هزاران بار استغفار کردم
دوباره جرم خود تکرار کردم
تو گفتی من غفورم ، من هم اینک
به جرم خویشتن اقرار کردم
برو ای آتش دوزخ کناری
که من رو بر در غفار کردم
دوباره عفو کن یا رب اگر چه
من از این توبه ها بسیار کردم
به ذکر خود شفایم ده که عمری
دلم را از گنه بیمار کردم
از آن گشتم دچار خواب غفلت
که دیو نفس را بیدار کردم
تو از اول عزیزم آفریدی
ولی من، حیف! خود را خوار کردم
تنم کاهیده همچون کاه بر دوش
بسی کوه گنه را بار کردم
تو بودی یار من افسوس! افسوس!
که من رو جانب اغیار کردم
تو با "میثم" نبودت غیر خوبی
ولی من با تو بد رفتار کردم
حاج غلامرضا سازگار
حرکت، سرعت، سبقت
فراز اول: فَاسْتَبِقُواْ الْخَیرَْاتِ (148- بقره)
توصیه قرآن کریم در انجام امور خیر و عمل صالح، ابتدا حرکت است(1) و بعد سرعت است(2) و سپس سبقت.
حرکت، همان عمل کردن به کارهای خیر است که تمام عبادتهای مستحب و واجب را در بر میگیرد و متصف شدن به فضایل اخلاقی را شامل میشود.
سرعت در این امور هم به این است که هرگاه زمینه انجام آن فراهم شد، بدون فوت وقت آن کار عملی شود. امام باقر علیهالسلام مرتب سفارش میکردند: «إِذَا هَمَمْتَ بِخَیْرٍ فَبَادِرْ فَإِنَّکَ لَا تَدْرِی مَا یَحْدُثُ» هنگامی که تصمیم به کار خیری گرفتی فوراً آن را انجام بده و آن را به بعد موکول نکن؛ چون نمیدانی بعد چه میشود.(3)
سبقت که به معنای پیشی گرفتن است به دو صورت واقع میشود یکی در اصل انجام است که فرد از دیگرانی که آنها نیز داوطلب آن کار خیر هستند پیشی گرفته و مثلاً زودتر از آنها دست به جیب شده و مشکل نیازمندی را به میزان توان خودش برطرف میسازد. دیگری سبقت در کمیت آن کار خیر است؛ به این شکل که فرد از دیگرانی که آنها هم عامل به کار خیر یا دارای فضیلت اخلاقیاند گوی سبقت را ربوده و از آنها متواضعتر، صبورتر و مانند آن است.
قرآن کریم چنین مؤمنانی را به مقام قرب الهی بشارت میدهد و میفرماید: «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ*أُوْلَئکَ الْمُقَرَّبُونَ»(4)
آنچه که ما با آن امتحان میشویم؟
فراز دوم: وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشیَْءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابرِِینَ(155- بقره)
جهان، صحنه آزمون الهی است. کسی وارد بهشت نمیشود مگر آنکه با موفقیت این آزمونها را که پیشینیان هم به آن آزموده شدند یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته و سربلند بیرون آید. در همین سوره میخوانیم: أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم مَّسَّتهُْمُ الْبَأْسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ (214- بقره) آیا گمان کردید داخل بهشت میشوید بی آنکه حوادثی همچون حوادث سخت گذشتگان به شما برسد؟ همانها که شدائد و زیانهای فراوان به آنها رسید.
آیه مورد بحث به شکلی جزئیتر به آن ناملایمات پرداخته و با بیان دقیق ترآسیبهایی که برای امتحان بشر، همواره در زندگی او رخ میدهند را بیان میکند: «به طور قطع ما همه شما را با اموری همچون ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی و کم شدن فرزندان(5) یا میوهها(6) آزمایش میکنیم.» آنان که در این آزمایشها صبر سازنده، پیشه ساختند؛ اهل هدایتند و درود و رحمت الهی روزی آنها میشود.(7)
سنتهایی که کورکورانه تکرار میشود
فراز سوم: وَ إِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُواْ مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ ءَابَاءَنَا أَ وَ لَوْ کاَنَ ءَابَاؤُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ شَیًْا وَ لَا یَهْتَدُونَ(170- بقره)
این آیه، رفتار کسانی که کورکورانه از سنت گذشتگان خود پیروی میکنند را خطایی بس بزرگ می شمارد و برای بیدار کردن وجدان خفته آنها چنین میگوید: اگر نیاکان آنها دانشمندان صاحب نظر و افراد هدایت یافتهای بودند جای این بود که از آنها تبعیت شود؛ اما وقتی آنها مردمی نادان و بی سواد و موهومپرست بودند پیروی آنها چه معنایی خواهد داشت؟ آیا این کار، مصداق تقلید جاهل از جاهل نیست؟!(8)
تنها تقلید و تبعیتی که عقل میپذیرد و نقل دستور میدهد(9) تقلید جاهل از عالم است. مانند تبعیت بی چون و چرایی که بیمار نسبت به دستورات پزشک دارد یا تبعیتی که جاهل به احکام شرعی از سخنان عالم به احکام شرعی دارد.
غیر از این را نه عقل میپذیرد و نه نقل اجازه میدهد؛ مانند پیروی جاهل از جاهل یا عالم از جاهل. کاری که مصداق این نوع تقلیدها باشد از نظر قرآن مردود است و داشتن عناوینی مانند میراث فرهنگی هم نمیتواند رنگ صحت و حقیقت به این پیروی غلط و باطل بزند؛ خواه این کار بت پرستی باشد، خواه چهارشنبه سوری.
تقوا مهمترین اثر و شاخص قبولی روزه
فراز چهارم: یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلیَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ(183- بقره)
بنا بر نظر علامه طباطبایی (ره)(10) این آیه مقدمه ایست برای اعلام حکم وجوب روزه که در دو آیه بعد(11) میآید. آنچه در این آیه آمده و از اهمیت بالایی هم برخوردار است بیان اثر روزه است.
عبارت لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ که در پایان آیه آمده است در حقیقت اشاره به اثری است که روزه بر روح و جان آدمی میگذارد. تقوا به زبان ساده، یعنی حالتی در انسان که او را از گناه باز دارد. تقوا همان حال خوشی است که روزه داران ماه خدا آن را در ایام پایانی ماه رمضان به خوبی احساس میکنند. حال خوشی که انسان رغبتی به گناه نداشته بلکه از آن متنفر است و در عوض به عبادات، خصوصاً قرائت قرآن و خواندن دعا بسیار رغبت دارد.
نکته دیگر اینکه این اثر، ملاک خوبی برای نمره دادن به روزه است. هر کس به خود مراجعه کند و با توجه به تأثیری که روزه در تقوا سازی او داشته است به روزه خود نمره دهد و بداند که این کار، عمل به توصیه امیرالمؤمنین علیهالسلام است که فرمود: حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا عملکرد جان خود را محاسبه کنید قبل از آنکه در قیامت آن را به حساب کشند.(12)
دو شرط مهم در اجابت دعا
فراز پنجم: وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنیِّ فَإِنیِّ قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ (186- بقره)
هنگامی که بندگانم از تو سراغ مرا میگیرند، همانا من نزدیکم؛ دعای دعا کنندهای که مرا بخواند اجابت میکنم. در این آیه، خداوند متعال با مقید کردن وعده اجابت به «إِذا دَعانِ»، دو شرط مهم در دعا را به ما گوشزد میکند:
یکی اینکه دعا باید حقیقتاً دعا باشد. «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» مانند آن است که بگوییم: عالم را احترام کن در صورتی که عالم باشد. این جمله یعنی آن عالمی را احترام کن که حقیقتاً عالم باشد و به علم خود عمل کند. جمله إِذا «دَعانِ» نیز میفهماند که وعده اجابت در مورد دعایی است که حقیقتاً دعا باشد یعنی قلب دعاکننده آن با زبانش موافق باشد؛ چون دعای حقیقی آن دعائی است که قبل از زبان سر، زبان قلب و فطرت که دروغ در کارش نیست آن را بخواهد.
دوم اینکه فرمود «دَعَانِ؛ مرا بخواند». دعایی وعده اجابت دارد که دعاکننده واقعاً آن را از خدا بخواهد؛ پس اگر کسی به زبان، خدا را خواند و در دل، امیدش به اسباب عادی و امور وهمی بود چنین کسی خدا را به دل نخوانده و شرط اجابت دعا را رعایت نکرده است.(13)
ورود ممنوعهای الهی
فراز ششم: تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ مَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُوْلَئکَ هُمُ الظَّالِمُونَ(229- بقره)
این فراز در پایان آیهای قرار دارد که خداوند متعال تعدادی از احکام الهی را در آن بیان کرده و در نهایت فرموده است: اینها حدود و مرزهای الهی است؛ از آن تجاوز نکنید و آنها که از آن تجاوز میکنند ستمگرند.
در این آیه تعبیر لطیفی درباره قوانین الهی به چشم میخورد و آن تعبیر به «حد» و «مرز» است. بر این اساس، در میان کارهایی که انسان میتواند انجام دهد یک سلسله مناطق ممنوعهای وجود دارد که ورود در آنها فوقالعاده خطرناک است. خداوند متعال با قوانین و احکام این مناطق را مشخص کرده و بسان علائمی هشدار دهنده انسان را از ورود به آن منع میکند. بنابراین کسی که معصیت کرد و به این قوانین بی اعتنایی نمود در حقیقت با تجاوز از حد و مرز الهی خود را به دست خود به هلاکت انداخت و بدبخت کرد.(14)
با توجه به این اصل است که در آیه 187 همین سوره میبینیم که حتی از نزدیک شدن به این مرزها هم نهی شده است تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها؛ زیرا نزدیکی به این مرزها، انسان را بر لب پرتگاه قرار میدهد و نیز در روایات وارده از طرق اهل بیت علیهم السلام میخوانیم که از موارد شبههناک نهی فرمودهاند و گفتهاند: این کار در حکم نزدیک شدن به مرز است و چه بسا با یک غفلت انسانی که به مرز نزدیک شده گام در آن طرف بگذارد و گرفتار هلاکت و نابودی شود.(15)
دو جور دعای متفاوت
فراز هفتم: فَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ رَبَّنَا ءَاتِنَا فیِ الدُّنْیَا وَ مَا لَهُ فیِ الاَْخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ(200) وَ مِنْهُم مَّن یَقُولُ رَبَّنَا ءَاتِنَا فیِ الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فیِ الاَْخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ(201) أُوْلَئکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِّمَّا کَسَبُواْ وَ اللَّهُ سَرِیعُ الحِْسَابِ(202- بقره)
بر اساس این بخش از آیات، درخواستهای قلبی مردم از خداوند متعال به دو دسته کلی تقسیم میشوند. دسته اول درخواستهایی اند که فقط به دنیا ختم میشوند و کاری به آخرت ندارند؛ یعنی کسی که چنین میخواهد برایش مهم نیست که آیا این خواسته او برایش بهشت میسازد یا جهنم؛ او پول میخواهد و حلال و حرامش برایش مهم نیست. وعده خدا به این عده بی نصیبی از نعمتهای آخرت است.
دسته دوم درخواست کسانی است که با نگاه به آخرت از خدا طلب میکنند. برای اینها مهم است که مطلوبشان چه تأثیری در قیامت آنها خواهد گذاشت از این رو درخواست خود را با قید حسنه از خدا میخواهند. وعده خدا به این گروه بهره مندی از نعمتهای بهشت است.(16)
جنگ تا کی ادامه خواهد داشت؟
فراز هشتم: لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا (217- بقره)
شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که این جنگ افروزی های دشمنان بر علیه اسلام و مسلمانی از هر دو نوع، نرم و سخت یا گرم و سردش تا به کی ادامه خواهد داشت؟ آیا این نظریه درست است که اگر ما دست دوستی به سوی آنان دراز کنیم و بر سر میز مذاکره به هم لبخند بزنیم و در مقابل دوربینهای خبری دست یکدیگر به محکمی بفشاریم این فشارها بر داشته میشود؟
پاسخ به این سوال نیاز به فرضیه سازی و تحلیلهای آنچنانی ندارد؛ همین آیه مورد بحث به روشنی و صراحت فوقالعاده ای پاسخ را بیان میکند کهای مسلمانان بدانید جنگ دشمن با شما پایانی ندارد؛ هدف دشمن، گرفتن دین شماست و او به کمتر از این راضی نیست(17)؛ البته اگر بتواند. پس باید به هوش بود و فریب دستهای مخملین و حرفهای رویایی او را نخورد.
مگر آنکه دست از دشمنی بردارد و بر تمام قراردادهایی که بین دو طرف بسته میشود به واقع پایبند باشد(18)؛ اینجاست که جنگ خاتمه یافته اما بیداری و حفظ آمادگی ادامه مییابد.
الهی! بر هر که داغ محبت خود نهادی،
خرمن وجودش را به باد نیستی در دادی.
الهی! همه آتش ها بی محبت تو سرد است
و همه نعمتها بی لطف تو درد است.
الهی! مخلصان به محبت تو می نازند
و عاشقان به سوی تو می تازند.
کار ایشان توبسازکه دیگران نسازند،
ایشان را تو نواز که دیگران ننوازند.
الهی! محبت تو گلی است محنت و بلا خار آن،
آن کدام دل است که نیست گرفتار آن.
الهی! از هر دو جهان محبت تو گزیدم
و جامه بلا بریدم و پرده عافیت دریدم.
الهی! چون در تو نگرم از جمله تاجدارانم و تاج بر سر
و چون در خودم نگرم از جمله خاکسارانم و خاک بر سر.
الهی! مرا دل بهر تو در کار است وگرنه با دل چکار است،
آخر چراغ مرده را چه مقداراست؟
الهی! تا به تو آشنا شدم از خلق جدا شدم،
در دو جهان شیدا شدم، نهان بودم و پیداشدم.
الهی نه ازتو عمرجاودان و نه عیش و تنعم جهان
نه کام دل و راحت جان می خواهم ،
الهی من ازتو هرآنچه رضای توست می خواهم
مرا آن ده که آن به
آمین یا سمیع الدعاء الخائفین
شرح دعای روز دوم در بیان آیت الله مجتهدی(ره)؛ خداوند چگونه از ما راضی است
دعای روز دوم:
«اللَّهُمَّ قَرِّبْنِی فِیهِ إِلَی مَرْضَاتِکَ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَ نَقِمَاتِکَ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِقِرَاءَةِ آیَاتِکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین » (1)
« خدایا مرا در این روز به رضا و خشنودیت نزدیک ساز و از خشم و غضبت دور کن و بر قرائت آیات قرآنت موفق گردان، به حق رحمتت ای مهربانترین مهربانان عالم».
چگونه بدانیم خدا از ما راضی است
در دعای امروز از خداوند می خواهیم در ماه رمضان کاری کند که به رضایت و خشنودی او نزدیک بشویم ؛ در روایت وارد شده، اگر می خواهی بدانی خدا از تو راضی است، ببین که تو از خدا راضی هستی یا نه؟!
بعضی ها از خدا راضی نیستند و به درگاه الهی گله می کنند که خدایا چرا همه دارند و من ندارم؟! یا چرا همه سالمند و من مریضم؟! نباید اینطور حالتی داشت بلکه باید در هر حالتی که هستی از خدا راضی باشی.
ملاک رضایت خدا
یکی از اولیاء الهی 30 سال مریض بود، از ایشان سوال کردند آیا دوست نداری خوب شوی ؟ و از این مسئله بیماری ناراحت نیستی؟
ایشان اصلا ابراز ناراحتی نکرده بود (2)
پس اگر می خواهی بدانی خدا از تو راضی است یا نه؟! به دلت مراجعه کن، ببین در زندگی از خدا راضی هستی؟ اگر راضی هستی بدان که خدا هم از تو راضی است و اگر در گوشه دلت از خدا ناراضی هستی؛ متوجه باش که خدا هم از تو نا راضی است.
خداوند از سه گروه تعجب می کند
در روایت آمده است که خدای تبارک و تعالی از سه گروه تعجب می کند!
1- کسی که نماز می خواند و می داند مقابل چه خدایی ایستاده است، ولی در نماز حضور قلب ندارد و حواسش به نماز نیست.
استادی داشتیم که می گفت : ما باید از نماز خواندن مان هم استغفار کنیم.
عاصیان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت استغفار (3)
2- کسی که عمری است روزی خدا را می خورد و غصه روزی فردا را دارد
غم روزی مخور بر هم مزن اوراق دفتر را
که قبل از طفل ایزد پر کند پستان مادر را (4)
3- کسی که می خندد در حالی که نمی داند خدا از او راضی هست یا نه!
ادامه دعا:
«وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَ نَقِمَاتِکَ»
خدایا یک کاری کن که از غضب تو اجتناب کنم؛ و کاری نکنم که در ماه رمضان از من ناراضی باشی
«وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِقِرَاءَةِ آیَاتِکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین»
خدایا مرا موفق به خواندن قرآن کن؛
در قدیم رسم بود که در ماه مبارک رمضان چند ختم قرآن می کردند ؛ ولی طلبه ها چون درس دارند حداقل یک ختم قرآن به نیت امام زمان(عج) داشته باشند ، یا به نیت پدر و مادر و امواتتان حداقل یک بار قرآن را ختم کنند.
کسی که در ماه رمضان موفق به یک ختم قرآن نمی شود خیلی خسارت است، ماه رمضان ماه قرآن است و باید قرآن خواند ؛ اگر کسی می خواهد زنگار دلش پاک بشود، باید موقع سحر قرآن بخواند.
پاک کردن زنگار دل از چند راه
دل ما با گناه زنگ می زند برای پاک شدن زنگ دل چند کار را باید انجام داد
یکی اینکه در سحر ها قرآن بخوانی (5)؛ دوم اینکه استغفار کنی و دیگر اینکه دست بر سر یتیم بکشی و کمک و مددی به ایتام داشته باشی (6)
خدایا در روز دوم ماه رمضان ما را موفق کن که آیات تو را بخوانیم « برحمتک یا ارحم الراحمین » ای خدایی که از همه رحم کننده ها رحمتت بیشتر است.
-----
1- اقبال الاعمال؛ سید بن طاوس (ره) ج 1ص 250
2- «روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، ج 3، ص: 186»
حسن بن محمّد الواعظ گفت: بکر بن علیّ المصّیصی از جمله ابدال بود، سی سال بود که بیمار بود. اصحابش او را گفتند: خواهی که بهتر شوی از این بیماری؟گفت: نه. گفتند: خواهی تا بمیری؟ گفت. نه. گفتند: چگونه؟ گفت: اگر از این دو گانه یکی خواهم، خلاف آن خواسته باشم به خود که خدای به من خواسته است، و من نخواهم که خواست من در خلاف خواست خدای بود، مرا به این فضول چه کار است! من بنده مملوکم، خداوند من آنچه صلاح من باشد به داند، خود می کند.
3- حکایت دوم گلستان سعدی
عذر تقصیر خدمت آوردم * که ندارم به طاعت استظهار
عاصیان از گناه توبه کنند * عارفان ار عبادت استغفار
4- مرحوم واعظ قزوینی به همین مضمون چنین گفته است:
«غم روزی مخور بیهوده تا جان در بدن داری * که تا جاریست آب زندگی این آسیا گردد»
5- « ارشاد القلوب-ترجمه رضایی ج 1 ص 191»
رسول خدا فرمود که همانا این دلها زنگار میگیرد همان طوری که آهن زنگار میگیرد و همانا جلای دلها بخواندن قرآنست.
6- «نصایح ص 219» ؛ آیت الله مشکینی ؛ ترجمه احمد جنتی
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): پنج چیز دل را صفا دهد و سختی قلب را برطرف کند: همنشینی علما، دست به سر یتیم کشیدن، نیمه شب استغفار کردن، و کم خوابیدن شب و روزه.
در کوچه های ایمان
با حلول رمضان، بوی عرفان در کوچه های شهر ایمان می پیچد.
فضای روحانی رمضان، فصلی است برای شکوفایی
دل های عاشق، دل های تشنه حقیقت.
رمضان، ماه رهایی از فرش، ماه پیوند با عرش، ماه
رسیدن به خانه دوست است.
می شود در فضای ملکوتی رمضان تکثیر شد و به «نورٌ علی نور» رسید.
طعم آبی رمضان، آسمانی از عشق را برای عاشقان
طریقت به ارمغان می آورد.
در فصل نورانی رمضان، می شود به کانون روشنی از نور رسید.
در رمضان می توان در لابه لای گل های توحید، در خانه
همیشه روشن خورشید، در همه جای هستی، خدا را احساس کرد.
...و در رمضان، باید دل به دوست سپرد
و مجذوب دوست شد
شرحی مختصر بر دعای روز دوم ماه رمضان
پس اگر میخواهی بدانی خدا از تو راضی است یا نه ؛
به دلت مراجعه کن،
ببین در زندگی از خدا راضی هستی ؟
اگر راضی هستی بدان که خدا هم از تو راضی است
و اگر در گوشه دلت از خدا ناراضی هستی ؛
متوجه باش که خدا هم از تو ناراضی است.
اللّهُمَّ قَرِّبْنی فیهِ اِلی مَرْضاتِکَ
خدایا نزدیک کن مرا در این ماه به سوی خوشنودیت
وَ جَنِّبْنی فیهِ مَنْ سَخَطِکَ و نَقْماتِکَ
و بر کنارم دار در آن از خشم و انتقامت
وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِقِراءَةِ آیاتِکَ
و توفیق ده مرا در آن برای خواندن آیات قرآن
بِرحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمین
به رحمت خودت، ای مهربانترین مهربانان
اللهمَ اجْعلْ صِیامی فـیه صِیـام الصّائِمینَ
وقیامی فیهِ قیامَ القائِمینَ
ونَبّهْنی فیهِ عن نَومَةِ الغافِلینَ
وهَبْ لی جُرمی فیهِ یا الهَ العالَمینَ
واعْفُ عنّی یا عافیاً عنِ المجْرمینَ.
خدایا قرار بده روزه مرا در آن روزه داران واقعى
وقیام وعبادتم در آن قیام شب زنده داران
و بیدارم نما در آن از خواب بى خبران
و ببخش به من جنایتم را در این روز اى معبود جهانیان
و در گذر از من اى بخشنده جنایات کاران