مقالات و سایر مطالب مرتبط
علت اینکه حضرت علی در کوفه به شهادت رسیدند ولی مزارشان در نجف اشرف هست چیست؟
ابوتراب یعنی چه وچرا به حضرت علی علیه اسلام لقب ابوتراب داده شده است؟
اگر حق با علی بود چرا از حق خودش در امر خلافت دفاع نکرد؟
چرا حضرت علی علیه السلام وصیت کرد قبرش پنهان بماند؟
جلوههایی از شخصیت امام علی علیه السلام در نهج البلاغه
سیصدو سیزده آیه در مدح امیرالمومنین علی علیه السلام
بیست نصیحت کلیدی امام علی(ع) در آخرین لحظه عمر
نام حضرت علی علیه السلام در ادیان و کتب الهی
وصیت نامه حضرت علی (ع) به امام حسن (ع)
خبر دادن پیامبر از شهادت على (ع)
خبر دادن على (ع) از شهادت خود
تحلیل وصیت امام علی به حسنین (ع)
آیات نازله درباره علی علیه السلام
قضاوت های امام علی علیه السلام
نصیحتی از امام علی علیه السلام
شمشیر ذوالفقار امیر المؤمنین
فعالیتهای فرهنگی، ادبی ، صوتی و تصویری
سجاده خون {ویژه نامه شهادت مولی الموحدین حضرت علی (ع) }( ویژه نامه سال 91)
محراب شکسته{ویژه نامه شهادت مولای متقیان?حضرت علی(ع)}(ویژه نامه سال 90)
فزت و رب الکعبه - ویژه نامه ضربت خوردن و شهادت امیر المومنین(ع)( سال 89)
( مجموعه مداحی ها و روضه خوانی ها ویژه شهادت حضرت علی ع )
مجموعه صوتی سخنرانی ها پیرامون امیرالمومنین حضرت علی (ع)
پیامک های تسلیت شهادت مظلومانه مولا علی علیه السلام
فایل صوتی مناجات حضرت علی علیه السلام در مسجد کوفه
اشعار شهادت مولای متقیان علی (ع)*
گالری تصاویرویژه شهادت مولای متقیان
«تبسم سرخ»
نمیدانم چرا رمضان، با تمام آسمانی بودنش برایم بار غم دارد؟
هر سال شبهای قدر، اینگونه است.
علی جان!
گویی دارم میبینم اوج گرفتنت را آرام، آرام.
پروازت را میبینم.
تو در نماز هستی، به نماز عشق ایستاده ای و صفی از ملائکه اقامه نماز
کرده اند با تو. قامتت چه پا برجا و استوار است!
هرچند بعد از فاطمه، شکسته شده بودی، اما حالا دارم میبینمت
که عشق، راست قامتت کرده است.
حالا دارم میشنوم زمزمه های عاشقانه ات، گوش آسمان را چون همیشه
پر کرده است. به رکوع میروی، با چه شوری، دارم لبریز بودنت را میبینم.
برمی خیزی از رکوع، حالا به قصد سجود... دلهره، لحظه به لحظه بیشتر
میشود؛ اما نه! آسمان به غلغله افتاده است...
چرا لبخند میزنی یا علی؟! عرش در هیاهو است.
قلب آسمان در التهاب ذوب شده است.
یا علی! زمین مسجد میخواهد، شمشیر زهردیده را ببلعد.
محراب میخواهد تو را در خود بگیرد؛
اما تو در آرامشی عجیب، دست و پا زدن زمین و آسمان را به سخره
گرفته ای.چه سجده طولانی، چه سجده لبریز از انتظاری!
گویی نقش دیدار را بر صفحه جانمازت حک کرده اند و تو محو تماشایی
که از سجده برنمیخیزی. منتظری... منتظری تا آن وعده ها را که
گوشهایت سالها از پیامبر صلی الله علی هوآله شنیده بودند حالا به
دیده عشق بنگری و سرمست، پایکوبی کنی.
مولا! زبان زمان، گنگ مانده است.
اشقی الاشقیا به سمت تو میآید؛
سیه چرده و رعبآور، دارم میبینمش.
شمشیرش نگاه به میان سر تو دوخته است و حال دارم
میبینم اشک زهرآگین شمشیر را که فرو میچکد و در تقلا
با سرانگشتان قاتل لعین توست.
هرچه فریاد میکشد، رهایش نمیکند.
هرچه تکاپو میکند، گلویش بیشتر فشرده میشود.
دارم میبینمش که چگونه تلاش میکند...، اما بیفایده است.
دستی بالا میرود... کاش رضای خداوند در
این بود، تا با آهی همان جا خشک میماند!
دست بالا میرود و پایین میآید. در و دیوار، شیون میکند.
نماز، شرمنده، اشکریز است و صدای تاریخ، در گلو یخ بسته است.
پنجرهه ا، بیقرار باد، زار میزنند.
وای، چگونه تاب بیاوریم این لحظه را،
یا علی! چرا لبخند میزنی؟
محمد جواد دژم
فعالیتهای فرهنگی - ادبی - صوتی و تصویری
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد...{ویژه نامه لیالی پرفضیلت قدر}(سال 91)
انا انزلناه فی لیلة القدر (ویژه نامه لیالی نورانی قدر) (ویژه نامه سال 90)
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست(ویژه نامه شبهای قدر)(سال 89)
دانلود دعای جوشن کبیر با صدای حاج محمد رضا طاهری ویژه شبهای قدر
شب سرنوشت ( مجموعه مناجات ها و کلیپ های صوتی ویژه لیالی قدر )
دانلود مراسم احیاء شب بیست و یکم با صدای حاج مهدی منصوری
دانلود مراسم احیاء شب نوزدهم با صدای حاج مهدی منصوری
مجموعه صوتی سخنرانی ها پیرامون لیالی قدر و فضیلت آن
پیامک? اشعار ?راز و نیازو دلنوشته های شمادرلیالی قدر
گالری تصاویر ویژه لیالی قدر
مقالات و سایر مطالب مرتبط
سیمای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در سوره قدر
رابطه شب قدر با حجت زمان وامام عصر(عج)
شب قدر از نگاه علامه طباطبایی (رحمه الله)
صوت، روح و جنسیت در سوره «قدر»
تفسیر ادبی و عرفانی سوره قدر
شب قدر "اعمال و فضیلت
تفسیر سوره مبارکه قدر
قران در شب قدر
«شبهای روشن عشق»
از کوچه های تاریک نفسانیت به سمت روشنایی و نور می آیم.
پیوند میخورم با شبهای همیشه بهار قدر؛
شبهایی که پروانه های حقیقت، گلهای ایمان را کشف خواهند کرد
شبهایی که امواج دریای وجودم اوج خواهند گرفت
به سمت بودن.
در کوچه باغهای سبز جوشن کبیر، مسافر راهی میشوم
که مقصدش رستگاری است.
چراغ راهم، هزار نام نورانی خداست.
از صدف لبم مروارید «الغوث الغوث»، میتراود؛ به امید آنکه باران
توبه، آتش دوزخم را فرو نشاند «خَلِّصنا مِنَ النار یا رب».
و من آمده ام تا در میان انبوه ستارگان روشن شبهای قدر، در
زیر نور رهایی مهتاب به خویش برگردم؛ به سرزمینی که ا
ز آن دور افتاده ام، سرزمین حقیقت.
«من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم»
و شبهای قدر، محفل وصل دوستداران است.
«چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند»
حمید باقریان