ای سپید بزرگ آیین! آمدی
و دندانهای سیاهی را در هم شکستی.
آمدی و آفتاب، باطن شکوهمندت را
در آسمان نبوت، برای همیشه گستراند.
آمدی و طاق کسرای ظلم فرو ریخت.
آمدی و رودخانه های تباهی، در بستر سیاهشان خشکیدند.
آمدی وبه یمن آمدنت آتشکده ها
به خاموشی تن دادند.
ای پیام آور آسمانهای وسیع!
پرندههای دلمان را به تو سپرده ایم
و آیین سپیدت را عاشقانه به ترنم آمده ایم.
نفسهای زلالت که بر پنجرههای زمین پاشید،
گلدانهای یگانه پرستی بر تاقچه های جهان به گل نشست.
آمدی و رشته های بت پرستی،
با دستهای عادلت، پنبه شد.
آمدی و کوچه های تیره و تارمکه را
باران ستاره های نور فراگرفت.