معارفی از جزء نهم قرآن کریم
ایمان و عمل ما درست شود، برکات هم نازل میشود
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی ءَامَنُواْ وَ اتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیهِْم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ (96- اعراف)
در این آیه خداوند متعال به صراحت وعده میدهد که اگر باورهای مردم باورهای
توحیدی شودو از شرک و خرافه پاک گردد و در عمل هم به آنچه خدا گفته است به
قدر میسور عمل کنند
درهای رحمت و برکت الهی از آسمان و زمین به روی مردم گشوده میشود.
از اهل القری؛ مردم یک منطقه به دست میآید که ملاک نزول برکات، ایمان و
عمل اکثری مردم است پس اگر بیشتر مردم دین باور و دین دار بودند وعده حق
عملی خواهد شد و بی مبالاتی تعدادی از مردم، تأثیری در عملی شدن آن وعده
نخواهد داشت اما اگر برعکس شد درهای رحمت نیز بسته میشوند و دین داری
عدهای هم نمیتواند آنها را باز کند.(1)
سه ویژگی که متکبران دارند
سَأَصْرِفُ عَنْ ءَایَاتیَِ الَّذِینَ یَتَکَبرَُّونَ فیِ الْأَرْضِ بِغَیرِْ الْحَقِّ وَ إِن یَرَوْاْ کُلَّ ءَایَةٍ
لَّا یُؤْمِنُواْ بهَِا وَ إِن یَرَوْاْ سَبِیلَ الرُّشْدِ لَا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا وَ إِن یَرَوْاْ سَبِیلَ الْغَیِّ یَتَّخِذُوهُ
سَبِیلًا (146- اعراف)
طبق این آیه متکبرانی که مانند ابلیس(2) از دین و دستور خداوند متعال روی
برمی گردانندکسانیاند که دارای این سه ویژگیاند:
1. آنها اگر تمام آیات و نشانههای الهی را ببینند، ایمان نمیآورند.
2. اگر راه راست و طریق درست را مشاهده کنند، انتخاب نخواهند کرد.
3. اگر راه منحرف و نادرست را ببینند، راه خود انتخاب میکنند.(3)
بشارتی که قرآن به گنهکاران پشیمان میدهد
الَّذِینَ عَمِلُواْ السَّیَِّاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِهَا وَ ءَامَنُواْ إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ. (153- اعراف)
کسانی که گناه کردند اما بعد پشیمان شده و به واقع توبه کنند و ایمان بیاورند،
یعنی از عقایدگذشته خود که ریشه گناهانشان بوده دست شسته و باورهای
خود را بر اساس اسلام قراردهند؛ خداوندی که بسیار آمرزنده و رحیم است
از گناهانشان در گذشته و سعادت دنیا و آخرت نها را تضمین میکند.
هر چند توبه و بازگشت به آغوش مهر پروردگار برای همه ممکن است اما نباید
پنداشت که هربازگشتی با یک استغفاری که به زبان جاری میشود محقق میگردد.
توبه شرایطی دارد که پشیمانی قلبی و جبران کاستیهای گذشته(4) از شرایط آن است.
کسی که در قرآن تشبیه به سگ شد
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی ءَاتَیْنَاهُ ءَایَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَنُ فَکاَنَ مِنَ
الْغَاوِینَ(175) وَ لَوْشِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بهَِا وَ لَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلیَ الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَئهُ
فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ (176- اعراف)
این دو آیه مربوط به کسی است که با وجود علم و بهره از برخی موهبتهای
خدادادی؛ خدا او رابه سگ تشبیه کرد. قرآن کریم به عنوان کتابی که
هم بیماری را نشان میدهد و هم ریشه ودرمان آن را بیان میکند علت این
سقوط را چنین تحلیل کرده است:
«فَانسَلَخَ مِنْهَا؛ او از پوست به در آمد» این عبارت کنایه از این است که او علم و
دادههای الهی را گرفت اما آنها را به درونش نفوذ نداد و به جانش پیوند نزد
تا بشود عقیده؛ بلکه در حدپوست و پوستین در بر خود نگه داشت تا اینکه بالاخره
در آزمونهای الهی این پوستین را انداخت و ماهیت واقعی خود را آشکار کرد.(5)
قرآن قدمی جلوتر رفته و علت این مشکل او را هم بیان میکند و آن میل او به دنیا
و تبعیتش ازهوای نفس بود که سبب شد دانستهها و «دین دانی» اش تبدیل به
«دین داری» نشود.
وقتی آژیر شیطان را شنیدید به پناهگاه خدا بروید
وَ إِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(200- اعراف)
زمانی که آژیر خطر به صدا در میآمد گویندهای با صدای دلهرهآورش چنین
میگفت: توجه!توجه! علامتی که هم اکنون میشنوید اعلام خطر یا وضعیت قرمز
است بعد میگفت محل کار خودرا ترک و به پناهگاه بروید. بلافاصله بعد از
پیام او صدای آژیر گوش خراشی در همه جا طنین انداز میشد و مردمی را
میدیدی که با دستپاچگی و سرعت خاصی برای حفظ جان خود به سوی
محل امنی در حال دویدناند.
قطعاً خیلی مضحک و خنده دار خواهد بود که کسی در این وضعیت قرار بگیرد و
به جای فرار به سوی پناهگاه در معرض خطر بایستد و زیر لب مدام تکرار کند
«من به پناهگاه میروم». این داستان بسیار شبیه جریانی است که قرآن کریم نقل میکند.
قرآن میفرماید: وقتی وسوسه شیطان را حس کردید به خدا پناه ببرید(6) که او
هم به خواسته شما ترتیب اثر میدهد و هم اینکه میداند شما را چگونه نجات دهد.
پناه بردن به خدا باید با تمام وجود باشد درست به مانند همان مضطر زیر بمباران؛