این همه مهربانی زیر یک سقف
گردهمایی کوچکی که بسیار بزرگ است؛
چند نفری که روحشان با جمعیت عشق پیوند می خورد.
از گرمی این حضور ساده، خورشید، رنگ می بازد
و عشق، ریزه خوارِ سفره محبت می شود.
این مجموعه گل در کنار هم، عطر خوش پروانه ها را سر می دهند.
صبح، پنجره های نور را به سمت این گروه دلداده می گشاید
و مهر، مبدأ خودش را پیدا می کند.
خانواده، یعنی اندیشه هایی از شکوفایی که روی هم گذاشته
می شود تا عطر صبح، چند برابر شود.
از این آبی ترین دریای به هم پیوسته
صدای یکدلی شنیده می شود.
آسمان، به این همه مهربانی که زیر یک سقف جمع شده
آفرین می گوید و صورت دنیا گل می اندازد از این همه
نگاه های دل افروز که رد و بدل می شود.
هر روز، «صبح»، با امید اینان بیدار می شود و بر سرِ
سفره یکرنگی می نشیند؛
آن گاه، درخت خوشبختی رو به طراوت خانه گام
بر می دارد و می خندد. تمام روزها در محضر این حسّ شادند.
محمدکاظم بدرالدین