سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار

درماندگی، یعنی که فهمیدم
وقتی کنارم روسری داری
یک تار مو از گیسوانت را
در رخت خواب دیگری داری .


به یاد همه پدران  آسمانی


.کمی آن طرف تر

میان بغض من و شاپرکها

 بابا نفس داشت..


هرچند سنگ صبوری جز

قاب عکس کنار طاقچه دلتنگی ندارم

اما مدت هاست

از هرچه بی تو بر من روا داشت روزگار ،

بیزارم


تقدیر به خودخواهی خود

تو را از من گرفت


هنوز نفس میکشد زمین

هنوز خاک سرد نیست

هنوز یاد لحظه های بودنت

آرامم میکند


وگرنه به کدامین صبر میشود

بی تو زندگی  کرد  پدر جان ؟؟؟

 


ارسال شده در توسط محب مهدی