سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار






به دنبال خورشید





سال ها بود که شب بر شهر رخت افکنده بود؛
شبی ظلمانی و تاریک.


حاکم ستمگر شب به خورشید اجازه طلوع نمی داد.
همه در خواب بودند، غافل از آن که دزدان شب گردِ
استعمار همه ثروتشان را به غارت می برند.


شب بود و همه در خواب و غافل از آن که عمری را به هیچ از
دست می دهند و حاکم ستمگر شب با سیاهیِ درونش ستم می راند.

تا آن که پیر برنادلی بر خواست که می خواهم خورشید
را بیابم؛ هرکه خورشید را می طلبد در پی ام روان شود.

بسیاری به او پیوستند. یافتن خورشید آسان نبود.
باید با ابرهای سیاه ستم جنگید و نهراسید.

باید در برابر طوفان سرد ستم کاری ایستاد و نلرزید.
باید با خفاشان شب پرست جنگید و عقب ننشست

و آنان چنین کردند و سرانجام در روزی مبارک و فرخنده
سرافرازانه خورشید را به آسمان شهر کشاندند.

اینک در روزهای پرنور طلوع خورشید یاد
آن پیرِ جوانْ دل، امام عزیزمان، گرامی باد.



ارسال شده در توسط محب مهدی