از آمدن امام تا دمیدن خورشید « یوم الله 22 بهمن» ده روز طول کشید.
ده روز پر حادثه، ولی مبارک، ده روز پر اضطراب، ولی سرشار از امید،
ده روز قلب هستی تپید، ده روز نبض زمان تند تر زد،
ده روز حادثه ها از زمان جلو افتاد،
ده روز دلهه در تسخیر نگرانی آمیخته به ایمان و شوق بود،
ده روز جدال حق و باطل و فرشته و دیو بود.
ده روز چشم تاریخ، در انتظار لحظه انفجار مانده بود
و « زمان» گوش به زنگ بود که … صدای انفجار « الله اکبر »
این امت در فضای ایران طنین افکند و آن « لحظه موعود » فرا رسید
و « ساعت » قائم شد و قیامت برپا گشت
و کاخهایی که به قیمت ویرانی کوخها برپا شده بود،
به دست کوخ نشینان سقوط کرد و محشری عظیم پدید آمد…
چه تماشایی و دیدنی و عبرت آموز! و … جای شهدا خالی بود.
از دوازدهم بهمن که امام آمد تا بیست و دوم بهمن که نهضت پیروز شد یک دهه است.
اما به پرباری ده قرن، بلکه بیشتر!
طاغوت در چاه « مغرب» خفت و امام، خورشیدی بود که از غرب تابید
و مشرق را فرا گرفت و به ایران باز گشت و « انوار الهی » را
از قم _ این حرم آل محمد_ به سراسر گیتی پراند.
پیروزی انقلاب اسلامی، فجری بود که دامن افقها را روشن ساخت
و پرده های ظلمت شرق و غرب را از هم درید و ایران را نور باران کرد.
دهه فجر، مطلع غزل زیبای پیروزی
و قصیده بلیغ و رسای اسلام بود.
دهه فجر، جان سیراب زمان بود از « کوثر ولایت فقیه »
و … دهه فجر، فجر روشن و صبح صادق تحقق « جمهوری اسلامی » بود.