سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار

 

 




معارفی از جزء بیست و هفتم

چه کردی که آمدی بهشت؟

فرزندانی که در بهشت کنار والدین خواهند بود

الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتهُْمْ ذُرِّیَّتهُُم بِإِیمَانٍ أَلحَْقْنَا بهِِمْ ذُرِّیَّتهَُمْ (21- طور)

کسانى که ایمان آوردند و فرزندانشان [به نوعى‏] در ایمان از آنان پیروى
کردند، فرزندانشان را [در بهشت‏] به آنان ملحق مى‏کنیم‏.

یک از نعمتهایی که خدا به بهشتیان داده و موجب سرور آنها می شود
وعده ایست که در این آیه آمده است. خداوند متعال در مورد اهل بهشت
می فرماید: ما از میان فرزندان مؤمنین، آنهایى را که در ایمان به خدا به
نوعى از ایشان پیروى کردند به آنها ملحق مى‏کنیم. و این کار را بدان
جهت مى‏کند که مومنین خشنود گشته؛ چشمشان روشن شود.(1) بی تردید
این نیز خود یک نعمت بزرگ است که انسان، فرزندان با ایمان و مورد
علاقه‏اش را در بهشت در کنار خود ببیند، و از انس با آنها لذت برد.

کدام فرزندان شخص مومن به او ملحق می شوند؟

در این الحاق تمام فرزندان با ایمان فرد مومن که به نحوی بهره ای از
ایمان او برده و در آن مسیر حرکت کرده اند به او ملحق می شوند حتی
فرزندانی که از نظر ایمان در مرتبه ای پایین تر قرار دارند.

در این لطفی که خداوند به مومن در بهشت می کند هم فرزندان بالغ
دارای ایمان و هم فرزندان نابالغی که در حکم مومن هستند به او ملحق
می شوند. (2)

چه کردی که آمدی به بهشت؟

وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ(25)قَالُواْ إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فىِ أَهْلِنَا
مُشْفِقِینَ(26)فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا وَ وَقَئنَا عَذَابَ السَّمُومِ(27)إِنَّا کُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ
إِنَّهُ هُوَ الْبرَُّ الرَّحِیمُ(28- طور)

و بهشتیان به یکدیگر روى مى‏کنند از یکدیگر این سوال را می پرسند که
در دنیا چه حالى داشته و چه عملى او را به سوى بهشت کشانیده است؟
در جواب می گویند: ما در دنیا نسبت به خانواده خود اشفاق داشتیم‏ و خدا
بر ما منت نهاد و ما را از عذاب مرگبار حفظ کرد و چون او پروردگارى
نیکوکار و مهربان بود ما همواره او را مى‏خواندیم‏.

در این آیات، بهشتیان به یکی از مهم ترین عوامل ورودشان به بهشت
اشاره می کنند عاملی که به رغم اهمیت فوق العاده اش در رسیدن به
سعادت دنیا و آخرت گاه مورد غفلت جدی قرار می گیرد.

در این آیات که گزارشی از حال خوش و گفتگوهای شیرین بهشتیان است
اهل بهشت از حال و احوال دنیای یکدیگر می پرسند و اینکه در دنیا چه
حالى داشته و چه عملى آنها را به سوى بهشت و نعیم الهى کشانده است؟
که در جواب می گویند: «ما نسبت به خانواده مان مشفق بودیم»

از چنین کسانی دوری کن!


فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلىَ‏ عَن ذِکْرِنَا وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَوةَ الدُّنْیَا(29- نجم)

از کسانى که از یاد ما روى گردانده‏اند و جز زندگى دنیا را نخواسته ‏اند،
روى بگردان.

با توجه به آیه قبل و بعد از این آیه دستوری که آیه می دهد این است: این
مشرکین‏ چون از ذکر ما رویگردان شده و تنها همّ و غمشان زندگى دنیا
است و بس؛ علم را رها کرده دنبال ظن را گرفته‏اند و تابع هواى نفس
خویش شده اند؛ بنابراین تحلیل، اینها از علوم وحیانی و هدایت بی بهره
اند و تنها بهره‏ ایشان از علم؛ منحصر به مسائل مادى دنیوى است، و
چون چنین است تو نیز از آنان اعراض کن، براى اینکه ایشان
گمراهند.(4)

منظور از ذکر در این آیه چیست؟

منظور از «ذکر» در این آیه، یا «قرآن» است که پیروان حق را به سوى
آن هدایت نموده و با ادله قاطع و روشن که جاى تردید در آنها نیست
انسان را به سوى سعادت آخرت که وراى دنیا است ارشاد مى‏نماید و یا
مراد از آن، «یاد خدا» است که در مقابل غفلت قرار می گیرد و اگر
فرموده که از چنین کسى باید اعراض کرد براى لین است که یاد خدا به
نحوى که شایسته ذات متعالیه او باشد؛ یعنى یاد خدا به اسماء و صفاتش،
بشر را به سوى حقایقى علمى درباره مبدأ و معاد هدایت مى‏کند که هیچ
جاى تردید در آن باقى نمى‏گذارد.(5)

طهارت روح، شرط ورود به باطن قرآن

إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِیمٌ(77)فىِ کِتَابٍ مَّکْنُونٍ(78)لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ(79-
واقعه)

یقیناً این قرآن، قرآنى است ارجمند و باارزش [که‏] در کتابى مصون از
هر گونه تحریف و دگرگونى [به نام لوح محفوظ جاى دارد.] جز پاک
شدگان به آن دسترسى ندارند.

در این آیات خداوند متعال ابتدا قرآن را به کریم بودن توصیف کرده و می
ستاید. قرآن به طور مطلق کریم و محترم است؛ هم از آن جهت که نزد
خداوند کریم است و هم بدین جهت که صفاتى پسندیده دارد و هم به این
جهت که سود رسان براى خلق است‏.

در آیه بعد مى‏فرماید: قرآن محفوظ و مصون از هر گونه تبدیل و
دگرگونى است؛ چون در کتابى است که آن «لوح محفوظ»(6) است.

جمله «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» هم می تواند صفت کتاب مکنون و لوح
محفوظ باشد و هم می تواند صفت سومى براى قرآن باشد که در این
صورت حکم به ممنوعیت مس قرآن، بدون طهارت و وضو می شود. هر
چند این حکم حق است و با سایر ادله فقهی ثابت می شود اما چون در
اینجا سخن از تجلیل و بزرگداشت قرآن است پس منظور از مس قرآن
نمی تواند دست کشیدن به خطوط آن باشد؛ بلکه منظور از تماس با قرآن،
علم به معارف آن است که جز پاکان خلق، کسى به معارف آن عالم
نمى‏شود؛ چون فرموده: قرآن در کتابى مکنون و پنهان است.

و منظور از «مطهرون» هم کسانى هستند که خداوند متعال دلهایشان را
از هر رجس و پلیدى پاک کرده است. پس مطهرون عبارتند از کسانى که
خداى تعالى دلهایشان را پاک کرده که برترین و بارزترین مصداقشان اهل
بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند که قرآن بر طهارتشان گواهی
داده و می فرماید: « إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ
یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً(7)».(8)

مراحل پنجگانه زندگی دنیایی

إعْلَمُواْ أَنَّمَا الحَْیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لهَْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفَاخُرُ بَیْنَکُمْ وَ تَکاَثُرٌ فىِ
الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعجَْبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثمُ‏َّ یهَِیجُ فَترََاهُ مُصْفَرًّا ثمُ‏َّ
یَکُونُ حُطَامًا وَ فىِ الاَْخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٌ وَ مَا
الحَْیَوةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ(20- حدید)

بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در
میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند بارانى که
محصولش کشاورزان را در شگفتى فرو مى‏برد، سپس خشک مى‏شود
بگونه‏اى که آن را زردرنگ مى‏بینى سپس تبدیل به کاه مى‏شود! و در
آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضاى الهى و (به هر حال) زندگى
دنیا چیزى جز متاع فریب نیست.

«لعب‏» به معناى بازى قانونمندى است که اطفال به منظور رسیدن به
غرضى خیالى آن را انجام مى‏دهند. «لهو» به معناى هر عمل سرگرم
کننده‏اى است که انسان را از کارى مهم و حیاتى و وظیفه‏اى واجب باز
بدارد. «زینت» عبارت از آن است که چیز مرغوبى را ضمیمه چیز
دیگرى کنى تا مردم به خاطر زیبایی این مجذوب آن شوند. «تفاخر» به
معناى مباهات کردن به حسب و نسب است و «تکاثر در اموال و اولاد»
به این معنا است که شخصى به دیگرى فخر بفروشد که من مال و فرزند
بیشترى دارم.(9)


ارسال شده در توسط محب مهدی