واجب است که عدهای بروند و درس دین بخوانند و برگردند
وَ مَا کاَنَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَافَّةً فَلَوْ لَا نَفَرَ مِن کلُِّ فِرْقَةٍ مِّنهُْمْ طَائفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فیِ الدِّینِ وَ لِیُنذِرُواْ
قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیهِْمْ لَعَلَّهُمْ یحَْذَرُونَ(122- توبه)
معنای آیه این است: برای مؤمنین سایر شهرستانهای غیر مدینه جایز نیست که همگی به جهاد
بروند؛ چرا از هر شهری یک عده به سوی مدینه الرسول کوچ نمیکنند تا در آنجا احکام دین
را یاد گرفته و عمل کنند و در مراجعت به دیارشان ، هم وطنان خود را با نشر معارف دین
از آثار مخالفت با اصول و فروع دین، آگاه کنند تا شاید بترسند و به تقوا بگرایند؟
از اینجا معلوم میشود که:
1. مقصود از تفقه در دین فهمیدن همه معارف دینی از اصول و فروع آن است، نه خصوص
احکام عملی، که در اصطلاح به آن فقه گفته میشود. زیرا با گفتن مسائل شرعی انذار صورت
نمیگیرد و نیاز به بیان اصول عقاید هم دارد.
2. وظیفه هجرت برای جهاد، از کسانی که لازم است بروند و علوم دینی را بیاموزند
برداشته شده است.(8)
مفسران در بیان منظور از این آزمایش سالانه که یک یا دو برگزار میشود اظهار نظرهایی
کردهاند: بعضی آن را بیماریها و بعضی گرسنگی و شدائد دیگر و برخی مشاهده آثار عظمت
اسلام و حقانیت پیامبر ص را در میدانهای جهاد که منافقان به حکم اجبار محیط در آن شرکت
داشتند و بعضی پرده بر داشتن از اسرار آنها، میدانند
یک یا دو امتحان اصلی که هر سال از ما میگیرند
أَ وَ لَا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فیِ کُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَینِْ ثمَُّ لَا یَتُوبُونَ وَ لَا هُمْ یَذَّکَّرُونَ(126- توبه)
معنا آیه چنین است: چرا ایشان تفکر نمیکنند و عبرت نمیگیرند، با اینکه میبینند در هر سال
، یک یا دو بار مورد امتحان قرار میگیرند و در همه نوبتها از امتحان مردود گشته و
نمیتوانند از امتحان خدایی سربلند بیرون آیند و توبه نمیکنند و متذکر نمیشوند که
اگر در این باره فکر میکردند قطعاً بیدار میشدند و وظیفه واجب و حیاتی خود را
تشخیص میدادند.(9)
مفسران در بیان منظور از این آزمایش سالانه که یک یا دو بار برگزار میشود اظهار
نظرهایی کردهاند: بعضی آن را بیماریها و بعضی گرسنگی و شدائد دیگر و برخی مشاهده
آثار عظمت اسلام و حقانیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در میدانهای جهاد که منافقان
به حکم اجبار محیط در آن شرکت داشتند و بعضی پرده بر داشتن از اسرار آنها، میدانند.(10)
اما منظور هر چه باشد یک چیز مسلم و یقینی است و آن این است که هر انسان جدای از
آزمونهای روزانه که مرتب برگزار میشود در یک یا دو آزمون نیز شرکت میکند که
به صورت سالانه از شخص او گرفته میشود. با یک مقایسه ساده میتوان به اهمیت،
ارزش و تأثیرگذاری امتحانات سالانه در سرنوشت آدمی نسبت به آزمونهای روزانه پی برد.
هر چه کنی به خود کنی
یَأَیهَُّا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلیَ أَنفُسِکُم (23- یونس علیهالسلام)
شاید تصور کسانی که بیباکانه در کوی و برزن شعار اسلامی را به عمد زیر پا میگذارند
این باشد که با این کار میتوان ضرر و آسیبی به اسلام و جامعه اسلامی وارد کرد. قرآن کریم
در این آیه خط بطلان بر چنین پنداری کشیده و تمام ضررهای آن کار را متوجه خود آن
گناهگار میداند و میفرماید: ای مردم بدانید هر گونه ظلم و ستمی که مرتکب شوید و هر
انحرافی که از حق پیدا کنید ضرر و زیانش دامنگیر خود شماست.
به فرموده حضرت آیت جوادی آملی هر کس هر کاری که میکند در محدوده خانه جان
خود میکند. اگر گناه میکند درون این خانه چاهی کنده و آن را پُر از فاضلاب و
نجاسات متعفن میکند و اگر عمل صالح انجام میدهد در حیاط این خانه باغچهای پُر
از گلهای عطرآگین کاشته و پرورش میدهد. اما برای دیگرانی که از پشت دیوار
این خانه عبور میکنند در نهایت دو تأثیر و حالت وجود دارد؛ یا بینی خود را گرفته
و با قدری اذیت به سرعت عبور میکنند و یا لذتی برده و صاحب گلها را دعا میکنند.
خدا به کسی ظلم نمیکند؛ اگر ظلمی هست ساخته و پرداخته خود ماست ؛
إِنَّ اللَّهَ لَا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیًْا وَ لکنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ(44- یونس علیهالسلام)
آیه بیانگر یکی از مهمترین قوانین الهی است که با آن میتوان سوالات فراوانی را
مورد خداوند متعال پاسخ داد. بنابر این آیه اگر کاری مستند به خداوند متعال بود
پس قطعاً مبرا از هر گونه ظلم و ستم است و اگر کاری در آن شائبه ستمگری بود
بی شک چهره ظالمانه آن ربطی به خدا ندارد و این ناشی از خود بشر است.
والدینی که دستورات شرع و توصیههای پزشکی را رعایت نمیکنند به ناچار
میبایست رنج یک عمر فرزند معلول را تحمل کنند و انسانهایی که با بی تقوایی
عذاب را خدا را به سوی خد سرازیر میکنند و آنان که با گناه به روح پاک الهی
خود ستم میکنند و مانع کمال و سعادت او مس شوند همه و همه مقصرانی هستند
که باید خود را سرزنش کنند و ظلم خود کرده را به دیگری نسبت ندهند.
نجات مؤمنین، وعده حتمی خداست
ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنَا وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ کَذَالِکَ حَقًّا عَلَیْنَا نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ(103- یونس علیهالسلام)
این آیه، وعده امید بخش خداوند متعال به مؤمنین است که اگر به واقع مؤمن بودند
یعنی در عقیده به اصول دین باور داشتند و در عمل به قدر توان به دستورات دین
عامل بودند؛ خداوند آنها را در زمانی که قرار شده عذابی نازل شود و کافران را
نابود کند از خطر حفظ کرده و نجات میدهد.
بنا بر این اصل در قانون خدا هیچگاه تر و خشک با هم نمیسوزند و عذاب تنها
دامنگیر کافران و تبهکاران میشود.(11)