حیرت ناک بر سینه شنها رو به ناکجا آباد نهادند..
و دهها اسب مستانه همرزم میجستند..
اسبانی که به غنیمت، غارت و چپاول عادت کردهاند..
عادت کردهاند گلهای بنفشه را له نمایند..
و شکمهای کودکان را بدرند ...
دل زمین زیر سمْکوبههای اسبان
بر سینه شرحه شرحه حسین، میلرزید..
از آن پیکر سیمین،
عطر بوسههای محمد و زهرا به هوا بر خواست..
با فضا درآمیخت
و با دانههای شن صحرا..
و تاریخ....
آتش، مستانه خیمه را در کام میکشد..
فریادهای کودکان تا فراسوی دنیا میرود..
و گرگهای قساوتمند زوزه سر میدهند..
و شبیسیاهناک و تاریک است..
باد شنها را میپراکند..
کفنی نازک از غبار، براندامان عریان..
و قبایل در نشئه غارت و چپاولند..
فرات به فرار میاندیشد..
و سر حسین بر بلندای نیزهای میدرخشد..
به آخر دنیا مینگرد ...
به کاروانهایی که از رحم روزگاران میآیند ..
صلی الله علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک
علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا ، مابقیت و بقی الیل و النهار
ویژه نامه عاشورای حسینی در سایت آیه های انتظار