سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار



طاعتى خداپسند

خدایا چنان کن که انجام کار

تو خشنود باشى و ما رستگار

قبلاً نیز گذشت، که ارزش طاعت، به «مقبول» شدن آن است.

تا پذیرفته نگردد، ارتقاء درجه نمى‏آورد، تا قبول نشود، ارج ندارد.

قبولى آن، با اخلاص و نیّت خوب و تقوا و تقیّد به «امر خدا» است.

و تقوا، جز در خط خدا بودن و مطیع فرمان گشتن و حرکت در «سبیل‏اللّه‏» و پرهیز

از محرّمات الهى، نیست.

خداوند، روزه‏اى را ارزش نهاده و مى‏پذیرد، که در کنار پرهیز از خوردن و آشامیدن،

پرهیز از گناه و بى‏تقوایى و آلودگى و غیبت و بدزبانى هم باشد. وگرنه، جز رنج و

گرسنگى، ثمرى به بار نخواهد آورد.

شکر خدا نسبت به عبادتمان، همان قبول اوست. و قبولش، آنگاه است که «خداپسندانه» باشد.


وقتى خداپسند است که «پیامبر پسند» هم باشد. چرا که اطاعت پیامبر، اطاعت خداست،

پس خشم و «رضاى رسول» نیز همان خشم و رضاى «اللّه‏» است. رسول خدا

صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله جز براى خدا خشم نمى‏گرفت و جز آنچه را، خدا بپسندد، نمى‏پسندید.


زنى زبان به غیبت گشود، در حالى که روزه بود.

پیامبر فرمود: برو غذا بخور، دیگر روزه نیستى! روزه‏ات باطل شد.


آرى...روزه‏اى که مُهر «شکر و قبول» و رضاى خدا و رسول بر آن باشد، دور

از غیبت و بهتان و دشنام و لغویّات و «گناهانِ زبانى» است.


«عقیده»، ریشه «عمل»

استوارى هر شاخه، به تنه درخت است. و قوام هر درخت، به قوّت ریشه‏اش.


در پیکره دیندارى انسان مؤمن، برخى امور، همچون ریشه و بنیان است، برخى به

سان رو بنا و ساقه و میوه.

«ایمان»، اساس مسلمانى است. اگر در دل انسان، نسبت به «خدا» و «قیامت» و

«وحى»، عقیده باشد و انسان از «باور درونى» برخوردار گردد، این ریشه، تنه

استوار دیندارى را برافراشته مى‏دارد و بر این نهاد، شاخ و برگ‏هاى عبادت، تقوا،

پاکى، پرهیز از حرام، کسب حلال، مروّت و عدالت، رعایت حقوق دیگران و ... مى‏روید .

در شناخت آنچه «اصل» و «فرع» است، باید دقت کرد و به تقویت ریشه پرداخت،

تا تنه و ساقه و شاخه هم رشد کرده نیرومند گردد و میوه و ثمر و سایه دهد.

خداوند، سخن پاک را به درختى پاک تشبیه مى‏کند که ریشه استوارش در زمین و شاخ

و برگ پربارش، بالنده و رو به آسمان است:


«اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فىِ السَّماء» و قوام آن شاخ و برگ، به نیروى اساس و اصل است.

در روایات، برخى چیزها به مثابه ستون و پایه دین به حساب آمده است، از جمله

«ولایت» که بدون ولاى اهل‏بیت و بدون پذیرش ولایت و حاکمیت حق و امامان، اعمال

تباه مى‏شود و تلاشها در جهت انحرافى سوق مى‏یابد.

در بعضى کلمات، «آل محمّد» اساس به حساب آمده است.


کلام حضرت امیر چنین است:
«هُم اَساسُ الدّین وَعِمادُ الیَقین»


دودمان پیامبر، پایه دین و ستون یقین‏اند.

اگر پیوند با اهـل‏بیت و اطاعت از رهبرى حق باشد (که اصل و اساس است) امور

دیگر نیز درست مى‏شود و اگر این «اصـل» استوار شود، «فرع»هاى دیگر نیز قوام

مى‏یابد. وگرنه با ضعف ریشه، درخت‏ها خشکیده یا از جا کنده خواهد شد.


آرى...«ریشه بجا باد اگر برگ و برى مى‏رود.»

اگر «خداباورى» در دل انسان نباشد، انگیزه‏اى قوى براى عبادت و اطاعت و اجراى

اوامر و نواهى نخواهد بود. پس باید در تقویت و تحکیم آن اصل کوشید و بذر ایمان را در

دلها کاشت و روح معنویّت را در کالبدها دمید.

این آرزو و خواسته نیز، در سایه عنایت الهى فراهم مى‏ آید.


در دعاى «مکارم الاخلاق»، امام سجاد علیه ‏السلام از خدا مى‏ خواهد:

«خدایا... ایمانم را به مرز کاملترین ایمان برسان، یقینم را به مرحله برترین یقین برسان

و نیّتم را به مرز بهترین نیّات منتهى ساز و عملم را بهترین عملها قرار بده.»


«ایمان»، «یقین»، «نیّت» و...«عمل»، سیرى خاص را طى مى‏کند و ایمان، در نهایت به

عمل مى‏رسد، یعنى همان استحکام «فروع» در سایه تقویتِ «اصول».


آیه های انتظار



ارسال شده در توسط محب مهدی