سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار





حالتی میان شادی و غم سراسر وجودش را فرا گرفته بود.
تا قبل از این، چنین احساسی را هیچ گاه تجربه نکرده بود.

مردمانی که گرداگردش را گرفته بودند
و با نگاه های سرد و سنگین خود
بر وجودش تازیانه تهمت می زدند

رو به او کردند و «گفتند:
ای مریم، کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی.

ای خواهر هارون!
نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زن بد کاره ای

مریم که روزه سکوت داشت،
به کودکش اشاره کرد.

گفتند:
«چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟»

ناگهان کودک زبان به سخن گشود و گفت:
«من بنده خدایم؛ او کتاب (آسمانی) به من داده
و مرا به پیامبری برانگیخته و مرا ـ هر جا که باشم ـ
وجودی پر برکت قرار داده،

و تا زمانی که زنده ام مرا به نماز و زکات توصیه فرموده است...
سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولد شدم
و در آن روز که می میرم. و آن روز
که زنده برانگیخته خواهم شد».

آیه های انتظار



ارسال شده در توسط محب مهدی