مهاجرت سیدالکریم
زمینه های مهاجرت حضرت عبدالعظیم(ع) از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در
اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر جستجو کرد؛ خلفای عبّاسی نسبت به خاندان حضرت
پیامبر(ص) و شیعیان ائمه علیه السّلام بسیار سختگیری می کردند، یکی از بدرفتارترین این
خلفاء متوکّل بود که خصومت شدیدی با اهل بیت علیهم السّلام داشت، و تنها در دورت او چندین
بار مزار حضرت امام حسین(ع) را در کربلا تخریب و با خاک یکسان ساختند و از زیارت آن
بزرگوار جلوگیری به عمل آوردند.
سادات و علویّون در زمان او در بدترین وضع به سر می بردند. حضرت عبدالعظیم(ع) نیز
از کینه و دشمنی خلفا در امان نبود و بارها تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند و گزارشهای
دروغ سخن چینان را بهانه این سختگیری ها قرار می دادند، درچینن دوران دشوار و سختی
بود که حضرت عبدالعظیم(ع) به خدمت حضرت امام هادی(ع) رسید و عقاید دینی خود را بر
آن حضرت عرضه کرد، حضرت امام هادی(ع) او را تأیید فرموده و فرمودند:
تو از دوستان ما هستی.
دیدار حضرت عبدالعظیم(ع) در سامرا با حضرت امام هادی(ع) به خلیفه گزارش داده شد و
دستور تعقیب و دستگیری وی صادر گشت، او نیز برای مصون ماندن از خطر، خود را از
چشم مأموران پنهان می کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد می کرد و
شهر به شهر می گشت تا به ری رسید و آنجا را برای سکونت انتخاب کرد. علّت این انتخاب به
شرایط دینی و اجتماعی ری در آن دوره بر می گردد که وقتی اسلام به شهرهای مختلف کشور
ما وارد گشت و مسلمانان در شهرهای مختلف ایران به اسلام گرویدند، از همان سالها ری یکی
از مراکز مهمّ سکونت مسلمانان شد و اعتبار و موقعیّت خاصّی پیدا کرد. زیرا سرزمینی حاصلخیز
و پرنعمت بود، عمرسعد هم به طمع ریاست یافتن بر ری در حادثه جانسوز کربلا، حضرت
حسین بن علی(ع) را به شهادت رساند. در ری هم اهل سنّت و هم از پیروان اهل بیت
علیهم السّلام زندگی می کردند و قسمت جنوبی و جنوب غربی شهر ری بیشتر محلّ
سکونت شیعیان بود.
حضرت عبدالعظیم(ع) به صورت یک مسافر ناشناس، وارد ری شد و در محلّه ساربانان در
کوی سکّه الموالی به منزل یکی از شیعیان رفت، مدّتی به همین صورت گذشت. او در زیرزمین
آن خانه به سر می برد و کمتر خارج می شد، روزها را روزه می گرفت و شبها به عبادت
و تهجّد می پرداخت، تعداد کمی از شیعیان او را می شناختند و از حضورش در ری خبر
داشتند و مخفیانه به زیارتش می شتافتند، امّا می کوشیدند که این خبر فاش نشود و خطری