سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار






«چشمان منتظر یتیمان را چه کردی؟»


چرا آیینه خورشید تیره است
مگر از قصه‏ای دارد حکایت

چرا خونابه می‏بارد ز گردون
مگر از غصه‏ای دارد شکایت


جهان بی‏جان ز قتل جان جانان
فغان زین جور و آه از این جنایت


ز خون، محراب لاله ‏گون است
امیرالمؤمنین غرقاب خون است

آسوده‏ خاطر و راحت از یک عمر خون دل، بر کنگره
عرش، مقام کردی؛

ولی چشمان منتظر یتیمان را چه کرده‏ ای؟
دستان دراز شده محرومان و بی ‏پناهان را در دستانِ که گذاشتی؟

چه کردی با کودکانی که با کاسه‏ های شیر، به امید شفای تو،
کنار خانه ‏ات ازدحام کرده بودند و در چشمان مردّد خویش،
بهبودی تو را تلقین می‏کردند؟


از این پس، دوباره سکوتی بهت ‏آور و غریب، شب‏های نخلستان
را فرا خواهد گرفت و دل چاه، تنها به خاطرات
دردِ دل‏های غریبت، بسنده خواهد کرد

«شبروان مست ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علی»


ارسال شده در توسط محب مهدی