معشوق جان ها
ای حسین! ای فرزند شریف ترین انسان، ای معشوق جان های
شیفته حق و حقیقت و ای امید حیات پاکان اولاد آدم.
داستان خونین تو در دشت سوزان نینوا، قرن ها پیش از آنکه
چشم به این دنیا باز کنیم
به وقوع پیوست و ما و گروهی از کاروانیان گذرگاه حیات پرمعنا
به حکم جریانِ منظمِ زندگی در جویبار زمان، از دیدار جمالِ زیبایِ
ربّانیِ تو و یاران بی نظیرت محروم گشتیم؛
یاران باوفایی که با شکوفایی درخشان ترین سعادت
و فضیلت انسانی در دل، چره برافروختند
و با بال و پری که از اعماق جانشان روییده بود، در چند لحظه
از تنگنای عالم خاک، در اوج عالم پاک به پرواز درآمدند.
افسوس که ما از تقدیم جانمان در آن طَبَق اخلاص ـ که در آن روز
خونبار، جان هفتاد و دو تن انسان کامل را به پیشگاه
الهی عرضه کرد ـ محروم ماندیم!