دهمین چراغ روشن هدایت آمده است؛
بلند و پایدار، ایستاده بر پیشانی جبروت؛
آن چنان استوار که زانوان عصیان دشمنان را درهم فرو ریخته است.
سمانه، چنان بی تاب آمدنش بود که دقایق، درهم می تنیدند و تندتر می کوبیدند.
باران نور، شدت گرفته است «مدینه» خیره مانده است.
طنین شوقناک ملائک، آسمان را لبریز کرده است.
زمین در شکوفه می غلتد ـ شادیِ منتظران و هراس بیمناکان.
پیشوای دهم آمد و ترس در چشم های متوکل، نشست.
آمد و سمانه از آمدنش چنان شاد است که صدای فاطمه علیهاالسلام
را به شادباش آمدنش، نزدیک تر می شنود.