سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار




به هر طرف نگری جلوه ی جمال خداست
ادب کنید که میلاد سید الشهداست

گرفته ختم رسل روی دست، آینه ای
که در صحیفه ی او صورت خدا پیداست

به مصحف رُخ او با وضو نگاه کنید

که نقطه نقطه ی آن جای بوسه ی زهراست


شکوه داوری و صورت محمدیش

دل از رسول خدا می برد ز بس زیباست


رسول و حیدر و زهرا دهند دست به دست

به خنده خنده گلی را که گل بنش طاهاست

هنوز نآمده بگرفت دست فطرس را

که دستگیری از پا فتادگان با ماست


طلب کنید ز معبود هر چه می خواهید

که مستجاب در این لیله ی شریف، دعاست


به بیت وحی چراغ هدایتی تابید

که روشنایی اش افزون ز وسعت دنیاست


به منکران شفاعت بگو نگاه کنید

شفیع بر روی دست شفیعه ی دو سراست

خدا به ختم رسل کشتی نجاتی داد

که پیش وسعت او گم هزارها دریاست

در انبیا و رسل، در ائمه تنها اوست

که خاک تربتش از بهر درد خلق دواست


رسول گفت حسین از من است و من ز حسین

نبی حسین و حسینش همان رسول خداست


چه دیدنی است به بستان سبز وحی، گلی

که نقش بوسه ی پیغمبرش به سر تا پاست

به شهریاری عالم مقام خود ندهد

کسی که پشت در خانه ی حسین گداست


هنوز مشعل نور است لا اری الموتش

هنوز نعره ی هیهات او به اوج سماست


به صبح سوم شعبان ولادت اول

ولادت دگرش ظهر روز عاشوراست


نوشته اند ز خونش به صفحه ی تاریخ

که هر که در ره حق شد فنا، بقای بقاست


خدا گواست غلام سیاه چهره ی او

به خیل چهره سفیدان روزگار آقاست


فقط نه شیعه بود با محبتش مشهور

جهانیان به خدا و امام ما و شماست


حسین کیست چراغ هدایتی کز او

همیشه روشن، هفتاد و دو چراغ هدی است


نسیمی از حرمش گر گذر کند به جحیم

جحیم اگر بفروشد به خلد، ناز، رواست


حسین کیست چراغی که محفل نورش

تنور و مقتل و نوک سنان و طشت طلاست


وظیفه ی همه ی انبیا به دوشش بود

گذشت از سر و از جان و کرد قامت راست

نه خم به ابرویش افتاد نه به زانویش

ستاد راست و قامت به بذال جان آراست

هنوز آدم خاکی نگشته خاکش خلق

که سینه کرد سپر از خدا شهادت خواست

تو از حسین شنیدی بگو حسینی کیست

«هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست»


حسین کیست امامی که در تمام ملل

بدون او بشریت کلام بی معناست

حسین کیست ذبیح اللهی که دین خدا

حیات یافت ز خونش حسین خون خداست


کجا رواست که با یکدگر کنار آید

حسین عبد خدا و یزید عبد هواست

حسین جان حقیقت روان آزادی است

اگر چه پیکر او قطعه قطعه در صحراست


سر بریده ی او با شما سخن گوید

سکوت کردن مظلوم و ظلم هر دو خطاست


ز عضو عضو جدا از همش به ما گوید

حساب آل محمد ز اهل ظلم جداست

چه زیر تیغ چه بر اوج دارها « میثم»

همیشه پرچم ثاراللهی به شانه ی ماست

 

 


ارسال شده در توسط محب مهدی