وقتى که گرد و خاک پیکار عاشورا فرو نشست و صداى چکاچک شمشیرها، با واپسین تپش قلب مجاهد مردان ، خاموش گشت و زمانى که خنجر سیاه کین ، فریاد سرخ حسین علیه السلام را همراه حنجره اش برید دوران پس از حسین یعنى فصل پیام آغاز شد.
عصر عاشورا آغاز رسالت بود و از همان ساعت ، خون گرم سالار شهیدان ، دروازه دلهایى را گشود که با هیچ لشگرى بجز خون فتح نمى شد.
عصر عاشورا پایان حضور جسمانى امام حسین در صحنه و آغاز عصر عشق به حسین بود و از آن غروب سرخ فام تا امروز، بشریت در عصر حسین زیست کرده است ، کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
عصر عاشورا پایان حضور جسمانى امام حسین در صحنه و آغاز عصر عشق به حسین بود و از آن غروب سرخ فام تا امروز، بشریت در عصر حسین زیست کرده است ، کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
پس از آنکه کارزار پایان یافت و حسین ، عمود خیمه عشق ، بر زمین افتاد و طوفان طف فرو خوابید، مبارزه نوینى در برابر ظلم آغاز و جبهه اى به وسعت قلب همه انسانها باز شد. این بار قهرمان داستان زینب است و زبان گویاى او و امام سجاد علیه السلام شمشیر برانى است که رگ حیات ستم را قطع مى کند.
کاروان اسرا، از کانون حماسه دور مى شود و حال و هواى آنان ائینه تمام نماى ماهیت نهضت حسین است . از سرهاى بریده نور مى بارد و از راس نورانى حسین علیه السلام آواى قرآن بگوش مى رسد: ام حسبت آن اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من ایاتنا عجبا
شبها، اهل بیت قرآن و نماز شب مى خوانند و ذکر خدا از لبانشان جدا نمى شود و از اسارت خویش و شهادت مردانشان پشیمان نیستند.
این قافله بجاى آنکه نشانه افتخارات لشکر کوفه باشد نمایشگر قساوت یزیدیان و مظلومیت و حقانیت سپاه جان باخته عشق است .
زینب ماموریتى ویژه و سنگین به عهده دارد. شهداء در قتلگاه آرامیده اند و تکلیف خود را به بخوبى انجام داده اند و شاهدان باید در طول مسیر، رسالت تبلیغى خود را به انجام رسانند. آیا اسارت و زنجیر مانع از انجام تکلیفشان خواهد بود؟ آیا کشته شدن عزیزانشان و تالمات روحى ناشى از آن ، آنان را از مسئولیت خطیر ابلاغ پیام باز خواهد داشت ؟
خیابانهاى کوفه و شام و مجلس یزید و ابن زیاد جواب این پرسشها را بخوبى مى دهد که هیچ نیرویى قادر نیست ایمان زینب و زبان رساى على گونه اش را به زنجیر کشد.
دست ستم در پوشش تبلیغاتى عوامفریبانه و زهر آلوده به خون فرزندان فاطمه آلوده شده است و جو مسموم تحریف حقایق هنوز اجازه نمى دهد تا مردم از ماهیت جنگ نینوا آگاه شوند. فریادى روشنگر لازم است تا مردم پشت جبهه را از عوام فریبى ها و تحریف ها آگاه شوند. فریادى روشنگر لازم است تا مردم پشت جبهه را از عوام فریبى ها و تحریف ها آگاه سازد. جنگ تبلیغاتى آغاز مى گردد. جنگى نابرابر که در یک طرف ، حکومت با تمام ساز و برگ تبلیغاتى و در طرف دیگر زنان و کودکانى داغدیده ، گرسنه و خسته .
زینب در کوفه و شام پرده از چهره کریه بنى امیه برداشته و با منطق علوى ، مغلطه ها و سفسطه هاى ابن زیاد و یزید را افشار مى کند و با افشاگریهاى روشنى بخش خود، از جنایت هولناکى که در سرزمین خونبار تف رخ داده پرده بر مى دارد و بدین ترتیب نقاب از سیماى حسینیان و فرزندان رسول خدا کنار مى رود و...
اعتراضها، قیامهاى و انقلابها یکى پس از دیگرى آغاز مى شود و پیام کربلا به گوش تاریخ مى رسد و عاشورا را جاودانگى مى یابد و قتلگاه حسین علیه السلام قبله گاه مى گردد و امت هاى افسرده را جانى دوباره مى بخشد.
در فصل پیام خون ، زینب عاشورایى در تبعید به پا مى کند و جوامع بشرى از آن تاریخ به بعد گلواژه آزادى و شهادت را از شجره خونین کربلا مى چینند. و اینک اى حسین ! آرامگاه و بارگاه تو آرامش بارگاههاى متعفن طاغوتیان را بر هم زده و زیارتگاه شیفتگان حق و تشنگان عدالت ، گشته است و تربت پاک تو سربازان عاشقى تربیت کرده است که در طول تاریخ عاشوراها ساخته اند و پرچم امر به معروف و نهى از منکر را که در کربلا برافراشتى بر تارک تاریخ به جنبش در آورده اند و خیمه عشقى که در نینوا زدى همچنان بر پا نگهداشته اند.
دوشنبه 87/10/30
تلاوت ترتیل سوره مبارکه فصلت - آیات 21 الی 29- صفحه -479
تفسیرموضوعی قرآن توسط حجت الاسلام والمسلمین آقای موسوی مدت 30 دقیقه
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین آقای مهدی جلیلی تحت عنوان مهربانی های اجتماعی از منظر دین به مدت 30 دقیقه
سخنرانی استاد حمید آزرانی تحت عنوان کلید های موفقییت
سه شنبه 87/11/1
پنج شنبه 87/11/3
تلاوت ترتیل سوره مبارکه فصلت - آیات 47 الی 54 - صفحه - 482
بیان احکام توسط حجت الاسلام والمسلیمین آقای پارسا به مدت 30 دقیقه
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین آقای مهدی جلیلی تحت عنوان مهربانی های اجتماعی از منظر دین به مدت30دقیقه
دعای کمیل
کاروان کربلا، چون خانه اى بود که چهار ستون ان حسین علیه السلام ، عباس علیه السلام ، زینب علیها السلام و اصحاب بودند. هر کدام از این ستونها در تکمیل این نهضت خونبار مهم و اصیل بودند. کربلا بدون زینب علیها السلام ، عاشورا بدون خطبه هاى زینب علیها السلام و قیام حسین بى کلام زینب علیها السلام در کاخهاى جهل الود ابن زیاد و یزید، روح نهضتى بود که در کربلا به خاک و خون کشیده بود و بدون این روح نهضت مرده بود. زینب علیها السلام نه ادامه کربلا که خود کربلا و عاشورا بود. او نه حاشیه نشین نهضت و نوحه گر عزیزانش که متن قیام و پیام خونها بود.
اگر زینب علیها السلام ، آنچنان محکم و استوار در جمع و استوار در جمع درباریان یزید، سخن نمى گفت ، و فضا را بر یزیدیان تنگ نمى کرد. نهضت خونین کربلا، چه سرنوشتى داشت ، .
باید دید که این یاد اور دلیریهاى على علیه السلام و حشمت پیامبر (ص ) در کربلا چه از دست داده بود که اینچنین از دست آوردهاى کربلا در مقابل طاغوت ننگین بنى امیه ، خطبه مى خواند و ایستادگى مى کرد؟ غیر از دو فرزندى که زینب علیها السلام در این ماجراى بى مانند از دست داد و هر گز یادى از آنها نمى کرد و اندوه خود را در فراق آنها بر ملا نمى ساخت تا مبادا دفاع مقدس خود را در اذهان و هم الود مردم به داستانى شخصى و بى هدف مبدل سازد، زینب علیها السلام در ان سرزمین تف زده ، حسین علیه السلام و عباس علیه السلام را باقى گذاشت بود و کیست که برادرى چون حسین علیه السلام را در خون غلطان ببیند و در ادامه راه او به هر بهائى نکوشد در سه خطبه معروف و جانسوز زینب ، فصاحت خطبه هاى على علیه السلام و شور سخنان حسین علیه السلام موج میزد، اولین خطبه را براى مردم کوفه خواندى : اى مردم ، مردان شما، عزیزان ما را کشتند و انگاه زنانتان به شیون و گریه نشستند، خداوند روز قیامت بین ما و شما قضاوت خواهد کرد.
و در مجالس غرق در مستى و رذالت ابن زیاد زد: سپاس خدائى را که ما را افرید و با پیام اورش حضرت محمد (ص ) گرامى داشت و از ناپاکى و پلیدى دور گردانید، حقیقت این است که خداوند فقط اشخاص پست و بدکار را رسوا میگرداند و کسى که فاجر و فساد پیشه است دروغ مى گوید و ما از ان مردمان نیستیم و چنین اشخاصى از غیر ما هستند.
اى ابن زیاد! در کار خویش بنگر، انگاه خواهى دانست که در انروز جریان و نتیجه قضاوت چیست و رستگارى به سراغ که خواهد آمد، اى فرزند مرجان مادرت به عزایت بنشیند.این سخنان یک مادر و یک خواهر داغدیده است که چنین سقف کاخ کوفه را بر سر صاحبانش مخروب میکند و آنها را در کارى که کردند، به اندیشه فرو میبرد هر کلام و سخنى که از دهان زینب علیها السلام خارج میشد پایه هاى حکومت بنى امیه را سست میکرد و مردان جانى این قوم را بیشتر در نزد مردم کوفه منفور میساخت .زینب دلیرى و مسئولیت على گونه اش را در رواقهاى کاخ یزید، دومین و جانى ترین خلیفه اموى به نمایش گذاشت . در حالى که یزید وقاحت و بى شرمى را به اوج رساند و با چوبهاى حقد و حسد بر لبهاى امام مى کوفت و در همان حال پدرانش را در بدر واحد، هلاک شده بودند صدا مى زد و ارزو مى کرد که در کاخ پیروزى او حضور داشته و از قدرت او لذت مى بردند، ناگهان زینب علیها السلام تمام اوهام پوچ او را از درون متلاشى کرد و با وقارى پیروزمندان گفت :
سپاس خدایى را که پروردگار جهانیان است . اى یزید گمان کردى و از اینکه ما را شهر به شهر به اسارت کشاندى نزد خدا عزیز و محترم شده اى ؟ چه تصور ابلهانه اى ! این اعمال پست ، نه عزت و شکوهى براى تو فراهم کرد و نه از جاه و مقام و منزلت ما در نزد خدا کاست . از اعمال پلید خود سخت مغرورى و تصور میکنى که شادى و خرمى به سوى تو روى آورده و دنیا به کام توست . اندکى به خود اى و عنان نفس سرکش خویش را که از جهل و گمراهى سر به طغیان نهاده ، محکم بگیر که خدا فرموده است :و لا یحسبن الذین کفروا انما لهم خیر نفسهم ، انما نملى لهم لیزدا دوا اثما و لهم عذاب مهین انآنکه کفر ورزیدند و به تبهکارى گرائیدند، هر گز تصور نکنند مهلتى که به آنها دادیم ، فرصتى گرانبها براى آنان است ، ما به آنها مهلت دادیم که به گناه خود بیفزایند و براى آنان عذاب و کیفرى هولناک در دنبال است ...
اى پسر اسیرى که بر او منت رفته و ازاد شده است ! آیا این از عدالت و دادگسترى است زنان و کنیزان تو پشت پرده باشند و دختران رسول خدا اسیر و سرگردان شهرها شوند و آنان را در حالیکه مردان و حامیانشان با آنها نیست انگشت نماى خلق گردانى . یزید! آیا میگوئى اى کاش بزرگان خاندان من که در بدر کشته شدند مى بودند و مى دیدند! خود را گناهکار نمى شمارى ؟ و این گناه بزرگ نمى پندارى و این سخنان را در حالى مى گوئى که چوب خیزران ، بر دندانهاى مقدس سید جوآنان بهشت مى زنى ! چگونه نزنى ؟ در حالیکه با ریختن خونهاى پاک ، خونهاى ستاره هاى درخشان زمین از دودمان عبدالمطلب ، زخمها را خنجر زده اى .سکوت همه دهانها را بسته بود، زینب با تازیانه اى که بر پشت کلمات مى راند آنها را در دل و جان مغرورین اموى جا میداد و در جان این به ظاهر غالب آمده ها هراس و اضطراب مى انداخت .
زینب علیها السلام کوله بار اسارت را بر دوش کشید و کاروانى را که لطف خدا بدرقه ان بود از شهرى به شهرى هدایت میکرد، گاه رقیه را ارام میکرد و گاه بر سکینه دلدارى میداد، یتیمان بنى هاشم را مادرى میکرد، سخن نهضت را اشکار مى ساخت و براى برادر زاده معصومش امام سجاد علیه السلام از روى شفقت و دلدارى حدیث ام ایمن را میخواند.
زینب علیها السلام تجسم مظلومیتهاى قبیله اى است که تن به هیچ ذلتى ندادند و در سر تا سر تاریخ بشرى ، نمونه هاى اشکار انسانیت و تقوا هستند، زن امروز باید در سخن زینب ، صبر زینب ، صلابت زینب ، شجاعت زینب و شعور عالمانه او، خود را بیابد.زینب علیها السلام ازاده اسیرى بود که تا پایان عمر شریفش در اسارت هیچ غمى در نیآمد و بلکه همه مصائب را در قلب همچون اقیانوس وجود خود جاى داد و در رساندن پیام قیام بزرگ برادر، کوتاهى نکرد.
شروع برنامه ها هرشب ساعت : 10:30دقیقه
دوشنبه 87/10/23
تلاوت ترتیل سوره مبارکه غافر- آیات 41 الی 49- صفحه -472
تفسیرموضوعی قرآن توسط حجت الاسلام والمسلمین آقای موسوی مدت 30 د
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین آقای حسین تبار تحت عنوان درسهایی از نهضت
عاشورا به مدت 30 دقیقه
سخنرانی استاد حمید آزرانی تحت عنوان کلید های موفقییت
سه شنبه 87/10/24
پنج شنبه 87/10/26
تلاوت ترتیل سوره مبارکه غافر - آیات 67 الی 77 - صفحه - 476
بیان احکام توسط حجت الاسلام والمسلیمین آقای پارسا به مدت 30 دقیقه
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین آقای گلزاده تحت عنوان به مدت30دقیقه
دعای کمیل
سلام. دلم گرفته است، آسمان در گلویم زندانیست، دلم از مژه هایم جاریست، و چشمهایم در لحظه تاریخ، بی تو باریده است.درمن، تمام بتهای تاریخ شکسته است، هر چند بت پرستان مدرن هر لحظه بتی را علم می کنند دلم، این" حسین آباد"، دیریست که بهانه تو را می گیرد و نامت را عاشق شده است. دلم برای تو تنگ شده است، نه از آن جهت که دردی دارم، بلکه بدان علت که بی دردی جهان، جوانی ام را پیر می کند.جهان دوباره نام تو را می طلبد و کربلایت را، تا سربریده ات منزل به منزل خدا را نازل کند، و آینه در آینه نفست پژواک شود.من، نه تو را زنجیر می زنم و نه برسینه می کوبم، بلکه تو را عاشقم تا دستم را بگیری و پس کوچه های روشن زندگی را راهنمایم باشی.نام تو خورشیدی است که زمین با تمام کوههایش به طوافش احرام بسته است. من تو را نه می گریم و نه می خندم، می گریم برچشمهایم که جز تو را دیده است و می خندم به اشکهایم که جز به دنبال تو دویده است. از تو همان"هیهات من الذله" کافیست، تا جهانی را شاه چراغ باشد و تمام درهای بسته را شاه کلید، و تمام زمینهای سرد را آفتابی که حیات را برویاند.راستی تو در آن ظهر مقدس و گرما ریز، که هزار صبح تا قربانگاهش دویده اند، چه دیدی که نازکای گلویت هزار تیغ کج آیین را پاسخی درست شد؟تو در آن خاک آسمانی، آن گودال سربلند چه چیز را تماشا شدی که سرشارتر از همیشه تا کوفه، تا شام، تا هر کجا که "ظلم آباد" است خدا را آیه آیه باریدی؟توچه دیده ای که عاشق تر از همیشه خدا را رصد شدی؟کدام جام ، سیرابت می کرد که دجله و فرات حقارت خود را گریستند و تا لبهایت بالا نیامدند؟کدام خورشید در دلت می وزید که تمام شبها را یک تنه به مبارزه طلبیدی ؟کدام دریای عطش در تو جاری بود که فرات هم پاسخگوی تشنگی ات نبود؟ تو در کدام ارتفاعی که هیچ بحری تا گلویت ارتفاع نیافت؟تو در کدام باران باریدی، از کدام ابرمقدس، که جهانیان نام تو را بر لب ترانه می کنند؟ تو ازکدام آسمان آمدی که روح بلند تو را هیچ قصیده ای گنجایش نیست؟راستی، هنوز دوبیتی های چشمانت را چوپانان ازهفت بند نی لبک خویش در دشت می بارند، و گلها به یاد تو از زمین، سرخ رو می رویند.هنوز دریاها به یاد عطشانی تو، کف برلب و موج خیز تا ساحل می آیند تا درپایت بیفتند.هنوز کوهها، پژواک "هل من ناصر" تو را به هم هدیه می دهند، و سنگدلی مردان بوزینه باز را نفرین می شوند.ای مرد، ای حماسه ترین مرد، که ذکر نامت کافیست تا تمام پرندگان یکجا نشین کوچ را تجربه کنند. که یادت کافیست تا تمام میکده های منجمد جهان به خروش در آیند، که زلالی ات دریاها را شرمنده ترین خواهد کرد، و چشم ها در نبودنت از سکوت سرشارند، نام تو دهن به دهن می گردد و جهان شیرین می شود.با یاد تو، آرامش جهان به هم می ریزد و یزید قابلیت لعنت پیدا می کند.با یاد تو سرخ" تابویی" می شود که هر که جز آن باشد بارانیست.ای مرد بارانی، ببار! تا"صخره مرد" ها هم درسماع تو زلف پریشان کنند، و درختان سر به هوا، آواز سبز بخوانند.ببار تا سنگ شکفتن را تجربه ای شیرین باشد، ببارتا بهار بیاید و گلها برای رقصیدن بهانه ای داشته باشند.آینه مرد، همچنان بایست تا جهان به پای تو خود را بشناسد.نام تو واژه ای است که ناگهان سلام را بر لبها جاری می کند. و آبها از ازل تا ابد شرمساریشان را برخاک می گریند.تو کیستی که دستها از آسمان به یاد تو برسینه می بارند؟تو کیستی که با ذکر تو زنجیرها تا شانه های زلال کودکان هبوط می کنند؟بارانی از تو شهر را به خود مشغول کرده است، نام شریف تو دلها را تا مژه های سنگین بالا می آورد.مهربان! من تو را بزرگتر از آن می بینم که اشکهایم لایقت شوند، تورا حاضرتر از آن می دانم که در فراقت ببارم.تو را عاشقم آن سان که در قتلگاه خروشیدی، نه آن سان که خلقی تو را تشنه می بینند. تو را به خاطر ایمانت که سرشاری بهار را شرمنده کرده است، و عطشانی آگاهانه لبهایت که دریا را به خجالتی ابدی دچار نموده است، و زلالی رسالتت عاشقم.مهربان! تو مظلومتر از کربلایی و کربلا مظلومتراز تو، تو در سراسر تاریخ هر روز شهید می شوی، امروز مظلومتر از دیروز، و فردا مبادا که این جمله را به تجربه تکرار شوم.باید به خودم بر گردم و در برابرت ببارم.باید در این جهانی که گیاهان سربریده می رویند، و تمام درهایش دیوارند، و مردم فلق را تا شفق پشت به خورشید در حرکتند، تو را به نام بخوانم. حسین واژه ای است که تمام آبها به یادش نوشیده میشود.
شروع برنامه ها هرشب ساعت : 10:30دقیقه
دوشنبه 87/10/16
تلاوت ترتیل سوره مبارکه زمر آیات 57 الی 67 - صفحه -465
تفسیرموضوعی قرآن توسط حجت الاسلام والمسلمین آقا ی گلزاده مدت 30 د
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین آقای حسین تبار تحت عنوان درسهایی از نهضت
عاشورا به مدت 30 دقیقه
سخنرانی استاد حمید آزرانی تحت عنوان کلید های موفقییت
سه شنبه 87/10/17
پنج شنبه 87/10/19
تلاوت ترتیل سوره مبارکه غافر - آیات 8 الی 16 - صفحه - 468
بیان احکام توسط حجت الاسلام والمسلیمین آقای پارسا به مدت 30 دقیقه
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین آقای جلیلی تحت عنوان مهربانی های اجتماعی از منظر دین( برای درمان دوستی هایی که نتیجه ای جز نامهربانی نخواهد داشت چه باید کرد؟؟) به مدت30دقیقه
دعای کمیل
شروع برنامه ها هرشب ساعت : 10:30دقیقه
دوشنبه 87/10/9
تلاوت ترتیل سوره مبارکه ص - آیات 84الی 88 و سوره مبارکه زمر آیات 1 الی 5 - صفحه -458
تفسیرموضوعی قرآن (امامت از دیدگاه قرآن و روایات) توسط حجت الاسلام والمسلمین آقا ی موسوی مدت 30 دقیقه
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین آقای حسین تبار تحت عنوان اثبات معاد جسمانی و روحانی ازمنظر قرآن به مدت 30 دقیقه
سخنرانی استاد حمید آزرانی تحت عنوان کلید های موفقییت
سه شنبه 87/10/10
پنج شنبه 87/10/12
تلاوت ترتیل سوره مبارکه زمر - آیات 22 الی 31 - صفحه - 461
تفسیر موضوعی قرآن توسط حجت الاسلام والمسلیمین به مدت 30 دقیقه
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین آقای جلیلی تحت عنوان مهربانی های اجتماعی از منظر دین( برای درمان دوستی هایی که نتیجه ای جز نامهربانی نخواهد داشت چه باید کرد؟؟) به مدت30دقیقه
دعای کمیل