اگر به سوی جحیمم بری و گر به بهشت
به پیشگاه توام اعتراض باشد زشت
جهان برای همه کشتزار آخرت است
به حشر میدرَوم هر چه را که کردم کشت
هر آنچه بر سرم آری، من و سر تسلیم
که دست مصلحتت هر چه را نوشت، نوشت
نکوتر از مَلَکم ساختی، چه بهتر از این
مگر نه اینکه ز آغاز خاک بودم و خشت؟
مرا که رو به سوی کعبه بود وقت نماز
دگر چه کار به بتخانه و به دیر و کنشت
برون ز دایر? رحمتت نخواهد شد
هزار بار اگر آدم برون رود ز بهشت
به چند دان? گندم بهشت نفروشند
برای وصل تو بود آدم ار بهشت، بهشت
تو گفتی اینکه مَلک سجده آورد بر من
تو روح خویش دمیدی از اولم به سرشت
چگونه شکر گذارم که با ولای علی
گِل وجود مرا دست قدرت تو سرشت
مـگر عنـایت تـو شاملم شـود، ورنـه
حریر چون شود این پنبهای که«میثم»رشت؟
حاج غلامرضا سازگار
معارفی از جزء بیست و هفتم
چه کردی که آمدی بهشت؟
فرزندانی که در بهشت کنار والدین خواهند بود
الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتهُْمْ ذُرِّیَّتهُُم بِإِیمَانٍ أَلحَْقْنَا بهِِمْ ذُرِّیَّتهَُمْ (21- طور)
کسانى که ایمان آوردند و فرزندانشان [به نوعى] در ایمان از آنان پیروى کردند، فرزندانشان را [در بهشت] به آنان ملحق مىکنیم.
یک از نعمتهایی که خدا به بهشتیان داده و موجب سرور آنها می شود وعده ایست که در این آیه آمده است. خداوند متعال در مورد اهل بهشت می فرماید: ما از میان فرزندان مؤمنین، آنهایى را که در ایمان به خدا به نوعى از ایشان پیروى کردند به آنها ملحق مىکنیم. و این کار را بدان جهت مىکند که مومنین خشنود گشته؛ چشمشان روشن شود.(1) بی تردید این نیز خود یک نعمت بزرگ است که انسان، فرزندان با ایمان و مورد علاقهاش را در بهشت در کنار خود ببیند، و از انس با آنها لذت برد.
کدام فرزندان شخص مومن به او ملحق می شوند؟
در این الحاق تمام فرزندان با ایمان فرد مومن که به نحوی بهره ای از ایمان او برده و در آن مسیر حرکت کرده اند به او ملحق می شوند حتی فرزندانی که از نظر ایمان در مرتبه ای پایین تر قرار دارند.
در این لطفی که خداوند به مومن در بهشت می کند هم فرزندان بالغ دارای ایمان و هم فرزندان نابالغی که در حکم مومن هستند به او ملحق می شوند. (2)
چه کردی که آمدی به بهشت؟
وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلىَ بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ(25)قَالُواْ إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فىِ أَهْلِنَا مُشْفِقِینَ(26)فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا وَ وَقَئنَا عَذَابَ السَّمُومِ(27)إِنَّا کُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبرَُّ الرَّحِیمُ(28- طور)
و بهشتیان به یکدیگر روى مىکنند از یکدیگر این سوال را می پرسند که در دنیا چه حالى داشته و چه عملى او را به سوى بهشت کشانیده است؟ در جواب می گویند: ما در دنیا نسبت به خانواده خود اشفاق داشتیم و خدا بر ما منت نهاد و ما را از عذاب مرگبار حفظ کرد و چون او پروردگارى نیکوکار و مهربان بود ما همواره او را مىخواندیم.
در این آیات، بهشتیان به یکی از مهم ترین عوامل ورودشان به بهشت اشاره می کنند عاملی که به رغم اهمیت فوق العاده اش در رسیدن به سعادت دنیا و آخرت گاه مورد غفلت جدی قرار می گیرد.
در این آیات که گزارشی از حال خوش و گفتگوهای شیرین بهشتیان است اهل بهشت از حال و احوال دنیای یکدیگر می پرسند و اینکه در دنیا چه حالى داشته و چه عملى آنها را به سوى بهشت و نعیم الهى کشانده است؟ که در جواب می گویند: «ما نسبت به خانواده مان مشفق بودیم»
«اشفاق» به معناى توجه ای آمیخته با ترس است؛ چون مشفق نسبت به کسى که به او اشفاق دارد هم محبت دارد و هم مىترسد که مبادا دامنگیر او شود. این کلمه هر وقت با حرف «مِن» بیاید معناى ترس در آن بیشتر از محبت است و هرگاه که با حرف «فى» همراه شود مانند همین آیه معناى توجه و محبت در آن بیشتر از معنای ترس به ذهن مىرسد. پس معناى آیه چنین مىشود:
ما در دنیا نسبت به خانواده خود اشفاق داشتیم؛ یعنی هم آنان را دوست داشتیم و به سعادت و نجاتشان از مهلکه ها و ضلالتها عنایت داشتیم و هم از اینکه مبادا گرفتار انحراف و تباهی شوند مىترسیدیم؛ به همین منظور به بهترین وجهى با آنان معاشرت مىکردیم و از نصیحت و دعوت ایشان به سوى حق چیزی کم نمی گذاشتیم.(3)
از چنین کسانی دوری کن!
فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلىَ عَن ذِکْرِنَا وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَوةَ الدُّنْیَا(29- نجم)
از کسانى که از یاد ما روى گرداندهاند و جز زندگى دنیا را نخواسته اند، روى بگردان.
با توجه به آیه قبل و بعد از این آیه دستوری که آیه می دهد این است: این مشرکین چون از ذکر ما رویگردان شده و تنها همّ و غمشان زندگى دنیا است و بس؛ علم را رها کرده دنبال ظن را گرفتهاند و تابع هواى نفس خویش شده اند؛ بنابراین تحلیل، اینها از علوم وحیانی و هدایت بی بهره اند و تنها بهره ایشان از علم؛ منحصر به مسائل مادى دنیوى است، و چون چنین است تو نیز از آنان اعراض کن، براى اینکه ایشان گمراهند.(4)
منظور از ذکر در این آیه چیست؟
منظور از «ذکر» در این آیه، یا «قرآن» است که پیروان حق را به سوى آن هدایت نموده و با ادله قاطع و روشن که جاى تردید در آنها نیست انسان را به سوى سعادت آخرت که وراى دنیا است ارشاد مىنماید و یا مراد از آن، «یاد خدا» است که در مقابل غفلت قرار می گیرد و اگر فرموده که از چنین کسى باید اعراض کرد براى لین است که یاد خدا به نحوى که شایسته ذات متعالیه او باشد؛ یعنى یاد خدا به اسماء و صفاتش، بشر را به سوى حقایقى علمى درباره مبدأ و معاد هدایت مىکند که هیچ جاى تردید در آن باقى نمىگذارد.(5)
طهارت روح، شرط ورود به باطن قرآن
إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِیمٌ(77)فىِ کِتَابٍ مَّکْنُونٍ(78)لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ(79- واقعه)
یقیناً این قرآن، قرآنى است ارجمند و باارزش [که] در کتابى مصون از هر گونه تحریف و دگرگونى [به نام لوح محفوظ جاى دارد.] جز پاک شدگان به آن دسترسى ندارند.
در این آیات خداوند متعال ابتدا قرآن را به کریم بودن توصیف کرده و می ستاید. قرآن به طور مطلق کریم و محترم است؛ هم از آن جهت که نزد خداوند کریم است و هم بدین جهت که صفاتى پسندیده دارد و هم به این جهت که سود رسان براى خلق است.
در آیه بعد مىفرماید: قرآن محفوظ و مصون از هر گونه تبدیل و دگرگونى است؛ چون در کتابى است که آن «لوح محفوظ»(6) است.
جمله «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» هم می تواند صفت کتاب مکنون و لوح محفوظ باشد و هم می تواند صفت سومى براى قرآن باشد که در این صورت حکم به ممنوعیت مس قرآن، بدون طهارت و وضو می شود. هر چند این حکم حق است و با سایر ادله فقهی ثابت می شود اما چون در اینجا سخن از تجلیل و بزرگداشت قرآن است پس منظور از مس قرآن نمی تواند دست کشیدن به خطوط آن باشد؛ بلکه منظور از تماس با قرآن، علم به معارف آن است که جز پاکان خلق، کسى به معارف آن عالم نمىشود؛ چون فرموده: قرآن در کتابى مکنون و پنهان است.
و منظور از «مطهرون» هم کسانى هستند که خداوند متعال دلهایشان را از هر رجس و پلیدى پاک کرده است. پس مطهرون عبارتند از کسانى که خداى تعالى دلهایشان را پاک کرده که برترین و بارزترین مصداقشان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند که قرآن بر طهارتشان گواهی داده و می فرماید: « إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً(7)».(8)
مراحل پنجگانه زندگی دنیایی
إعْلَمُواْ أَنَّمَا الحَْیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لهَْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفَاخُرُ بَیْنَکُمْ وَ تَکاَثُرٌ فىِ الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعجَْبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثمَُّ یهَِیجُ فَترََاهُ مُصْفَرًّا ثمَُّ یَکُونُ حُطَامًا وَ فىِ الاَْخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٌ وَ مَا الحَْیَوةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ(20- حدید)
بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند بارانى که محصولش کشاورزان را در شگفتى فرو مىبرد، سپس خشک مىشود بگونهاى که آن را زردرنگ مىبینى سپس تبدیل به کاه مىشود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضاى الهى و (به هر حال) زندگى دنیا چیزى جز متاع فریب نیست.
«لعب» به معناى بازى قانونمندى است که اطفال به منظور رسیدن به غرضى خیالى آن را انجام مىدهند. «لهو» به معناى هر عمل سرگرم کنندهاى است که انسان را از کارى مهم و حیاتى و وظیفهاى واجب باز بدارد. «زینت» عبارت از آن است که چیز مرغوبى را ضمیمه چیز دیگرى کنى تا مردم به خاطر زیبایی این مجذوب آن شوند. «تفاخر» به معناى مباهات کردن به حسب و نسب است و «تکاثر در اموال و اولاد» به این معنا است که شخصى به دیگرى فخر بفروشد که من مال و فرزند بیشترى دارم.(9)
از نکات قابل توجه در این آیه
1. شیخ بهایی(ره) این خصلتهای پنجگانه را ناظر به مراحل زندگی دنیایی و مرتبت به هم می داند:(10) نخست، دوران کودکى است که زندگى او غرق در لعب و بازیست. سپس مرحله نوجوانى فرا مىرسد و سرگرمى جاى بازى را مىگیرد.
مرحله سوم، مرحله جوانى و عشق و تجمل پرستى است. از این مرحله که بگذرد مرحله چهارم فرا مىرسد و احساس کسب مقام و فخر در انسان زنده مىشود و سرانجام به مرحله پنجم مىرسد و در این مرحله به فکر افزایش مال و نفرات و جمع ثروت مىافتد.
2. گاهی بعضى از انسانها شخصیتشان در همان مرحله اول و دوم متوقف می گردد و تا پیرى در فکر بازى و سرگرمى و معرکه گیرى هستند و یا در دوران تجمل پرستى متوقف می گردد و ذکر و فکرشان تا دم مرگ فراهم کردن خانه و مرکب و لباس زینتى است؛ اینها در حقیقت کودکانى هستند در سن کهولت و پیرانى هستند با روحیه کودک!(11)
3. البته کسانی که تحت رهنمودهای قرآن و عترت علیهم السلام خود را تربیت کرده باشند، فریب عشوه گری دنیا را نخورده و این مراحل دنیایی نمی تواند آنها را از هدف والایی که به دنبال آنند باز دارد.(12)
خدایا !
شکست مرا جز لطف و مهر تو چیزى جبران نکند
و نداریم را جز توجه و احسان تو برطرف نسازد
و هراس و وحشتم را جز امان تو آرام نکند
و خواریم را جز سلطنت تو به عزت مبدل نسازد
و جز فضل تو چیزى مرا به آرزویم نرساند
و فقر و احتیاجم را جز احسان تو پر نکند
و حاجتم را جز تو برنیاورد
و گره از گرفتاریم جز رحمت تو نگشاید
و درماندگیم را جز مهر تو برطرف نکند
و سوز دلم را جز وصل تو فرو ننشاند
و شعله درونم را جز لقاء تو خاموش نسازد
و بر آتش اشتیاقم جز نظر به جلوه ات چیزى آب نریزد
و قرارى ندارم جز در نزدیکى تو
و حسرت و افسوسم را جز نسیم جانبخش رحمتت باز مگرداند
و دردم را جز طبابت تو درمان نکند
و اندوهم را جز قرب تو نزداید
و زخمم را جز گذشت تو التیام نبخشد
و زنگ دلم را جز عفو تو پاک نکند
و اندیشه هاى باطل درونم را
جز فرمان تو برطرف نکند
پس اى منتها آرزوى آرزومندان
و اى سرحد نهایى خواسته درخواستکنندگان
و اى آخرین مرحله مطلوب طلب کنندگان
و اى بالاترین خواهش خواهشمندان
و اى سرپرست شایستگان و اى امان بخش ترسناکان
و اى اجابت کننده دعاى درماندگان
و اى ذخیره نداران و اى گنج مستمندان
و اى فریادرس فریاد خواهان
و اى برآرنده حاجات فقیران و بیچارگان
و اى بزرگوارترین بزرگواران
و اى مهربانترین مهربانان به درگاه تو است فروتنى
و خواستهام و به سوى تو است زارى و ناله ام
از تو خواهم که مرا به نسیم جانبخش خوشنودیت برسانى
و نعمتهایى را که از روى امتنان به من دادى ادامه دهى
و من هم اکنون به در خانه کرمت ایستاده و خود را
در معرض وزش نسیمهاى رحمتت قرار داده
و به رشته محکمت چسبیده
و به دستاویز محکمت چنگ زده ام
خدایا ترحم کن به این بنده ذلیلت
که زبانش کُند و عملش اندک است
و بر او بوسیله احسان فراوانت منت بنه
و او را در زیر سایه پایدارت بِبَر
اى بزرگوار اى زیبابخش
اى مهربانترین مهربانان
آمین یا اله العالمین
روز بیست و هفتم: درک لیلة القدر
دعای روز بیست و هفتم
«اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ و صَیّرْ فیه أموری من العُسْرِ الى الیُسْرِ و اقْبَلْ مَعاذیری و
حُطّ عنّی الذّنب و الوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین»
بعد از 3شب قدر معروف، یعنی نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم، شب بیست و هفتم
نیز فضیلت شب قدر را دارد که بخش اول دعای شریف به این نکته اشاره دارد و در آن فضیلت
شب قدر را در این روز از خداوند متعال مسئلت میکنیم.
فضیلتهای شب قدر
1 - عظمت فوق العاده:
«و ما ادرک ما لیلة القدر؛
چه چیزی میتواند تو را به عظمت این شب آگاهت کند» (1)
2 - شب نزول قرآن:
«انا انزلناه فی لیلة القدر؛
ما قرآن را در شب قدر نازل کریم.» (2)
3 - شب نزول ملائک و روح:
«تنزل الملائکة والروح فیها باذن ربهم من کل امر؛
فرشتگان و روح در این شب به اذن خدا از هر فرمان (دستور الهی) نازل میشوند.» (3)
4 - بهتر از هزار ماه:
«لیلة القدر خیر من الف شهر؛
شب قدر از هزار ماه بهتر است.»(4)
5 - شب رحمت و امنیت:
«سلام هی حتی مطلع الفجر؛
شب رحمت و سلامت است تا صبحگاهان.» (5)
6 - شب خجسته:
«انا انزلناه فی لیلة مبارکة؛
قرآن را در آن شب مبارک نازل کردیم.» (6)
7 - شب تقدیر:
«فیها یفرق کل امر حکیم؛
در آن شب هر امری با حکمت تعیین میشود.» (7)
هروز یک حدیث ناب
قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم :
للصائم فرحتان فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاء ربه
پیامبر اکرم که سلام و درود خدا براو و خاندانش باد فرمودند:
براى روزه دار دو سرور و خوشحالى است:
1 - هنگام افطار
2 - هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قیامت)
وسائل الشیعه، ج 7 ص 290 و 294 ح6 و 26.
شرح دعای روز بیست و هفتم ؛ فرودگاه دل را آماده فرود ملائک نماییم
دعای روز بیست و هفتم:
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ صَیِّرْ أُمُورِی فِیهِ مِنَ الْعُسْرِ إِلَی الْیُسْرِوَ اقْبَلْ مَعَاذِیرِی وَ حُطَّ عَنِّیَ الذَّنْبَ وَ الْوِزْرَ یَا رَئُوفاً بِعِبَادِهِ الصَّالِحِین [1]
ای خدا در این روز، فضیلت لیلة القدر را نصیب من گردان و تمام امور و کارهای مشکل مرا آسان گردان و عذرهایم را بپذیر و وزر و گناهم محو و نابود ساز ای رئوف و مهربان در حق صالحان.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ الْقَدْرِ
ای خدا در این روز فضیلت لیلة القدر را نصیب من گردان؛ بعض اهل تحقیق با استناد به این دعا احتمال می دهند که شب بیست و هفتم شب قدر باشد؛ درباره شب قدر اختلاف است؛ به طوری که تشیع بین سه شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم، شب بیست و سوم را مهمتر از دو شب دیگر می دانند و احتمال قوی می دهند که شب قدر، شب بیست و سوم باشد[2] لذاست که در شب نوزدهم و بیست و یکم یک غسل مستحبی دارد و شب بیست و سوم دو غسل مستحبی دارد، یکی در اول شب و دیگری در آخر شب، همچنین در شب بیست و سوم سوره های روم و عنکبوت و حم دخان خوانده می شود در حالی که این اعمال را در شب های دیگر شاهد نیستیم البته احتمال شب قدر بودن نیمه شعبان هم داده شده است[3]، ولی اهل سنت عقیده به بیست و هفتم دارند و آن را لیلة القدر می دانند.
لذاست که در زمان شب قدر اختلاف می باشد.
نقل شده است که بعضی از اولیاء الهی، تمام طول سال را احیاء داشتند به امید اینکه شب قدر را درک کنند!
ای خواجه چه جویی ز شب قدر نشانی * هر شب شب قدر است اگر قدر بدانی [4]
خدایا فضیلت شب قدر را نصیب من کن شب قدر، شب عجیبی هست چرا که « تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها » در این شب ملائکه از آسمان فرود می آیند « بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ » [5] تا تقدیر و سرنوشت ما را معین کنند. ملائکه محل فرود می خواهند و باید فرودگاه دل ما آماده باشد؛ دل های ما پر از محبت دنیا و زن و فرزند شده است و جایی برای نزول ملائکه الهی باقی نگذاشته است و خوشا بحال آن دلهایی که فرودگاه فرشتگان و ملائکه مقرب الهی هستند.
وَ صَیِّرْ أُمُورِی فِیهِ مِنَ الْعُسْرِ إِلَی الْیُسْرِ
خدایا امورات مرا از سختی به آسانی مبدل کن، الان غالب مردم گرفتار انواع سختی ها و مشکلات هستند، گرفتار همسایه بد، داماد بد، فرزند ناصالح و ... می باشند، لذا از خدا می خواهیم که این سختی ها را به آسانی تبدیل کند و گرفتاری ما را اصلاح کند.
اقْبَلْ مَعَاذِیرِی
خدایا عذر من را بپذیر؛ همه ما باید بخاطر گناهان مان به درگاه الهی عذر تقصیر آوریم و بگوئیم خدایا غلط کردم و بدانیم که خدا که سر چشمه مهربانی و رحمت است ما را در آغوش لطف خودش قرار خواهد داد.
بنده همان به که ز تقصیر خویش * عذر به درگاه خدای آورد
ور نه سزاور خداوندیش * کس نتواند که بجای آورد [6]
وَ حُطَّ عَنِّیَ الذَّنْبَ وَ الْوِزْرَ
خدایا گناهانم را محو کن و در نامه عملم اثری از گناهانم باقی نگذار
یَا رَءُوفاً بِعِبَادِهِ الصَّالِحِین
ای خدایی که به بندگان صالحت مهربانی، خداوند متعال خیلی مهربان است حتی افرادی بودند که خیلی بدی کرده بودند و همین که به در خانه خداوند تضرع کردند و گفتند خدایا غلط کردم خداوند از ایشان دستگیری کرد و عاقبت به خیر شدند، کسانی بودند که عمرشان به گناه و معصیت و مشروب خواری گذشته بود و فقط دهه محرم لباس سیاه به تن می کردند و به ناگاه نور لطف الهی در قلب ایشان تابیده بود و دگرگون شده بودند و تمام گناهان گذشته را ترک کرده بودند، خدا سریع الرضاست، و عذر تو را زود قبول می کند.
تلاوت ترتیل جزء بیست و پنجم قرآن کریم
برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید