«شب آسمانی شدن»
شب قدر، اوج معنویت رمضان است؛ اوج رنگ خدا گرفتن.
شب قدر، پهنه ای است که روزه دار بر آن میایستد و تکیه میکند
بر حق، بر همه کائنات پشت کرده، در خلوت پر راز شب، با عبودیت محض،
در حضور پروردگارش از هرچه زمین و زمینی است، میبرد و پیوند میخورد
با آسمان. مجرد میشود، غلت میخورد در باور شب.
با راز مرموز شب یکی میشود و دست به دست کائنات، تقدیر
مشترکش را بهترین تقدیر مقدر، التماس میکند.
ایمانش را پا برجا، جانش را رها و تعلقاتش را هر روز ناچیزتر طلب میکند.
شب قدر، تنها خدا را میبیند که کارگزار هست یست و تنها کلام خدا را
میشنود که نزولش، هرلحظه، هرم فضاست.
اشک میریزد و در انتهای ضجه هایش، درمییابد که کائنات، چون گویی
با چوگان امر الهی متحرکند و سیطره امر و اراده محض اوست که گسترده
بر مقدرات است. شب قدر، شب رنگباختن جسم است؛
شب حکومت جان. شب تحقیر ماده و عظمت معناست.
شب قدر، شب آسمانی شدن است؛ شب یکی شدن با ژرفای فطرت الهی.
شب قدر، شب همسایگی با فرشتگان است. شب از یاد بردن خود، شب
غرق شدن در وجود خداوند، شب رحمت، شب تقدیر الهی است.
شب قدر، «شبی است که از هزار ماه برتر و بالاتر است».
قدر، میعاد انسان است با خداوند.