سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار

 








یادگار کربلا





لحظه ها بوی هجران می دهند، دست خزان، گلی دیگر از گلشن

مصفای محمدی را می چیند و عالم را از عطر وجود زینتِ

عبادت کنندگان، علی بن حسین(ع) بی بهره می سازد

و در حسرت جدایی می گذارد.


از دیدگانِ عاشقان، که چون پروانه، گرداگرد شمعِ وجود زین العابدین

می گردند و پر و بال خویش را در آتش فراق او می سوزانند

و بریدن او از خاک و پیوندش با افلاک را به تماشا نشسته اند،

سیلابِ اشک، جاری می گرداند.
 

یادگار کربلا و رازدار عاشورا، که اسوه ی عبادت در الگوی صبر

و مجاهدت بود؛ چهارمین امام عارفان و مقتدای سالکان،

حضرت سجاد(ع)، هم او که پس از مصائب عاشورا و محنت های کربلا
چون کوه، استوار و پابرجا ایستاد و در کوی ضلالت و گمراهی شام

و در برابر غفلت شامیان، پرچم حسین(ع) را افراشته نگاه داشت؛


اینک در بسترِ مرگ و در آستانه ی حضور در محضر معبود خویش،

بی قرار وصل است. مدینه، حال و هوای دیگری دارد و بقیع در انتظارِ

در آغوش کشیدنِ سومین فرزند فاطمه در التهاب است.
 


مدینه چگونه چنین گوهر گران بهایی را که قدسیان بر او سلام و

صلوات می فرستند، در حضور مادرش، در خویش پنهان سازد؟


پیشوای چهارم شیعیان آن که شمشیرِ دعایش، سپر بلا گردانِ مسلمین

بود و سوز راز و نیازش در عصر اوج اختناق اموی، ظلمت زدای

شرک و نفاق و بدعت از زندگی آنان و رهنمای سعادت

و روشنی عاشقانِ آل محمّد بود؛


از این قفس خاکی، رهایی یافت و به آرزوی دیرینه اش رسید و

در جوار رحمت حق آرمید و به خاندان پاک خویش پیوست.


امشب دیگر، آهنگِ مناجات سجاد، سکوتِ شب را نمی شکند

و مدینه هرگز صدای نیایش های عرفانی او را نمی شنود.
 


پسر فاطمه را برای همیشه خاموش کردند

تا نوای حق، گوش پلیدشان را نیازارد.

سیدالساجدین، عمری بر شهادت مظلومانه ی پدر، اشک ریخت

و در عظمتِ فاجعه ی کربلا سوخت و دمی دست از رسواسازی

حکومتِ کفرآمیز و جنایات ننگین یزید بر نداشت تا پرده

از اسرار عاشورا کنار زد و اینک نزد پدر آرام گرفت و قرار یافت.






الهام موگویی


ارسال شده در توسط محب مهدی