به یمن میلاد خورشید
آمنه چندی پیش را نیز در رویا سیر نمی کرد؛
وقتی آن چهار قدیسه آمدند و اتاق محقّرش را تا
انتهای آفرینش وسعت دادند؛
آن هودج های نور که پایین آمدند، آن قدیسانی که
نوزاد را در سلام و صلوات پیچیدند؛
هیچ یک وهم و خیال نبود.
آمنه با چشمان خود، سجده کودکش را دید و
کلام آسمانی اش را شنید که خدا را به یگانگی یاد می کرد
حالا باید بنشیند و به لب های فرو بسته او زل بزند.
تا کی دوباره به گفتن کلامی گشوده شوند و عطر
نارنجستان ها، فضا را متبرک کند.
آمنه این خلسه را دوست دارد؛
این بی زمانی را و این هیجان را دوست دارد.
شنیده است ماجرای کنگره های کسرا و سرگذشت ساوه
و خاموشی آتشکده ها را و اینها همه از قدوم کودک او است.
چگونه می شود این همه ملاحت را به دایه سپرد؟
چگونه می شود دوری این چشم های دلکش را تاب آورد؟
چگونه می شود از این دستان کوچک دل کند؟
اما کودکش باید به صحرا برود؛
با برکتی که سهم ایل و تبار حلیمه است.
باید طعم خوش چوپانی را مزمزه کند.
کودک او باید سفر را از همین روزهای آغازین بشناسد؛
هر چند این سفر، طعم تلخ دوری را
برای آمنه به جا خواهد گذاشت.
اما آمنه رسالت خویش را انجام داده است؛
آوردن چنین کودکی از کسی جز او برنمی آمد.
تولد حقیقت
آمنه دارد گهواره آفرینش را تاب می دهد؛
دارد عشق را در نوسانی منظم، بالا و پایین می برد.
... و محمد صلی الله علیه و آله ، مرکز ثقل آفرینش، با
گونه هایی گل انداخته از بوسه های مکرر، آرام
در گهواره، چشم بر هم نهاده است.
آمنه دارد کودکش را در توازنی شگرف تاب می دهد؛
دارد او را به موسیقی لالایی های بکر می برد.
به خود می آید که در متراکم ترین لحظه های شادی
و شوق نشسته است. پلک می زند؛ پلک می زند تا مبادا این
ثانیه ها که اوج بی زمانی اند، رویایی بیش نباشد.
آمنه از تنهایی دیروز می ترسد و دستانش را به
گهواره دخیل می بندد؛
آن را از نوسان باز می دارد و کودک
را به آغوش می گیرد و می بویدش.
نه! این خواب نیست.
این خلسه شورانگیز توهم نیست.
او اکنون کودکی را در آغوش دارد که روزی
ستاره خواب ها و سیب سرخ رویاهای صادقه اش بود.
آمنه، دیروز هم خواب نبود.
وقتی طفلی که در رحم داشت، او را به آرامشی
فصیح می برد و وجودش را از خاطره عبدالله لبریز می کرد.
آن لحظات رازآلود اگر نبودند
آمنه، دنیای بی عبدالله را چگونه نفس می کشید؟
جهان محیط وسیع عنایت است امروز
وجود، مرکز نور هدایت است امروز
عطا و جود و کرم بی نهایت است امروز
دهید مژده که عید ولایت است امروز
خجسته باد به مستضعفین زعامت شان
که ثبت شد به کتاب خدا امامت شان
الا که قائم امر قیام شد مهدی
زمامدار به کل نظام شد مهدی
به خلق رهبر والا مقام شد مهدی
امام بود و دوباره امام شد مهدی
کرامت و شرف و نصر ما مبارک باد
امامت ولی عصر ما مبارک باد
محیط سفره ی گسترده ی کرامت اوست
پناه عالم هستی به ظل قامت اوست
امامت همه مستضعفین امامت اوست
«سلامت همه آفاق در سلامت اوست»
غلامرضا سازگار
برنامه های کنفرانس آیه های انتظاردر مسنجر ال فور آی
در هفته جاری - 21 الی 27 دی ماه
شروع برنامه ها هر شب ساعت 22:15
شنبه 92/10/21
تلاوت سوره مبارکه طه آیات 65 الی 76- صفحه 316
تفسیر آیاتی از سوره مبارکه طه
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای لبیک با موضوع
گنجینه های اخلاق در عاشورا(حدیث معرفت) به مدت چهل دقیقه
2) سخنرانی حجة الاسلام آقای معمار با موضوع
آیا واقعا جانم فدای عمر؟! به مدت 40 دقیقه
یکشنبه 92/10/22
تلاوت سوره مبارکه طه 77 الی 87 - صفحه 317
تفسیر آیاتی از سوره مبارکه طه
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای شوشتری با موضوع
دانشنامه طب ائمه اطهار علیهم السلام به مدت 40 دقیقه
2) سخنرانی حجة الاسلام مهیار با موضوع
همسفره با علی علیه السلام((10) به مدت 40 دقیقه
دوشنبه 92/10/23
تلاوت سوره مبارکه طه آیات 88 الی 98 - صفحه 318
تفسیر آیاتی از سوره مبارکه طه
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای شریفی با موضوع
آشنایی با مهارتهای زندگی ( روابط بین فردی )به مدت 40 دقیقه
2) سخنرانی حجةالاسلام آقای زلال احکام با موضوع
بیان احکام شرعی و پاسخ به سوالات مربوطه به مدت 40 دقیقه
سه شنبه 92/10/24
تلاوت سوره مبارکه طه آیات 99 الی 113 - صفحه 319
تفسیر آیاتی از سوره مبارکه طه
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای جمالی فرد تحت عنوان
شناخت راه خدا (اخلاق اجتماعی/ خوش روئی) به مدت 40 دقیقه
2) سخنرانی حجة الاسلام آقای مهیار تحت عنوان
همسفره باحضرت علی علیه السلام (11) به مدت 40 دقیقه
چهارشنبه 92/10/25
تلاوت سوره مبارکه طه آیات 14 الی 125- صفحه 320
تفسیر آیاتی از سوره مبارکه طه
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای محمدی تحت عنوان
تفسیر سوره مبارکه توبه به مدت 40 دقیقه
2) سخنرانی حجة الاسلام آقای مبین تحت عنوان
امتحان الهی ( ابزار آزمایش ) به مدت 40 دقیقه
پنج شنبه 92/10/26
تلاوت سوره مبارکه طه آیات 126 الی 135 - صفحه 321
تفسیر آیاتی از سوره مبارکه طه
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای ..... با موضوع
......... به مدت 40 دقیقه
2) سخنرانی حجة الاسلام آقای طاها با موضوع
آشنایی اجمالی با سیره امام عسکری علیه السلام به مدت چهل دقیقه
جمعه 92/109/27
تلاوت سوره مبارکه انبیاء آیات 1 الی 10 - صفحه 322
تفسیر آیاتی از سوره مبارکه انبیاء
1) سخنرانی حجة الاسلام آقای شوشتری با موضوع
حقیقت در مناظره ای تاریخی بین شیعه و سنی به مدت 40 دقیقه
2) سخنرانی حجة الاسلام آقای شریفی با موضوع
آشنایی با مهارتهای زندگی (روابط بین فردی ) به مدت 40 دقیقه
شب بیاد ماندنی
امشب، در خاطره زلال مکه نقل می پاشند. هلهله آسمانیان،
در لحظه های شیرین و پر ستاره اهل زمین پیچیده است.
امشب جشن وصلت است؛
وصلت ماه با خورشید پرفروغ و نامدار مکه.
چه شور و شوقی در دیدگان روشن بانوی بزرگ شهر نشسته است!
خدیجه، عروس حجله «امین پیامبر مکی» شده است
و ترنم تهنیت ملائک است که بر پلک کعبه می بارد!
بانویی پای به خانه مردِ آسمان ها نهاده است؛
بانویی که آمده تا همدم و همراه همیشگی اش باشد.
همسری که عاشقانه، در روزهای سخت و دردمند رسالت
دلسوز و حامی اش باشد. زنی که خداوند
به بندگی و خلوص او مباهات کند.
یاوری که دست های سخاوتش برای آیین باشکوه محمدی
صلوات الله علیه وآله تکیه گاهی باشد و پابه پای لحظه های
پر رنج رسول، از بعثت تا شعب پردرد ابی طالب، شریک تب و تاب و
غصه های همسرش باشد و دست دل از تمام رنگ های دنیایی فرو شوید.
در عرش خدا ضیافتی برپاست؛ آخر امشب وصلت پرخیر
«امین پیامبر مکی» است با بانوی اول اسلام، مادر
مهربان فاطمه علیهاالسلام
این وصلت فرخنده برمسلمانان مبارک باد
کمال دینت مبارک!
اینجا، در پیچ هفتم آسمان، ایستاده بر درگاه بهشت،
هزار قبیله عاشق از ملائک، انتظار تو را می کشند.
عروس نیک سرشت مهر گستر!
دامان سپید بخت خویش را از این سرای
خاکیان برکش و قدم در محله افلاکیان بگذار؛
زیرا در رویای گمشده هر زنی که در جست وجوی
نیمه خویش است، آرزوی وصلت با مردی است
که شب های تو را به عطر سجاده و نسیم دعا، گره خواهد زد
و روزهایت را در پیوند با معرفت و خلوص، معنا خواهد بخشید.
اگر هر انسانی با ازدواج، نیمی از دین خویش را کامل می کند
و ایمان ناقصش را تمامیت می بخشد، تو با ازدواجت،
دین غربت زده اسلام را کمال می بخشی و عطر ایمان و
یقینت را با ترس و تردید تازه مسلمانان، درهم می آمیزی.
از هم اینک، دامان صبر و مهر خویش را پذیرای زخم خوردگان
دل سپرده به اسلام کن که خانه تو، مأمن بی پناهی های رهروان
پیامبری است که کوچه ها، با سنگ و خاکستر به استقبال او می آیند.
نزهت بادی
وادی مقدس
فرشتگان، عود می سوزانند و هلهله می کنند؛
در حالی که طواف کنندگان خانه یتیم عبدالمطلب اند.
خدیجه سفیدبخت ترین عروس شهر، به کدام پنجره سبز دخیل بسته بود؟
از کدام ریسمان محکم آویخته بود که هیچ تندبادی
از رسیدن به مقصودش باز نداشت؟
کدام جذبه، او را از مجلل ترین خانه آن دیار،
به سوی چهار دیوار کاهگلی کوچک فرامی خواند؟
آری! خدیجه، ستاره بخت خود را در میان آن
چهار دیواری رصد کرده بود و آن هنگام که زنان کور و
کر، او را به خاطر انتخابش، سلیقه اش و طرز زندگی اش ملامت می کردند،
نمی دانستند که یتیم شهرشان خانه ها خواهد ساخت؛
در وادی مقدس قلب های عالم با ندای «قولوا لا اله الاّ الله تفلحوا».
آن زنان که جهان را با دست هاشان پیمانه می کردند
و به داشته ها و نداشته هاشان می نازیدند
چه می دانستند فرزندخدیجه ، فاطمه زهرا علیهاالسلام و
اولادش، معیار سنجش نیک و بد عالم خواهند بود؟!
اینجا، در پیچ هفتم آسمان، ایستاده بر درگاه بهشت،
هزار قبیله عاشق از ملائک، انتظار تو را می کشند.
عروس نیک سرشت مهر گستر!
دامان سپید بخت خویش را
از این سرای خاکیان برکش و قدم در محله افلاکیان بگذار؛
زیرا در رویای گمشده هر زنی که در جست وجوی نیمه خویش است،
آرزوی وصلت با مردی است که شب های تو را
به عطر سجاده و نسیم دعا، گره خواهد زد
و روزهایت را در پیوند با معرفت و خلوص، معنا خواهد بخشید.
اگر هر انسانی با ازدواج، نیمی از دین خویش را کامل می کند
و ایمان ناقصش را تمامیت می بخشد، تو با ازدواجت،
دین غربت زده اسلام را کمال می بخشی و عطر ایمان و یقینت را
با ترس و تردید تازه مسلمانان، درهم می آمیزی.
از هم اینک، دامان صبر و مهر خویش را
پذیرای زخم خوردگان دل سپرده به اسلام کن
که خانه تو، مأمن بی پناهی های رهروان پیامبری است
که کوچه ها، با سنگ و خاکستر به استقبال او می آیند.
دهم ربیع الاول سالروز ازدواج رسول اکرم(ص)با حضرت خدیجه است. ضمن عرض تبریک این روز، مرکز خبر حوزه مطلبی را منتشر کرده که در پیمیآید:
پیامبر (صلى الله علیه و آله ) 15 سال قبل از هجرت با حضرت خدیجه کبرى (علیها السلام ) ازدواج نمودند(1). در احادیث منابع شیعه و اهل سنت آمده است که حضرت خدیجه بنت خویلد بن اسد، در دانش و اطلاع به کتب زمان خود معروف بوده است.
او از زنان قریش بوده و علاوه بر کثرت اموال و املاک به عقل و کیاست نیز بر دیگرن برتری داشت و در آن زمان او را «طاهره»، «مبارکه»، «سیده نسوان» و «ملکه بطحاء» مینامیدند. او از کسانى بود که انتظار قدوم پیامبر (صلى الله علیه و آله ) را مىکشید و همیشه از علمای آن زمان نبوت آن حضرت را جویا مى شد.
هنگامى که خدمت پیامبر (صلى الله علیه و آله) شرفیاب شد، نخستین سؤالی که از آن حضرت کرد، در خصوص مهر نبوت بود.
اشعار فصیح او در مدح رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) و کمال محبتش به آل عبد المطلب مشهور است که گویای علم و ادب و محبت اوست. در همان روزى که آن حضرت مبعوث به رسالت شد جناب خدیجه (علیها السلام ) ایمان آورد.
حضرت خدیجه (علیها السلام ) از مال خویش و میراثى که به او رسیده بود تجارت مینمود، چندى نگذشت که از بزرگان تجار شد، بهگونهاى که هشتاد هزار شتر اموال تجاری او را حمل میکردند و هر روز امول او زیادتر مىشد. بر بام خانه او، قبهاى از حریر سبز با طنابهاى ابریشمی بود که علامت جلالت آن بانوی اول اسلام بود.
افراد زیادى مانند، عقبه بن ابى معیط و ابن ابى شهاب که هر کدام چهار صد کنیز و غلام و خدمتکار داشتند، و نیز ابوجهل و ابوسفیان و دیگر بزرگان عرب به خواستگارى آن حضرت آمدند؛ ولى قبول نکردند. سرانجام خود حضرت خدیجه (علیها السلام)، پیشنهاد ازدواج به پیامبر (صلىالله علیه و آله) را دادند و این ازدواج با آداب و مراسم خاصى انجام شد.
چه روح فزاست هلهله ممتد نخلستان های عرب!
چشم های ملایک، با لهجه ای بارانی
شادباش می گوید این وصلت خوش آیند را.
امشب، شب ازدواج ملکه حجاز است؛
اما نه با شاهزادگان یمنی و نه با تاجران مکی؛
با کسی که پادشاه بی تاج و تخت زمین و آسمان است.
با کسی که تمام کائنات، بهانه خلقت اوست و آفتاب،
به طمع دیدار او هر روز طلوع می کند،
با کسی که خداوند او را «رَحْمَةً لِلْعالَمینَ» نامید.
خدیجه، به خانه ای می آید که زینتی جز حضور همیشگی
ملایک ندارد؛ خانه ای که جز صدای محمد، هیچ موسیقی
دل نشینی را نمی شناسد، خانه ای که افق های روشن آسمان،
چشم به آستان بی آلایش آن دوخته اند.
خدیجه، جان پیامبر می شود. تمام ثروت خود را در
محمد خلاصه می کند.
و خدیجه به خانه محمد صلی الله علیه و آله می آید
تا مرهم زخم های فردای محمد صلی الله علیه و آله شود.