سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار








ای نسیم زنده صبح!


در قفس جدایی از تو، تنها یک بال با آسمانت فاصله داریم؛
بیا که آسمان روشن پروازهایمان، همچون فریادهای
معطل ­مانده در گلو، آماده دیدار توست.

ای روشنای مشرق توحید!
خجستگی میلادت را به لحظه میعادت پیوند بزن و چون
بارقه شهاب، فضای دل تنگی ما را چراغان کن.


بیا و صحن سبز حضورت را مصلّای نماز صبح دیدارت کن.
ای صاحب دقیقه­های انتظار!

«مژده وصل تو کو؟ کز سر جان برخیزم
طایر قدسم و از هر دو جهان برخیزم

یارب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم»

کی می­رسی و می­دهی از خود نجاتم؟
تو پیغام سبزی از جانب بالایی که بشارتِ رسیدنت،
تمام دردهای ناگفته را مرهم است


امروز که شوق میلاد تو با اشک فراقت درآمیخته است
شمع انگشتانمان را با دعای فرجت افروخته­ ایم تا شیرینی
وصال را در رؤیای دیدارت بچشیم.

دفتر دلواپسی زمین، نقطه­ای را می­جوید تا بر سرِ خط،
نام تو را بنویسد؛ نام تو را، یا اباصالح المهدی!

«کی می­رسی و می­دهی از خود نجاتم؟»
بیا!

سکوت که می­کنم، گویی از افلاک، صدای تلاوت قرآن
می­آید که به وعده رسیدنِ زمین به صالحین، بر
سازِ بی­قراری و فراق تو چنگ می­زند.

اینک در قله ­های استجابت قنوتِ دست­هایمان
تعجیل حضورت را از آسمان می­طلبد و
سهم خود را از وجود تو می­خواهد؛

باشد که در تقسیم شیرینی جان تو، دیدارت
را روزی ما سازند.بیا ای آیینه راز.

بیا و ساحل چشم امیدوارانت را به
آبی دریای حضورت روشن کن!




ارسال شده در توسط محب مهدی