سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار

 







با سطر سطر صحیفه ات



 
شب با تمام سیاهی و سکوتش در مقابلم قد می کشد.

بغض هایم شدت می گیرند.


هوا گریبانم را می فشارد. دلم دارد می ترکد؛

اما بغض هایم مجال گریه شدن نیافته اند.


سطر سطر صحیفه ات را خواندم و کلمه کلمه اشک شدم.

تو چقدر به آسمان نزدیک بوده ای!


تو کیستی که هیچ پرنده ای را شهامت از تو خواندن نیست؟

پرنده ها هم خوب می دانند که کلمات را توان وصف تو نیست؛

اما من چه دیر به تو رسیده ام!

سراغ تو را باید از کدام ستاره گرفت؟

کدام اشک از تو خبر نمی دهد که سری به غربت تو نزده باشد؟!

باکدام نسیم می شود به کوی تو وزید؟


کاش می شد غربت بدون حرم تو را بال در بال کبوتران بقیع، گریه کنم!

بگو کدام بغض، فاصله ها را از میان برمی دارد؟
 


من، سال هاست خسته نرسیدنم.

داغ ندیدن تو، شب های دیر پایی ست که مرا از خواب هایم جدا کرده است.

دست هایم را با دعاهایت بگیر؛

دارد تمام بودنم یخ می زند.





آیه های انتظار


ارسال شده در توسط محب مهدی