سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار

 







به حرمت حضور فاطمه علیهاالسلام ، آرام، در خانه را می‏کوبی؛

این بار صدای در زدن ملک الموت، آهنگی دیگر دارد.


به میهمانی رسول آمده ‏ای؛ آمده‏ ای تا او را به معراج ابدی ببری.

کمی درنگ کن؛ اینکه با تو سخن می‏گوید،

امین آسمان‏ها و زمین، جبرئیل است.


می‏دانم که برای تو نیز دشوار است تا زیر باران

اشک‏های فاطمه علیهاالسلام ، جان نبی را بستانی.


می‏دانم که تو نیز سر به زیر افکنده‏ای تا چشمانت

هم‏سو با غم چشمان زهرای اطهر علیهاالسلام نباشد؛


اما گویا چاره‏ای نیست و زمان پر کشیدن

محمد صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله فرا رسیده است.


برادرم. ملک الموت! می‏خواهی از کجا آغاز کنی؟

تمامی وجود رسول اللّه‏ در راه حق ذوب شده است،


چشمانش، نور خدا را در معراج دیده،

زبانش با خدا سخن گفته و کلام او بر آن جاری بوده،


قلبش، محل نزول کتاب خدا بوده و پاهایش،

راه‏های آسمانی را بهتر از مسیرهای زمینی پیموده است.


آه چه دشوار است تاب آوردن این لحظه اندوهناک!

آیا می‏دانی بعد از او، با فاطمه عزیزش چه خواهند کرد؟


می‏دانی این در را که تو بی ‏اذن زهرا علیهاالسلام از آن عبور نکردی،

به آتش جهل و کینه خواهند سوزاند


و دستان علی مرتضی علیه السلام را که با دستان رسول صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله ،

انس دیرینه داشت، به بند خواهند کشانید؟


آیا می‏دانی پس از رسول خدا، بر پاره‏های تن او چه خواهد گذشت؟

می‏دانی که چگونه قامت رعنای فاطمه را به خمیدگی می‏نشانند

و جایگاه بوسه ‏های رسول را به کبودی می‏نمایند؟


کوچه ‏های مدینه، پس از این برای من هم غریب می‏شود

و اهل بیت رسول اکرم صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله از آن هم غریب‏ تر!


نگاه کن که چگونه فاطمه علیهاالسلام با تمام دلتنگی‏ هایش سر به زیر افکنده

تا تو در تلاقی چشم‏هایش، در کارَت درنگ نکنی!


برخیز و جان عزیزترین و مقرب‏ترین بنده خدا را بستان!

روح محمد صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله از ازل، آسمانی بود؛

این چند صباح را هم که بر زمین هبوط کرد، برای هدایت خلق بود و بس!

نزهت بادی




ارسال شده در توسط محب مهدی