثه برای شما مفیدتر خواهد بود. شما که از آینده خبر ندارید شاید همین کسی که امروز مال بیشتری به او داده اید فردا خودش یا فرزندانش با همین اموال شما لعن و نفرین برای شما بخرد و در عوض آن دیگری با تمام قوا برزخ و قیامت شما را آباد کند شما چه می دانید پس اموالتان را بر اساس آنچه که خدا مقرر کرده است بین ورّاث خود تقسیم کنید.(15)
شرح دعای روز چهارم در بیان آیت الله مجتهدی(ره)؛
خداوندا شیرینی یادت را به ما بچشان
دعای روز چهارم:
اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَی إِقَامَةِ أَمْرِکَ وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاَوَةَ ذِکْرِکَ وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِکَ وَ سِتْرِکَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِین. (1)
خدایا مرا در این روز برای اقامه و انجام فرمانت قوت بخش و حلاوت و شیرینی ذکرت را به من بچشان و برای ادای شکر خود به کرمت مهیا ساز و در این روز به حفظ و پرده پوشی مرا از گناه محفوظ دار، ای بصیرترین بینایان عالم.
اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَی إِقَامَةِ أَمْرِکَ خدایا به من قوت بده که در ماه رمضان خوب عبادت کنم و امر تو را اطاعت کنم ؛ نباید فراموش کرد قوّت عبادت غیر از قوّت بازو است. (2)
حکایت
سالها پیش در مشهد پیرمردی بود بالای صد سال عمر داشت ولی نماز هایش را ایستاده می خواند ! همان پیرمرد یک بار سبک را به زور بر می داشت بنابراین قوت عبادت غیر از قوت بدن است.
توان امیر المؤمنین الهی بود
امیر المومنین نان خشک را نمی توانست بشکند، ولی قلعه خیبر را فتح کردند و آن رشادت ها را آفریدند و یاران ایشان گفتند : شما با این شجاعت و .. چطور نان خشک را نمی توانید بشکنید، حضرت فرمودند: آن به قوه روحانی بود و این به قوه جسمانی است. (3)
لذا این دو قوه با هم دیگر تفاوت دارد، پس ممکن است شخصی شصت ساله باشد، ولی قوت عبادت او از جوانان بیشتر باشد لذا در ماه رمضان از خدا درخواست کنید که قوه عبادت به شما بدهد . در دعای کمیل هم این دعا از خدا خواسته می شود که « قَوّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارحی » (4)
چرا خیر و برکت کم شده است
در قدیم پدران ما دو ساعت به اذان برای عبادت در اتاقی خلوت می کردند و یک ساعت بعد از آفتاب از خلوت گاه خود بیرون می آمدند و دنبال کسب و کار می رفتند؛ تاجر های ما هم اینطوری بودند ! دعا میخواندند ؛ زیارت عاشوراء می خواندند و... بعد به محل کسب می رفتند ولی الان چه... ؟! لذا خیر و برکت هم کم شده است.
وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاَوَةَ ذِکْرِکَ خدایا در این ماه رمضان یک درخواست دیگر هم از تو دارم و آن این است که حلاوت و شیرینی یاد خودت را به من بچشانی؛ که اگر اینطور شد؛ دعای کمیل خواندن هم مزه پیدا می کند ؛ دعای ابوحمزه خواندن هم مزه پیدا می کند ؛ دعای افتتاح مزه می کند؛ روزه ماه مبارک رمضان مزه می کند و ... بدانیم که عبادت هم مزه دارد.
در روایت وارد شده است اگر عالمی به علمش عمل نکند کمترین عذابی که خدا برای او در نظر می گیرد این است که حلاوت و شیرینی مناجات با خدا از او گرفته می شود « إِنَّ أَدْنَی مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِعَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِی عَنْ قُلُوبِهِمْ » (5) پس دعا و عبادت مزه دارد.
وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ خدایا به کرمت به من توفیق اداء شکرت را بده
شکر به چه معنا است آیا صرف گفتن« الهی شکر» گفتن است؟ تشکر از خداوند است؟
نه ؟! شکر یعنی اینکه نعمت هایی که خداوند تبارک و تعالی به من داده است را درست و بجا مصرف کنم؛ اینکه چشم به نامحرم نگاه نکند شکر چشم است؛ اگر گوش از آواز حرام و غیبت دوری بکند, شکر گوش سالم است؛ زبان هم اگر غیبت نکند شکر زبان کرده ام.
خدایا به من توفیق بده شکر تو را بجا آورم
شعر:
شکر نعمت نعمتت افزون کند * کفر نعمت از کفت بیرون کند
وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِکَ وَ سِتْرِکَ خدایا در روز چهارم ماه رمضان من را از گناه حفظ کن و توفیق ترک گناه بده تو ستار العیوب هستی من را حفظم کن تا کسی از گناهان من با خبر نشود.
خدا را شکر کنیم که گناه بو ندارد
در روایت آمده است؛ اگر گناه بو داشت، هیچ دونفری پهلوی هم نمی نشستند « لَو تَکاشَفتُم ما تَدافَنتُم » (6) اگر از گناهان هم خبر داشتید هیچ کس جنازه دیگری را دفن نمی کرد !؟ باید خدا را شکر کنیم که گناه بو ندارد.
البته اولیاء الهی بوی بد گناه را متوجه میشوند؛ امثال شیخ رجب علی خیاطها متوجه بوی گناه می شدند لذا گناه بو دارد؛ ایمان هم بو دارد.
حکایت:
اویس به دیدن پیامبر خدا آمد، ولی ایشان تشریف نداشتند و بخاطر قولی که به مادر داده بود منتظر رسول الله نماند و به یمن برگشت، وقتی رسول خدا ( صلی اله علیه و آله و سلم ) وارد منزل شدند ؛ فرمودند بوی اویس به مشامم می رسد « إِنِّی لَأَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ جَانِبِ الْیَمَن » (7) بوی ایمان اویس منزل رسول الله را معطر کرده بود. (8)
با بعضی انسانها وقتی معاشرت می کنی بدون اینکه عطری زده باشد خوش بو هستند، برعکس بعض افراد هستند که عطر هم که می زنند بوی بدی می دهند، بخاطر اینکه ایمان وتقوای کاملی ندارد ؛ نماز صبحش قضا شده لذا بوی بدی می دهد . شیطان به صورت همچین آدمی بول می کند در حاشیه مفاتیح آمده است: هر شب سه بار فرشته و ملکی شما را برای نماز شب بیدار می کند ؛ اگر بلند نشدی و اذان صبح گفته شد ؛ شیطان خوشحال می شود که موفق به خواندن نماز شب نشده ای و بعد بر صورت این چنین شخصی بول می کند. لذا در قدیم صورت ها نورانی بود ولی الان صورتها تاریک و کدر است. (9)
یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِین
ای خدایی که از همه کسانی که نظر می کنند، تو بصیرتر هستی ؛ ای خدایی که از همه بینا تر هستی به ما توفیق بده که ما در ماه رمضان گناه نکنیم به حفظ خودت و به ستر خودت .
روز چهارم: چشیدن حلاوت ذکر خدا
دعای روز چهارم
خدایا مرا در این روز بر انجام فرمانت توانایی بخش و حلاوت و شیرینی
ذکرت را بمن بچشان و برای ادای شکر نعمتهایت مهیا ساز و در این روز
به حفظ و پرده پوشی ات مرا از گناه محفوظ دار ای بصیرترین بینایان عالم.
آثار یاد خدا
1 - قوت روح:
حضرت علی علیه السلام: «مداومة الذکر قوة الارواح؛ مداومت
یاد خدا موجب قدرت جانهاست» (1)
2 - زنده دلی:
حضرت علی علیه السلام «فی الذکر حیاة القلوب؛
به سبب یاد خدا، قلبها زنده می شود» (2)
3 - روشنی قلب:
حضرت علی علیه السلام: «علیک بذکر الله فانه نور القلوب؛
یاد کنید خدا را که همانا یاد او روشنایی وجود شماست.» (3)
4 - اطمینان قلب:
خداوند متعال: « الا بذکر الله تطمئن القلوب؛
همانا بواسطه یاد خدا؛ دلها آرامش می یابد.»
* * * * *
در مناجات الذاکرین میخوانیم:
«الهی لولا الواجب من قبول امرک لنزهتک من ذکری ایاک علی ان
ذکری بقدری لا بقدرک ... الهی فالهمنا ذکرک فی الخلا و الملا و اللیل و
النهار و الاعلان و الاسرار و فی السراء و الضراء و انسنا بالذکر الخفی
استغفرک من کل لذة بغیر ذکرک ؛
خدایا اگر امر تو نبودی، من تو را منزهتر از آن میدانستم که ذکر تو کنم،
چون ذکر من به قدر توان من است نه به قدر مقام تو ... خدایا ذکرت را در خلوت
و جلوت و شب و روز و در ظاهر و باطن و در حال خوشی و ناخوشی به ما الهام
فرما و ما را به ذکر خفی مانوس کن ... خدایا از هر لذتی غی
ر از لذت یاد تو طلب بخشش میکنم.»
(4)
کلاس خودسازی
بوی رمضان می آید و من، بی قرار مولایم؛
بی قرار وصیت شهید رمضان.
بوی رمضان، یاد یتیمان را در دل، تازه می کند؛
چنان که داغ علی را در دل یتیمان زنده می کرد.
بوی رمضان می آید و صدایی مدام در گوشم می خواند؛
اللّه اللّه از قرآن! اللّه اللّه از یتیمان؛ باید از خواستن نفسم بگذرم.
رمضان، بوی یاد یتیمان و فقیران و در راه ماندگان می دهد
بوی نمازی از سر نیاز و سرود عاشقانه سحر، بوی ناز معبود
و نیاز عابد، بوی شکستن غرور یازده ماه خودبینی.
رمضان می آید؛ با کوله باری از تجرد نور می خواهد بیاموزد که
یکی هست و هیچ نیست جز او. می خواهد بگوید اگر سر کلاس
خودسازی بنشینی، درمی یابی که عددی جز یک نیست؛
زیرا مصداقی جز یکی نیست.
رمضان آمده تا بگوید گر تو این انبان زِ نان خالی کنی، گنج معرفت
می شود. آمده تا بگوید دهان از طعام بربند تا خورنده میوه
درخت عشق شوی که منادی، دیروقتی است تو را به
سوی خدا می خواند و تو در بند طعام و لباسی.
رمضان آمد تا شلاق به تن غفلت بزند و دست نوازش بر
سر فطرت کشد؛ شاید غبار از جان برافتد.
رمضان آمده است؛ مثل بهار چمن زارهای احساس.
خوش آمد!
حسین امیری