***** غنچه شکفته در خون ****
ویژه نامه شهادت ششماهه کربلا,حضرت علی اصغر(ع)
برای مشاهده ویژه نامه کلیک کنید
علی جان! یادت هست لالایی های زیبای مادرت
را که در چکاچک شمشیرهای برهنه گم شد؟
هنوز هم خاطره گهواره شکسته ات،
جانهای بیقرارمان را میسوزاند.
هنوز قنداقه خونینت، چون پرچمی سرخ بر فراز
کوههای زمین در اهتزاز است.
لبهای تشنه ات، خون را در رگهایمان می خشکاند.
فرات، شرمنده تر از آن است که چشم در چشمت
بدوزد و مظلومیت تو را بگرید.
آمدی تا لحظات سر بریدن عشق را شاهد باشی، تا
ثابت کنی که مردانگی به سن وسال نیست، تا
ثابت کنی که بی عدالتی پایدار نمیماند.
ای حاجی خردسال! تو حج نیمه تمامت را در کربلا کامل کردی؛
چون عشیره آئینه تبارت که خدا در آئینه نگاهشان درخشیده بود.
شیعیان جهان، حنجره پاره پاره ات را بوسه میزنند و
دردهای بزرگشان را بر پنجره های ضریح کوچکت دخیل می بندند.
گلوی تو چه گلویی که نیزه دان شده است
و نیزه زیر گلوی تو ارغوان شده است
به سن وسال و قیافه و زور بازو نیست
بزرگ مرد همین ایل و خاندان شده است
عطش برای شما چه بهانه خوبی است
و گرنه آب برای تو نیمه جان شده است
تو دست خالی و دشمن سه شعبه آورده است
چقدر حرمله پیش تو ناتوان شده است
به پای خاست ، رجز خواند و قصد میدان کرد
چه کودکی که به شش ماهگی جوان شده است
و لابه لای نگاهش غم پدر پیداست
تمام دغدغه اش چوب خیزران شده است
و گشت خون تو تا هفت آسمان جاری
زمین چقدر در اینجا چو آسمان شده است
تمام دغدغه ام شرح تلخ این قصه است
گلوی تو چه گلویی که نیزه دان شده است
«نادر حسینی»
یا صاحب الزمان , مهدی جان آجرک الله
محرم، ماه ایثار و از جان گذشتگی است!
ماه عشق و شور و فریاد است!
ماه سرافرازی بر فراز نیزه هاست!
ماه آمیختن با خون و آمیختن عشق است.
سلام بر حسین (ع)
ای ماه خون، بار دیگر از راه میرسی و با نسیم گرم کربلایی،
قصه آلاله های سرخ را به گوش جان می رسانی
دوباره سکوت تاریخ را در هم می شکنی و
بغض ناله را از تنگنای حنجره ها آزاد می کنی
بار دیگر از راه میرسی و برف سکوت را با آفتاب
عشقی که بر آسمان سینه داری، آب می نمایی
و آن را به اقیانوس خروشان فریاد می رسانی!
ای ماه خدا! مقدمت گر امی
الا ... ای محرم!
تو آن خشم خونین خلق خدایی که از حنجر سرخ و پاک شهیدان برون زد
تو بغض گلوی تمام ستمدیدگانی که در کربلا -
نیمروزی به یکباره ترکید تو خون دل و دیده روزگاری که با خنجر
کینه توز ستم، بر زمین ریخت تو خون خداییکه با خاک آمیخت
تو شبرنگ سرخی، که در سالهای سیاهی درخشید
الا ... ای محرم!
تو خشم گره خورده سالیانی، تو آتشفشانی تو بر ظلم دشمن گواهی تو
بر شور ایمان پاکان نشانی تو هفتاد آیه، تو هفتاد سوره، تو هفتاد
رمز حیاتی تو پیغام فریاد سرخ زمانی تو، موجیز دریای عصیان
و خشمی که افتان و خیزان رسیده است بر ساحل روزگاران
الا ... ای محرم!
تو فجری، تو نصری تویی «لیله القدر» مردم تو رعدی، تو برقی
تو طوفان طفی تویی غرش تندر کوهساران!
الا ... ای محرم!
تو یاد آور عشق و خون و حماسه تو دانشگه بی نظیر جهاد
و شهادت تویی مظهر «ثار» و «ایثار» یاران
الا ... ای محرم!
به هنگام و هنگامه هجری کاروان شهیدان تو آن راهبان روانبخش
و مهمان نوازی که در پای رهپوی آزادگان لاله ارغوان می فشانی
الا ... ای محرم!
به چشم و دل قهرمانان و آزاد مردان که همواره بر ضد بیداد
قامت کشیدند و در صفحه سرخ تاریخ، زیباترین نقش
جاویدرا آفریدند تو آن آشنای کهن یاد و دشمن ستیزی
که همواره در یادشانی
الا ... ای محرم!
تو آن کیمیای دگرگونه سازی که مرگ حیات آفرین را - به نام «شهادت »
به اکسیر عشقی که در التهاب سر انگشت سحرآفرینت نهفته است.
چو شهدی مصفا و شیرین به کام پذیرندگان می چشانی!
ای حسین، ای رازدار منزل وحی؛
غم سرای خیمه هایت، سوزش قلب زنانت
گریهنوباوگانت، آه و سوز خواهرانت
العطش از دخترانت، عالمی را اشک ریزان میکند!
ای حسین ای رهنمای راه ایمان،
ای حسین ای جرعه نوش جام یزدان
کوفیان بد صفت، نا مردمان بی مروت
گران بی فتوت، حیا از مادرت زهرا س نکردند!
ای حسین جان ای خون یزدان!
واژگان در چکامة شور تو ناتوان
شعر گویان در ستایش صبر تو حیران
و ادیبان دربیان ایثار تو سرگردان.