خداحافظ ای ام المصائب
خداحافظ، ای زخم های دلت یادگار نینوا!
دیگر امشب به مرور خاطرات سرخ پرپر
شدن کبوتران نخواهی پرداخت؛
که تو نیز کبوترانه کوچ خواهی کرد تا
به کاروان آسمانی حسین بپیوندی.
زمین، چه عرصه تنگی برای پاره های دل فاطمه و علی بود!
گرچه از همان روز که رأس حسین را بر نیزه ها بردند،
بهانه های زندگی ات، به پایان رسیده بود.
مگر گل های چیده وجودت ای ام المصائب،
چقدر می توانستند در آب دیدگانت، زندگی را ادامه دهند؟
از امشب، اشک های فراق یوسف تو، بر دامن پیراهن
خونینشسرریز خواهد شد و زمینیان، داغدار
جای خالی تو خواهند بود.
رزیتا نعمتی