وَ إِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ(45- زمر) گرفتار نفرت مى شود و هنگامى که یاد غیر خدا مى شود، شادمان مى گردند. و زندگی را خلاصه در همین چند روزه دنیا می دانند و بس(1). این عده کسانی اند که وقتی در پیش آنها سخن از خدا و دین و احکام و معارف آن شود چندششان شده و حالت تنفر سراسر وجودشان را می گیرد و اگر با آنها سخن از دنیا و راههای ارضای خواسته های نفس گفته شد فورا شادمان گشته و سرور و خوشحالی وجودشان را در بر می گیرد. و از شنیدن باطل مسرور و شاد مى گردد، در برابر خداوندى که آفریننده عالم هستى است سر تعظیم فرود نمى آورد، اما در برابر قطعه سنگ و چوبى که خود ساخته و یا انسان و موجوداتى همانند خود زانو مى زند و تعظیم مى کند. شبیه این معنى در آیه 46 سوره اسراء نیز آمده است: «وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى أَدْبارِهِمْ نُفُوراً؛ هنگامى که پروردگارت را در قرآن به وحدانیت یاد مى کنى فرار مى کنند.» انکار اصل توحید و عدم ایمان به آخرت.(2) بَلْ هِىَ فِتْنَةٌ وَ لَاکِنَّ أَکْثرََهُمْ لَا یَعْلَمُونَ(49- زمر) [به جای شکر گزاری] مى گوید: این با تلاش و درایت خودم به دست آمده است؛ در حالی که آن نعمت وسیله ای برای امتحان او بود و بیشتر مردم از واقعیت بی خبرند. و به نعمتهاى مادى و اسباب ظاهرى پیرامونش مغرور است و فراموشکار نیز هست؛ که هر وقت دچار گرفتارى می شود رو به خدا کرده و او را به خلوص مى خواند ولی همینکه پروردگارش نعمتى به او داده و او را از گرفتاری خلاص می کند فورا آن نعمت را به خودش نسبت مى دهد و مى گوید: «هنر خودم بود» و پروردگارش را فراموش مى کند و نمى داند که همین خود وسیله ای است که با آن امتحانش مى کنند.(3) ولی فطرت او متعلق به عالم بالا و آن جنبه ملکوتی اوست.(5) بنابراین هر چه که برای انسان طبیعی و مربوط به طبیعت او می شود اگر تحت مدیریت وحی و فطرت در نیاید عامل سقوط و هلاکت انسان می شود. یکی از این طبیعی ها همین حالت است که در آیه به آن اشاره شد. که داده های خدا جنبه آزمون و امتحان هم دارد که اگر با مصرف درست آنها در مواردی که رضای الهی در آن است شکر آن را بجا آورد علاوه بر حل مشکل دنیائیش، بهشت خود را هم آباد کرده است و اگر به محض دریافت نعمت، دهنده آن را فراموش کرد و در مسیر کفر و ناسپاسی قدم گذاشت؛ همان نعمت تبدیل به نقمت شده و جهنم او را شعله ور می کند. إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ(53- زمر) از رحمت خدا نومید نشوید که یقیناً خدا همه گناهان را مى آمرزد زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است و با لحنى آکنده از نهایت لطف و محبت آغوش رحمتش را به رویشان باز کرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده است. فراگیری و گستردگى آن به حدى است که طبق روایتى امیر مؤمنان على علیه السلام فرمود: در تمام قرآن آیهاى وسیعتر از این آیه نیست.(6) خداوند شرک را نمى بخشد، اما کمتر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد.» فهمیده می شود که بخشش در آیه مورد بحث در صورتی است که گنهکار توبه کرده باشد که اگر فرد گنهکار به واقع توبه کرد وعده خدا در حقش عملی شده و گناه او هر چه که باشد بخشیده می شود حتی اگر شرک باشد؛ اما اگر توبه ای در کار نبود خدا ممکن است از برخی گناهان او در گذرد که بی تردید شرک جزء آنها نخواهد بود.(7) از این رو به کسی که حیوانات را از پشت می راند تا حرکت کنند «سائق» گفته می شود.(9) بنابراین معنای آیات مورد بحث این می شود: که منکر شدند و کفر ورزیدند را به صورت گروه گروه به سمت جهنم می برند و در مقابل کسانی که اهل تقوا و خداترسی بودند را هم دسته دسته ساماندهی کرده و به سوی بهشت حرکت می دهند. آیا این بدان معناست که طرز حرکت و انتقال این دو گروه به بهشت و جهنم به یک سبک و سیاق است؟ یا هر یک از این دو طایفه را با سبک و سیاق متناسب با آنها به سمت جایگاه و محل استقرارشان حرکت می دهند؟ احترام خواهند دید(11) و آنان که تا توانستند دین خدا را مسخره کردند و از هیچ بی احترامی نسبت به آن دریغ نورزیدند، جز خفت و خواری چیزی نصیبشان نمی شود(12) و به جهنم می ریزند(13) و « سِیقَ» برای مومنان یعنی آنها را در کمال عزت و احترام بدرقه کرده و با تشریفات خاصی تا بهشت مشایعت می کنند. فَأُوْلَئکَ یَدْخُلُونَ الجَْنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیرِْ حِسَابٍ(40- غافر) در حالى که مؤمن باشند، آنان در بهشت درآیند و در آن بى حسابْ روزى یابند. یعنى جزایى که او را بد حال و گرفتار کند و کسى که عمل صالحى انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، به شرطى که ایمان هم داشته باشد، در آخرت داخل بهشت گشته و در آن رزقى بىحساب خواهند داشت.(14) و آن اینکه انسان نافرمانی خدا را کرده و مرتکب گناه شود؛ ولی ورود به بهشت دارای دو شرط است: یکی ایمان و دیگری عمل صالح و در تحقق این شروط هم به هیچ وجه جنسیت مطرح نیست.
معارفی از جزء بیست و چهارم قرآن کریم
دو شرط بهشت و تنها شرط جهنم
رفتار عجیبی که منکران قیامت دارند
وَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَةِ
هنگامى که خدا به یگانگى یاد مى شود دلهاى کسانى که به آخرت ایمان ندارند
آیه گزارشی از رفتار کسانی است که ایمانی به آخرت ندارند
سرچشمه بدبختى این گروه دو چیز بوده است انکار اصل توحید و عدم ایمان به آخرت
گاه انسان چنان به زشتی ها خو مىگیرد و از پاکی ها بیگانه مى شود که از شنیدن نام حق ناراحت
از این آیه به خوبى استفاده مىشود که سرچشمه بدبختى این گروه دو چیز بوده است
امان از انسان ناشکر و نمک نشناس
فَإِذَا مَسَّ الْانسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثمَُّ إِذَا خَوَّلْنَهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ عِلْمِ
وقتى انسان گرفتار زیان مى شود، ما را مىخواند و هنگامى که ما از جانب خود نعمتى به او مى دهیم
این آیه به یکی از ویژگیهای طبیعت انسانی اشاره می کند که به پیروى هواى نفس گرایش دارد
دو نکته:
1. انسان هم دارای طبیعت است و هم دارای فطرت. طبع و طبیعت او ریشه در جنبه مادی و خاکی او دارد(4)
2. انسان باید تمام داشته های خود را نعمت الهی دانسته و شکرگزار او باشد و نیز بداند
بندگان خدا! از رحمت او مأیوس نشوید
قُلْ یَاعِبَادِىَ الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلىَ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ
بگو: اى بندگان من که [با ارتکاب گناه] بر خود ستم کرده اید!
خداوند متعال در این آیات راه بازگشت را توأم با امیدوارى به روى همه گنه کاران مى گشاید
دقت در تعبیرات این آیه نشان مىدهد که از امیدبخشترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است.
دو نکته مهم
1. با استناد به جمله « إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا» ثابت می شود که خداوند هر گناهی اعم از صغیره و کبیره را بخشیده و مشمول غفران خود می کند.
2. با مقایسه این آیه با آیه 48 سوره نساء که می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ؛
یکی را «بدرقه» ؛ یکی را «هِی» می کنند
وَ سِیقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلىَ جَهَنَّمَ زُمَرًا ... وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ رَبهَُّمْ إِلىَ الْجَنَّةِ زُمَرًا ... (73- زمر)
« سِیقَ» ماضی مجهول فعل «سَاقَ» و از ریشه «سَوق» است و معنای آن حرکت دادن از پشت سر است.(8)
«زُمَر» که نام همین سوره هم هست جمع «زُمرة» است و زمره به معنای جماعت و گروهی از مردم است(10)؛
نکته قابل توجه این است که برای هر دو دسته از فعل « سِیقَ» استفاده کرده است؛
پاسخ روشن است؛ بی تردید در روزی که حقیقت ظهور می کند کسانی که عمری به دین خدا احترام گذاشتند؛
پس معنای « سِیقَ» برای کافران و مؤمنان متفاوت خواهد بود. « سِیقَ» برای کافران یعنی آنها را همچون حیوان از پشت سر هِی کرده
دو شرط بهشت در کنار تنها شرط جهنم
مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فَلَا یجُْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ
هر که بدى کند جز به مانند آن کیفر نیابد، و از مردان یا زنان کسانى که کار شایسته انجام دهند
پیام آیه این است: کسى که در دنیا عمل ناپسندی انجام دهد، در آخرت فقط مثل همان عمل جزای او خواهد بود؛
اما برداشتی که از این آیه ممکن است و روا این است که ورود به جهنم و تحمل عذاب آخرت تنها یک شرط دارد