«و معصومه...»






معصومه جان مدینه، به یمن حضورت نورانی می‏شود
وپنجره‏ ها به شوق رویت، بازند.  


کوچه پس کوچه‏ های مدینه، به عطر دل انگیزت معطّر می‏گردند

و سروهای آزاد، به احترامت قیام می‏کنند.


آرام، آرام بر پهنه گیتی حضور پر ولایتت، شکوفه به بار

می ‏آورد و نغمه دل نواز بلبلان را به گوش می‏رساند.
 


آری! سخن از ولادت بانویی است که همچون زینب علیهاالسلام ،

که برای قیام، قربانی دارد و خورشید عاشورا را با صبرش تعریف کرد


او نیز با قدم‏های پر حیاتش، به سرزمین کویری قم، حیات بخشید و در

رگ ایرانیان، خون حمایت از ولایت را جاری ساخت.
 


برایتان از بانویی سخن می‏گویم که بارگاه زیباییش، پناهگاه دل‏های

عاشقی است که در جمکران بیتوته می‏کنند و به نیابت از شیعه، در

نتیجه شب‏های کویری قم، سر بر آستان حرم حضرت دوست می‏سایند


و برای ظهور گل نرگس، دعا می‏کنند و از بانوی کرامت، برای

شکوفه دادن درخت اجابت، استمداد می‏طلبند.
 


آری! از فاطمه سخن می‏گویم؛

فاطمه‏ای که برادرش رضا علیه‏السلام او را معصومه نامید.


معصومه علیهاالسلام ، تفسیر معصومیت است که روزگاری در مدینه طلوع کرد.

معصومه علیهاالسلام ، اقامت غربت است در روزگار غریب نگاه‏ها
 


معصومه علیهاالسلام ، تفسیر بلند تبعیت است از ولایت

معصومه علیهاالسلام ، نگاه سبزی است که از معصومیت سرچشمه می‏گیرد


معصومه علیهاالسلام ، روزگار دلدادگی است و از غربت به قربت رسیدن.

معصومه علیهاالسلام ، ترجمان بلند عاشوراست و قصه «با زینب هم سفر شدن»


معصومه علیهاالسلام ، فلسفه شیدائی است و غزل ماندن و بودن.

معصومه علیهاالسلام ، نگین ایران است که در قم می‏درخشد


معصومه علیهاالسلام ، ضریب بالای ارادت به ولایت است،

معصومه علیهاالسلام ، قصه بلند مدینه تا مشهد است


معصومه علیهاالسلام ، انتهای تبلور است.

معصومه علیهاالسلام ، سر سلسله تنهائی است


و معصومه علیهاالسلام فانی فی اللّه است

و معصومه ... .
 





حمزه کریم‏خانی